English Version
English

ان شاء الله که هیچ وقت در مسیر قضاوت قرار نگیریم.

ان شاء الله که هیچ وقت در مسیر قضاوت قرار نگیریم.

دوازدهمین  جلسه  از دور سی ام کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰، شعبه میرداماد، با استادی راهنمای محترم مسافرعلی و نگهبانی مسافرحسین و دبیری مسافر شهریار ، با دستور جلسه اول «قضاوت و جهالت» و دستور جلسه دوم اولین سال رهایی مسافرایمان در روز پنجشنبه 14تیر۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد :

سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
در ابتدا تبریک می گویم به عزیزانی که در انتخابات مرزبانی شرکت کردند و به عنوان مرزبان انتخاب شدند.من اوّلین بار هست که این میزان مشارکت برای کاندیدایی (حدود 35 نفر) را در کنگره دیدم.
به فضل الهی اوّلین سال رهایی ایمان عزیز راجشن می گیریم جا دارد از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و نگهبان عزیز تشکر کنم.
و امّا در مورد دستور جلسه ی اوّل،بحث قضاوت و جهالت.هر میزان که انسان نادانتر و جاهلتر باشد،بیشتر دیگران را مورد قضاوت قرار می دهد.جناب استاد امین خیلی زیبا می گوید:کسی که در مسیر قضاوت قرار می گیرد،سیر تکاملی آن دچار مشکل می شود و حتّی به قبل نیز بر می گردد.
اگر از ما بپرسند که از صبح تا شب که این همه تلاش می کنید،دنبال چه هستید؟ خواهیم گفت که دنبال حال خوش.استاد امین می گوید، گوهر جان،همان حال خوش انسان است و نیروهای منفی و بازدارنده،کاری می کنند که گوهر جان انسان را بربایند.یکی از ابزارهای که باعث این موضوع می شود،همین قضاوت کردن می باشد که در 99 درصد موارد آن موضوع ربطی به ما ندارد.و انسان مجاز است فقط در مورد کارهای خودش تنها قضاوت کند.
یکی از نیرهایی که خداوند در اختیار انسان قرار داده است ،توانایی ارتباط با دیگران است و خداوند نیروها و انرژی های زیادی برای انسانها قرار داده است ولی انسانها در برخی موارد این نیروها و انرژی ها را با قضاوت از بین می برند و هنگامی که دیگران را قضاوت می کنند،توانایی ارتباط با دیگران در آن فرد ضعیف می شود.
ان شاء الله که هیچ وقت در مسیر قضاوت قرار نگیریم.
و امّا در مورد دستور جلسه ی دوّم،اوّلین سال تولد و رهایی مسافر ایمان، باید بگویم که آقا ایمان عزیزدر سفر اول پسر خیلی خوب و فرمانبرداری بود، خیلی خوب و بدون غیبت سفر کرد و سی دی های خود را مرتب می نوشت و در پارک شرکت می کرد وتمام فرامین را اجرا می کرد و در سفر دوّم، به طور خودکار خدمت گرفت و مسئول سایت شد وهمچنین دبیر و نگهبان شد و اکنون نیز مسئول اتوبوسها هست.خیلی دوست دارد که راهنما شود که انشالله به این جایگاه برسند. من به خودش و همسفر و خانواده محترمش تبریک می گویم.
از اینکه با سکوت زیباتون به صحبتهای من گوش دادید،سپاسگزارم.

سخنان مسافر ایمان :

سلام دوستان ایمان هستم مسافر

آرزو می کنم که تمامی مصرف کننده گان بیرون از اینجا  اذن ورود شان به کنگره  صادر بشود و به رهایی برسند.

خیلی ممنونم از همه عزیزان واقعا از مشارکت های شما انرژی گرفتم .
تشکر می کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی ، به مرزبان جدید هم تبریک می گویم و امید وارم در این جایگاه موفق باشند .
این تولدها پیامی است برای تازه واردین که بتوانند راه شان را پیدا کند و به درمان برسند ، من قبل از مصرف حدود 95 کیلوگرم وزن داشتم ولی تخریبم به حدی زیاد بود که 35 کیلوگرم وزن کم کردم .
یکی از دوستان من که در شعبه سلمان سفر می کرد پیام کنگره را به من داد، من مشاهده کردم که ایشان کتاب 60 درجه زیر صفر را مطالعه می کرد وقتی پرسیدم  این کتاب برای چی هست گفت این کتاب را یک شخصی برای ترک مواد مخدرنوشته است ، البته نه من چیزی از این کتاب فهمیدم ونه خودش،که بعد از دو ماه با او تماس گرفتم گفت من یک مکانی اومدم به اسم کنگره که اینجا آدم به درمان می رسد نه خماری و نه درد دارد، اگر دوست داشتی شما هم یک سری به اینجا بزنید .
من هم آدرس شعبه میرداماد را از او گرفتم  وارد کنگره شدم با حال بسیار خراب ، پر خاشگر و عصبی بودم.
وارد لژیون شدم و یک سری مشکلات خیلی عجیبی سر راه من قرار داشت، که حتی فرصت نفس کشیدن هم نداشتم من سفر خیلی سختی را طی کردم علی آقا در جریان هست چون همسفر نداشتم و کسی هم از خانواده ام خبر نداشت من مصرف کننده هستم ،
من در حال سفر کردن بودم ولی واقعا حالم از خودم بهم می خورد و می گفتم ایمان این چه وضعیتی است که برای خودت درست کردی؟ هر موقع به راهنمای ام می گفتم فقط یک کلمه به من می گفت که ایمان صبور باش یک روزی مشکلات تمام می شود و به گذشته ات می خندی بلاخره با سختی سفرم را طی کردم ولی این که می گویم سخت سفر کردم به خاطر این است ، که داخل خانه خبر نداشتند که چه اتفاقی برای من افتاده است و من وانمود می کردم که بیمار هستم و برای بیماری ام یک سری آزمایش و قرص درست کرده بودم وبرای اینکه متوجه نشوند سی دی های ام رو در پارک توی زمستان می نوشتم البته علی آقا از سی دی هایم ایراد گرفتند که برایشان توضیح دادم و ایشان قانع شدند.
من سعی کردم روی برنامه باشم ولی در آخر سفرم دوباره مشکلات اول سفرم سراغم آمد که یک پیشنهاد  کاری فوق العاده که اگر انجامش می دادم زندگی ام زیر و رو می شد، موضوع را با علی آقا در میان گذاشتم که جمله همیشگی که : صبور باشم را به من گفتند با این تفاوت که این دفعه بیان کردند که ، آخر سفرت است اگر قبول کنی به درمان نمی رسید و زندگی ات نابود می شود که من قبول نکردم و درمان شدم الان که در سفر دوم هستم حالم خیلی خوب هست و این حال خوب را با هیچ چیزی عوض نمی کنم .
یه زمانی بود خانم من را سرزنش می کردم که 7 سال به این بچه ات نگاه نکردی ولی الان که یک سال و هشت ماه از رهایی ام گذشته خانم اقرار می کند  که به همه چیز اهمیت می دهید و به بچه محبت می کنی ... .
سفر اولی ها فکر نکنند که ده ماه خیلی سخت هست ولی آخرش به حال خوش می رسند و من برای همه شما این حال خوش را آرزو می کنم امیدوارم همه شما به درمان برسید و گل رهایی را از دست آقای مهندس بگیرید.

در آخر تشکر می کنم از علی آقا که ضمن اینکه یک راهنمای دل سوزی بودند همیشه هر مشکلی داشتم راه گشا من بوداند برای هم تان آروزی بهترین ها را دارم و ممنونم که به سخنان من گوش دادید.

سخنان همسفر :

سلام دوستان بردیا هستم یک همسفر:
من از آقای مهندس و علی آقا تشکر می کنم که پدرم را به رهایی رسانند.

مرزبان کشیک 

رهایی

نگارش: مسافران مهدی ، اکبر

عکس : مسافر احمد

ارسال : مسافر امیرحسین 

نمایندگی میرداماد اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .