به نام قدرت مطلق الله
هشتمین جلسه از دور ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بروجرد ویژه مسافران و همسفران، با استادی مسافر محمد ونگهبانی راهنمای محترم مسافر مجتبی و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه (قضاوت و جهالت) روز پنجشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود .
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240704_223824_481(2).jpg)
خلاصه سخنان استاد
خداوند شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر اذن حضور در این جایگاه برای من صادر شد تا در خدمت شما عزیزان باشم و از تک تک شما عزیزان آموزش بگیرم، از نگهبان جلسه آقا مجتبی تشکر میکنم که اجازه خدمت را به بنده دادند، همچنین از دوستانی که در زمینه ساخت و ساز ساختمان جدید چه از نظر مالی و چه از نظر کاری زحمت میکشند تشکر میکنم، راجع به دستور جلسه قضاوت و جهالت" من در این مدت که در کنگره هستم هر زمان که به این دستور جلسه میرسم یک جمله معروف به صورت ناخودآگاه در ذهن من متصور میشود، که هر زمان خواستید راه رفتن کسی را قضاوت بکنید حتماً با کفشهای آن شخص چند قدمی راه بروید، یک جمله خیلی ساده و خیلی پرمحتوا و پر معنی است، قضاوت یک سری پیش نیازها لازم دارد، شما اگر یک قاضی را در نظر بگیرید این قاضی باید درس بخواند در درس خواندن اش باید تجربه کسب کند، محبت و عشق به کار اش داشته باشد، که این موارد پیش نیاز قضاوت کردن است، قضاوت کردن یک فرضیه است کسی که قضاوت میکند شخص دانایی نیست، هر چقدر دانایی بالاتر باشد قضاوت کردن کم رنگتر میشود، من وقتی که میخواهم قضاوتی انجام دهم باید این چهار موارد را رعایت بکنم" اولی دریافت است، برای قضاوت کردن باید یک سری اطلاعات در مورد آن موضوع دریافت شود، بخش دوم ادراک است" وقتی من ادراک بالایی داشته باشم راحت میتوانم آن قضیه را با آن اطلاعاتی که دارم پردازش کنم و تصمیم بگیرم، سومی انتخاب است" که در مرحلهای است که برای انتخاب رفتار است که تصمیم میگیریم چطور قضاوت کنیم، و قدم آخر اقدام است که ما چگونه اقدام کنیم واکنشی که میخواهیم انجام دهیم که آن رفتار بیرونگرانه ما است، اما جهالت" جهالت یعنی نادانستن و نادیده گرفتن عمدی اطلاعات" برای قضاوت پیش نیاز لازم بود ولی برای جهالت چیزی به عنوان پیش نیاز لازم نیست، یعنی قرار نیست ما آگاهی داشته باشیم که جاهل باشیم، تنها معقولهای که برای جهالت لازم است ورود به تاریکیها است، من زمانی که مصرف کننده شدم خود به خود وارد دنیایی از تاریکیها شدم، وارد جهالت شدم، جهالتی که هیچ حد و مرزی نداشت برای جهالت یک چشم به هم زدن کافی است، من قبل از مصرف یک زندگی معتدلی داشتم ولی با مصرف مواد مخدر وارد منجلابی شدم که نقطه ورود آن جهالتم بود، در نوشتار داریم که میگوید ما را از جهل و ناآگاهی نجات بده پس کلمه پر معنی و پرمفهومی است، برای اینکه از جهالت خارج شوم تنها راه این است که به سمت نور حرکت کنم، از ضد ارزشها فاصله بگیرم و در صراط مستقیم باشم، یک سفر اولی شاید الان با شنیدن این صحبتها بگوید من مقداری هروئین یا تریاک مصرف میکردم این حرفها چه ربطی به من دارد، من هم روز اول که وارد کنگره شدم این جمله در ذهنم نقش بست ولی هر چقدر که جلو آمدم دیدم واقعاً همین است، من تا زمانی که جهل خودم را درمان نکنم اعتیادم درمان نمیشود، و در آخر شعری از جناب مهندس که میگوید" آن کس که بداند و نداند که بداند آنگاه شاید که در خواب نماند،
آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به منزل برساند،
آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
گزارش تصویری از رهایی های روز دوشنبه ۱۱خردادماه
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240704_223928_474.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240704_223907_227.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240704_223917_846.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240704_223847_258.jpg)
تایپ و عکس؛ خدمت گزار سایت مسافر اشکان
تنظیم و ارسال؛ مرزبان خبری مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
76