به راستی که در صراط مستقیم رو به تکامل هستیم و بدون شک، مقصدمان بهشت ابدی است. پیدا کردن راه، چه سعادتی است که نصیبمان شده است! همینکه در مسیری تمام و کمال قدم میگذارم؛ با یاری راهنمایی که بیمنت بر من میبارد تا جوانه پژمردهام، جانی تازه بگیرد و به درستی رشد کند. چه سعادتی بالاتر از اینکه یکی از کوچکترین افرادی هستم که در مکتبخانه آقای مهندس، درس انسانیت را میآموزم؛ فرستادهای از جانب خداوند بزرگ که تمام تجربیات و آموزشهای خود را بدون هیچ کموکاستی، در اختیار انسانهایی قرار میدهد که در عمق چاهی عظیم در تاریکی به سر میبرند و نه تنها نبودن نور و وجود تاریکی را لمس میکنند؛ بلکه پر از مشکلات سخت و حلنشدنی، سؤالهای بیجواب، نادانی، ابهام، سردرگمی، اشتباهات پیدرپی و ... هستند که مهمترین اینها، ناآگاهی و آموزشهای اشتباهی است که از نسلهای گذشته به ما و سپس از ما به آیندگان انتقال یافته و باعث میشود که روش درست زندگی کردن را فرا نگیریم.
قبل از ورودم به کنگره؛ حالم خوب نبود، ذرهذره راه را گم کرده و به تاریکی رسیده بودم. همیشه با خود میگفتم؛ خدایا، چرا برای نسلهای گذشته، در زمان خودشان یک انسان برگزیده قرار دادی تا آنها را راهنمایی کند و راه درست را به آنها بیاموزد؛ اما در زمان ما، انسانی نیست تا حقایق و واقعیتها را برای ما آشکار کند؟ دوست داشتم در عالم خواب، یک نفر بیاید و درست و غلط بودن مسائل را به من بیاموزد. دعای من مستجاب و مسیر کنگره برایم باز شد. اکنون و در این مرحله از زندگی خود، نیم بیشتری از سختیها برایم آسان شده است و با آرامش از سختترین موانع عبور میکنم. حال، برخلاف گذشته که هر روز از خداوند طلب مرگ میکردم، نور امیدی در دلم روشن شده است و میگویم: خداوندا آنقدر به من عمر و سلامتی بده تا آموزش بگیرم و به امثال خود انتقال بدهم.
تا آخرین نفس از خداوند، به خاطر حال خوبم و اینکه بندهای از جنس خودش را به من نشان داد تا صادقانه و بدون هیچ منتی من را به آرامش واقعی و آگاهی برساند، سپاسگزارم.
از جناب آقای مهندس دژاکام که بسیار خالصانه راهنمایانی؛ همچون خودشان از جنس محبت، عشق، بخشندگی، دانایی و ... را یکی پس از دیگری پرورش داده و میدهند تا من نیز یاد بگیرم، رشد کنم و تزکیه بشوم، بینهایت سپاسگزارم. انشاالله که بتوانم؛ صفات خداوندی را که در درونم وجود دارد، متجلی کرده و در آینده قالبی از این فرشتگان باشم.
از همحسترین فردی که تاکنون داشتهام، از راهنمای عزیزم خانم صدیقه که بی هیچ منتی از جانودل؛ مانند یک مادر برایم زحمات زیادی میکشند تا من نیز بتوانم به هسته درونی خود پیبرده و انسان کاملی بشوم، بسیار تشکر میکنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر صدیقه (لژیون هفتم)
ویراستاری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
86