سیدی آهن در مورد رازهای نهان است، استاد میفرمایند: ما همه خوب هستیم و یاد گذشته را مینماییم و بابت هیچیک از وقایع گذشته تاسفی نداریم، زیرا هر موضوع بهجای خود هم فرمان است و هم تقدیر و از هیچکدام نباید رو برتابیم، سخن من با همگی شما است شما در بعد زمان با کوشش سخت از هیچ موضوعی نباید خوف داشته باشید و یا دور شوید، زیرا تقدیر و فرمان الهی است. با مساله نیک و بد آن سخنی نداریم زیرا به نظر و فکر ما ممکن است بد بودنش پردهای از رازهای نهان را باز کند. ما باید به اعمال خویش نظری بیفکنیم تا آنچه بر ما میگذرد با تزکیه ما را به یاد مسائل از یاد رفته بیاورد خواه از خود باشد یا عمل مربوط به خویشان باشد.
امروزه اینطور باب شده که هرکس خداشناس باشد اُمل است و دانش زیادی ندارد و خداناباوران خیلی میفهمند و باسواد هستند. ما در مورد ذات خداوند هیچ نمیدانیم و هیچ چیزی نمیفهمیم و در مسائل جهانبینی کوچک هستیم. سیستم الهی طبقهبندی شده است ما که در اینجا زندگی میکنیم، یک طبقه از ما بالاتر است که آسمان است و باز یک طبقه دیگری بالای آسمان قرار دارد و باز بالای آن هم یک طبقه دیگر که میگویند هفت آسمان و هرچه به طبقه بالاتر میرویم از نظر دانش و علم خیلی قویتر و محکمتر است و خود آدم با اعمال خودش خود را تنبیه میکند و این سیستم بالاتر از ما است و ما نمیدانیم.
خدا در قرآن سوره حدید که به نام آهن است میفرمایند: فرود آوردیم بر شما آهن و در آن آسیب سخت است؛ ولی سودهای زیادی برای مردم دارد. آهن نه در زمین است و نه در خورشید، این آهن توسط شهابسنگها به زمین آمدهاند، پس قرآن چگونه فهمیده که این آهن از کجا آمده است؟ قرآن از کهکشانها صحبت کرده است قبل از سوره حدید سوره واقعه است؛ زمانیکه واقعهای رخ میدهد در آن دروغی نیست و اتفاق خواهد افتاد. ما آمدنمان دست خودمان است؛ ولی رفتنمان مشخص نیست. ما بر هیچچیز خودمان تسلط نداریم، ما در شهروجودی ساکن شدیم، الان کلیه و قلب کار میکنند و ما در جریان نیستیم و کارهای نیستیم.
راجعبه وقایع گذشته نباید تاسف بخوریم اگر فلان کار را یا محبت را نمیکردم اینطوری نمیشد، بابت هیچیک از وقایع گذشته نباید تاسف خورد، باید درس گرفت چون هر موضوعی به جای خود هم فرمان و هم تقدیر است. اگر فصل کشت، شما کشت کردید فصل درو نیز درو میکنید. من ازدواج نمیکنم شاید تقدیر من است یا فرمان باشد وقتی دارید زندگی میکنید نباید بترسید چون تقدیر الهی است با مسائل بد و نیک سخنی نداریم چون ممکن است بد بودنش پردهای از رازهای پنهان را باز کند، پس زمانیکه یک سختی برای ما بهوجود میآید یکسری آموزش به ما میدهد و معلم ما است؛ باید به کارهای خودمان نظر بیندازیم و کلاه خود را قاضی کنیم و اعمال ما است که باعث میشود به ما چطور احترام بگذارند
برای مثال به دوستی میگویید یکمیلیون پول به شما بدهد وقتی نمیدهد میبینید که یک زمانی او از شما کمک خواسته و شما کمک نکردید، به اعمال خود نگاه کنیم و شروع به تزکیه و پالایش کنیم، زمانیکه جهانبینی را درس میگیریم دیگر با مردم حقهبازی در نمیآوریم و از لحاظ مالی روزبهروز بهتر میشویم. دکانداری با مردم بدرفتاری یا گرانفروشی کند و مشتری خود را از دست میدهد، شما هرطور با مردم رفتار کنید همانطور با شما رفتار میشود. هر حقیقتی را نباید به زبان آورد چون ممکن است باعث بحران شود باید اول سنجید بعد گفت.
هرچیزی را باید در جایگاه خودش گفت، آیا این حرف اعتقاد مردم را بهم نمیریزد؟ نباید هرچه که میدانید را بیان کنید چون مثل میوهای نرسیده و کال است؛ باید ببینید آیا این حرف گفته شود یا نه؟ در اینکار نباید تعصب داشت. در مورد مسائل منفی نباید فکر کرد مثل سایهها میمانند که با فکرکردن به آنها قویتر میشوند؛ باید به مسائل مثبت فکر کرد و ناامید نشد، چون ناامیدی بزرگترین سم است؛ باید امید داشت و به یاد خداوند باشید و از نیروهای مثبت انرژی بگیرید. کسیکه انرژی شما را میگیرد به آن فکر نکنید به چیزی فکر کنید که به شما قدرت میدهد. پس نتیجه این است که در رازهای نهان به مسائل و اعتقادات فکر کنیم و تفکر کنیم، تصفیه و پالایش کنیم، به انرژیهای مثبت فکر کنیم و به منفی فکر نکنیم.
نویسنده: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر فاطمه لژیون (هفتم)
ویرایش: راهنمای تازه واردین همسفر مریم
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر خدیجه
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
65