English Version
English

قضاوت زاییده جهالت است

قضاوت زاییده جهالت است

جلسه دوم دور سیزدهم ازسری کارگاه‌های آموزشی مسافران و همسفران نمایندگی جواد گلپایگان به استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر محمد رضا با دستور جلسه(قضاوت وجهالت )پنجشنبه ۱۴تیر ماه۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان عباس هستم یک مسافر ،در ابتدا از راهنمای لژیون هفتم آقا ابوالفضل تشکر می‌کنم که اجازه این خدمتگزاری را دادند و از نگهبان جلسه نیز تشکر می‌کنم به خاطر گزارش دستور جلسه جامع و کاملشان. خیلی خوشحالم که بعد از مدت‌ها قسمت من شد که روی این صندلی بنشینم و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است. وقتی به این قضیه فکر می‌کنم و از دیدگاه خود و همه مصرف کنندگان به این قضیه نگاه می‌کنم می‌بینم ما یک روزی برای درمان به کنگره ۶۰ آمدیم مصرف کننده مواد بودیم پس این دستور جلسات چه ربطی به درمان اعتیاد دارند؟

چه اتفاقی افتاده است و چرا این دستور جلسات به صورت تیتروار و پشت سر یکدیگر در اختیار ما قرار گرفتند. ما در کنگره یاد گرفتیم که از ازدواج انسان با مواد مخدر موجودیتی به نام اعتیاد پدید می‌آید. اعتیادی که سال‌های سال ما را در تاریکی قرار داد و ما راهی برای خروج از این تاریکی پیدا نمی‌کردیم. دو عامل کنار یکدیگر قرار گرفتند یکی مواد مخدر و دیگری انسان. ما نه در مورد مواد مخدر شناختی داشتیم و نه در مورد انسان، گرچه انسان پیچیدگی‌های بسیار زیادی دارد. جناب آقای مهندس برای ما روشن کردند که انسان دارای صور پنهان و آشکار است و صور آشکار انسان آن چیزی است که ما می‌بینیم مانند اجزای بدن چشم، دست ولی صور پنهان انسان آن چیزی که قابل رویت نیست مثل حس ، نفس ، روح ،کالبد و قالب مثالی که در اثر استفاده از مواد مخدر آسیب دیدند. چرا من باید یاد بگیرم و در مورد قضاوت و جهالت بدانم؟ چرا من باید از صور پنهان خود باخبر باشم؟ تا قبل از ورود به کنگره خبر نداشتم و فکر می‌کردم عقل من در این مغز یک کیلویی است در صورتی که این گونه نبود و جهان ذهنی فراتر از این قضایا بود. در یکی از سی‌دی‌ها جناب آقای مهندس می‌گفت : جهان ذهنی قابل تصور نیست و فراتر از این حرف‌هاست. صور پنهان انسان دارای پیچیدگی‌های زیادی است و این‌ها کنار هم قرار گرفت تا ما یاد بگیریم ذرات ناخالصی تیرهای زهراگینی به سمت ما پرتاب می‌کند که باید آنها را بشناسیم و از آنها عبور کنیم. یکی از تیرهای زهرآگینی که از سمت ذرات ناخالصی به سمت ما پرتاب می‌شود همین قضاوت است. قضاوت به معنای حکم کردن است ولی اگر بخواهیم آن را تعریف کنیم تحلیلی است که ما از رفتار، کردار و گفتار دیگران انجام می‌دهیم و آنها را طبقه بندی می‌کنیم و یک تحلیل از رفتار ، کردار و گفتار دیگران در ذهن ما نقش می‌بندد و ما آن را طبقه بندی می‌کنیم که درست است یا نادرست، ارزش است یا ضد ارزش و آن زمان شروع می‌کنیم به قضاوت کردن. امروز یک ماشین از ما با سرعت زیاد سبقت می‌گیرد و ما در ذهن خود می‌گوییم چه انسان احمقی، طرف مریض باشد یا یک فرد تصادف کرده پایش شکسته و آن ماشین دارد یک تصادفی را به بیمارستان می‌رساند ولی من شروع می‌کنم او را تحلیل کردن و قضاوت کردن، اطلاعات درستی ندارم و داده‌های غلطی به ذهن خود می‌دهم و این می‌شود که من قضاوت می‌کنم. به خاطر همین است که جناب آقای مهندس قضاوت و جهالت را در کنار یکدیگر قرار داده‌اند. انسانی که جاهل باشد دیگران را قضاوت می‌کند و هیچگاه خودش را قضاوت نمی‌کند. این جاهل بودن به معنی احمق نیست، درجاهل بودن فرد اطلاعات و داده‌های درستی را دریافت نمی‌کند برای همین دیگران را قضاوت می‌کند و خودش را کمتر قضاوت می‌کند ولی انسان دانا دوربینش را از روی دیگران برمی‌دارد و بیشتر خودش را قضاوت می‌کند. من اگر دیگران را قضاوت می‌کنم که دیگران دچار منیت ، خودخواهی، کبر هستند مطمئناً دانه همان منیت در ضمیر وجودی من وجود دارد. وقتی قضاوت می‌کنم و دیگران را متهم به منیت می‌کنم آن منیت در وجود من شروع به رشد می کند. ما باید یاد بگیریم دیگران را قضاوت نکنیم. کار بسیار سختی است یک روز دو روز یک هفته یا چندین ماه یا یک سال نیست اما باید در فکر و افکار خودمان تلاش کنیم که دیگران را قضاوت نکنیم. قضاوت زاییده جهالت است و فرزند ناخلف جهالت است. وقتی من یک نفر را قضاوت می‌کنم در واقع تیرهای زهرآگینی را به طرف او پرتاب می‌کنم اما بازخوردش به سمت خودم برمی‌گردد. وقتی روبروی یک کوه می‌ایستیم و صدای هوی می‌کشیم آن هوی به خودمان برمی‌گردد صد برابر قوی‌تر و زهرآگین تر. پس یاد بگیریم که قضاوت نکنیم و در کار دیگران تجسس نکنیم. اطلاعات غلطی راجع به دیگران داریم با آن اطلاعات غلط درباره دیگران تصمیم نگیریم ، در ذهنمان دیگران را به خیلی از مسائلی که وجود ندارد متهم نکنیم و یاد بگیریم و بدانیم که قاضی بزرگ فقط خداوند است.قاضی خداوند است و ما با یک برخورد ساده با یک شخص نمی‌توانیم فرد را به چیزی که در ذهنمان است متهم کنیم.خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ وویرایش: مسافر رضا لژیون هفتم

عکس مرزبان خبری: مسافر مسعود

تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون سوم

نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .