جلسه دوازدهم از دوره دوم جلسات سردار کنگره 60 ویژه همسفران نمایندگی زاهدان با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» به استادی اسیستنت همسفر اعظم، نگهبانی راهنمای تازه واردین خانم سمیه و دبیری خانم سمیرا در روز چهارشنبه 13 تیرماه 1403 ساعت 15:00 آغاز بکار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo12380786221.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم به خاطر بودن در جمع پر از محبت شما. از اینکه با شما پیوند محبت دارم خیلی خوشحالم. انشاالله که امروز بتوانم در کنار شما خیلی حسهای خوب دریافت کنم و چیزهای زیادی از شما بیاموزم.
ما اینجا را محیطی امن در نظر داریم و جزو حرمتهاست که وارد حریم خصوصی همدیگر نشویم. با رعایت حرمتها است که شخصی که تازه وارد کنگره شده در کمال آرامش کنار ما مینشیند و مهم نیست سطح سواد، سطح مالیاش چقدر است یا اینکه چه موادی مصرف میکند. امنیتی که در حرمتها عنوان میکنیم را خودمان به وجود میآوریم. ما اینجا در کار دیگران تجسس نمیکنیم، دیگران را قضاوت نمیکنیم، اگر کسی در مشارکت کلمهای را به اشتباه بگوید سرزنشش نمیکنیم، حرف همدیگر را قطع نمیکنیم. ما در اینجا کم کم تعادل را به دست میآوریم تا به آرامش برسیم.
قضاوت و جهالت دو کلمه که کنار هم قرار میگیرد. قضاوت کردن یعنی حکم صادر کردن. قاضی با بررسی شرایط و مدارک حکم صادر میکند. جهالت را استاد امین خیلی زیبا تعریف میکنند که جهالت سه ضلع دارد: ترس، منیت و ناامیدی. کسی که ترس دارد و ناامید است یا کسی که خودش را بهتر از دیگران میداند در هر زمینهای آدم جاهلی است. رابطه قضاوت و جهالت در این است که اگر کسی مدام دیگران را قضاوت میکند و حکم صادر میکند آدم جاهلی است.
همه ما با درد مشترکی به کنگره میآییم و در اینجا یاد میگیریم که اگر حال خوبی ندارم به خاطر بدیهای خودمان است. من این را در عمل تجربه کردم. اول که به کنگره آمده بودم حال خرابی داشتم و آدم به هم ریختهای بودم. به خاطر افسردگی که داشتم مصرف کننده قرص شده بودم. مسافرم بعد از سفر اول خیلی تغییر کرد ولی هنوز هم مشکلاتی بین من و مسافرم وجود داشت. هنوز حال من خراب بود. آنجا من متوجه شدم که حال بد من به خاطر خودم است. من همسفر ناامیدی زیادی دارم. ترس هم دارم. من تا وقتی که سراغ منیتم نرفتم هیچ چیزی تغییر نکرد. اگر بخواهیم از جهالت عبور کنیم تا به دانایی برسیم و دیگران را قضاوت نکنیم باید از منیت خود عبور کنیم.
به زیباترین شکل ممکن نیروهای منفی برای من همسفر این است که فکر میکنم خیلی میفهمم. من خیلی میدانم و خیلی خوبم. مسافر من مشکل دارد. بچه من مشکل دارد. مادر من بدقول است. سد منیت خیلی سد نامرئی و محکمی است. اصلاً احساسش نمیکنیم. شاید ماهها با یک مشکل دست و پنجه نرم میکنم ولی نمیدانم که سدش منیت است.
وقتی دیگران را قضاوت میکنم آن ویژگی یا ضد ارزش که در دیگران میبینم به صورت ذره در وجود ما هم هست تمام صفات به صورت ذره در وجود ما هست. هم صفات ارزشی و هم صفات ضد ارزشی. اگر من عیب دیگران را قضاوت کردم هیچ فرقی نمیکند آن شخص کنار من باشد یا هزاران کیلومتر دورتر از من باشد، حکومت باشد، ملت باشد یا هر چیزی. انگار من به جای ذره درونی خودم ذرات او را آبیاری میکنم تا بهتر رشد کند و آن صفت بد در درون من رشدمیکند.
هرچی که من در لژیون سردار پیش رفتم و بیشتر پرداخت کردم بیشتر یاد گرفتم. وقتی بیشتر یاد میگیرم جهالت من ذره ذره تبدیل میشود به دانایی. برای یادگیری باید بهای هر چیزی را پرداخت کنیم. هستی هیچ چیزی را مجانی به ما نمیدهد و ما باید بهای هر چیزی را بپردازیم. یا بهای آن زمان است یا از علم من و یا از مال من است. بهترین موقعیت و بهترین بستری که من میتوانم در آن بها پرداخت کنم لژیون سردار است. اگر حال خوبی ندارید اگر مشکلی دارید که فکر میکنید سالهاست برای آن تلاش میکنید ولی بدون نتیجه است، باید در جایی از بخشی از مال خود بگذریم. لژیون سردار به من کمک کرد که لحظات نفسگیر آخر را دوام بیاورم، در کنگره بمانم و یاد بگیرم. ما میتوانیم فقط خودمان را قضاوت کنیم این قضاوت که فکر کنم و ببینم چقدر میتوانم پرداختی داشته باشم برایم خیلی خوب است.
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
45