English Version
English

تولد یکسال رهایی مرزبان نمایندگی رضوی مسافر حمید رهجو ایجنت محترم مسافر حسن

تولد یکسال رهایی مرزبان نمایندگی رضوی مسافر حمید رهجو ایجنت محترم مسافر حسن

 سیزدهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی رضوی ویژه مسافران و همسفران با استادی ایجنت محترم مسافر حسن نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمدحسن با دستور جلسه ((قضاوت و جهالت)) در روز پنجشنبه مورخ ۱۴۰۳/۰۴/۱۴ رأس ساعت ۱۶.۳۰ آغاز شد.

 خلاصه سخنان استاد:

 سلام دوستان حسن هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق حضور در جمع شما عزیزان را به من داد، تا بتوانم این جایگاه را دوباره تجربه کنم.
دستور جلسه این هفته "قضاوت و جهالت" است.
 انسان موجود بسیار پیچیده‌ای هست ، تحلیل انسان ،شناخت انسان،فهم و درک انسان ،درون انسان و اینکه در صور پنهان انسان چه می‌گذرد کار بسیار دشوار هست .

یک روان‌شناس که تحصیل‌کرده است و تخصص گرفته وقتی یک نفر به او مراجعه می‌کند با کلی سؤال و پرسش  در چند جلسه که می‌پرسد، باز در نهایت می‌بینیم که نسخه اشتباه داده می‌شود و درست متوجه نمی‌شود که مشکل فرد چه هست. حال اگر به کودکی خودمان مراجعه کنیم به یاد می آوریم که به ما می‌گفتند یک‌سری انسان‌ها بدون سؤال‌وجواب به جهنم می‌روند، اما جناب مهندس به ما آموزش داده‌اند که این بهشت و جهنم تمثیل هست؛ ولی برای اینکه درست درک کنیم باید از یک مثال استفاده بکنیم.
 قضات از جمله افرادی هستند که بدون سؤال‌وجواب به جهنم می‌روند با وجود اینکه قضات علم آن موضوع را دارند و کلی تحقیق می‌کنند و شاهد می‌آورند و بازپرس کلی مطلب جمع کرده و به آنها کمک می‌کند؛ ولی در انتها می‌بینیم که اشتباه رأی صادر می‌کنند و ممکن است از ده رأی هشت رأی آن اشتباه باشد، چون خیلی مسائل دخیل در این قضاوت است، ظاهر، لحن صحبت و....
من مسافر که هیچ‌کدام از این تخصص‌ها را ندارم و بخاطر عدم شناخت ،خود را محق می‌دانم که قضاوت کنم و زمانی که قضاوت شروع می‌شود به طبع آن در جهان ذهن من حکم هم صادر می‌شود، و زمانی که من به خود می‌آییم می‌بینم که کلی از زمانم را صرف فکرکردن و حکم صادرکردن دررابطه‌با آن موضوع کرده‌ام و پس از آن من دنبال کسی می‌گردم که این موضوع را با او در میان بگذارم ودر ادامه  آن پای غیبت‌کردن نیز باز می‌شود و یک اشتباه به اشتباه‌های قبلی اضافه می‌شود و باعث می‌شود به‌خاطر این رفتارهای اشتباه حال من خراب بشود و تمام اینها برمی‌گردد به نادانی شخص من و الا انسان آگاه و آموزش‌دیده وقت خود را به این صورت تلف نمی‌کند و این کارها که نشانه خودزنی است را انجام نمی‌دهد و یا به‌اصطلاح کنگره ای آن باید دوربین ما به روی خودمان باشد.
دیده از عیب کسان در خواب چون مخمل کنید
چون رسد نوبت به عیب خود، نظر احول کنید


من تنها یک نفر را می‌توانم قضاوت کنم و آن هم اینکه خودم را بگذارم جلوی خودم و رفتارهای خودم را قضاوت بکنم جناب مهندس می‌گویند که ما هرلحظه سر یک دوراهی انتخاب هستیم، قضاوت اینکه کدام یک از راه‌ها را انتخاب کنیم، اما برای قضاوت افراد من فقط و فقط باید خودم را قضاوت کنم.
یا از زبان خدا: من شما را چگونه می‌بینم؟ آن‌گونه که خود می‌بینی
یعنی هیچ‌کس خودش را بهتر از خودش نمی‌شناسد فقط من می‌دانم در جهان ذهنم چه می‌گذرد، من می‌دانم که وقتی به خلوت می‌روم آن کار دیگر می‌کنم یا نه هیچ‌کس دیگر نمی‌داند از دنیای تنهایی من کسی خبر ندارد
اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید ممنونم.

تولد یکسال رهایی مرزبان نمایندگی رضوی مسافر حمید رهجو ایجنت محترم مسافر حسن.


اعلام سفر مسافر:

با ۱۶ سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک مدت ۱۰ ماه و ۱۳ روز سفر کردم به روش دی اس تی داروی درمان شربت اوتی با راهنمایی راهنمای توانمندم هادی آقا مرادی لژیون ۶ نمایندگی رضوی راهنمای لژیون مرزبانی ایجنت محترم مسافر حسن، ورزش در کنگره بدمینتون رهایی از مواد ۱۸ ماه، ضمناً سفر ویلیام هم به راهنمای توانمندم حامد آقا ثابت لژیون ۳ ویلیام نمایندگی رضوی رهایی از نیکوتین ۱۸ ماه.
خواسته مسافر:

آرزوی من جهانی شدم پیام کنگره ۶۰ و رسیدن آن به تمام افرادی که خواستار رهایی هستند.
سخنان راهنمای مسافر:

سلام دوستان حسن هستم یک مسافر. حمید یکی از مرزبانان خوب نمایندگی هست. ایشان همان‌طور که همه در مشارکت‌ها گفتید بسیار فرد مهربان و منضبطی هستند. من هم به نوبه خودم خیلی خوشحالم که در کنار مرزبانان خوبی مثل حمید هستم و این تولد به خودش و راهنمای محترم همسفرشان و همسفرشان تبریک عرض می‌کنم.
سخنان مسافر:

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که در زمانی قرار دارم که کنگره ۶۰ و آقای مهندس هستند. تشکر می‌کنم از حسن آقا راهنمای من در گروه مرزبانی که همیشه با حس خوب و آرامشی که دارند به من انرژی مثبت داده‌اند. تشکر می‌کنم از هادی آقا راهنمای سفر اولم که برای من خیلی زحمت کشیدند تا من بتوانم به رهایی برسم. تشکر ویژه‌ای دارم از همسفر خوبم و راهنمای محترمشان. همچنین تشکر می‌کنم از داداش لژیونی خوبم مسافر حمیدرضا عزیز که پیام کنگره ۶۰ را به من رساندند. یک معذرت‌خواهی هم می‌کنم از همسفرم چون امسال سال سوم رهایی ایشان است من‌بعد از اینکه یک‌مرتبه سفر کردم بعد از یک سال رهایی دوباره انضباطی شدم و دوباره سفر کردم و به رهایی رسیدم. من در دوران اعتیادم سختی زیادی نداشتم؛ ولی در تمام مراحل زندگی و زمان مصرفم همسفرم در کنار من بود و من را تنها نگذاشت. من در جامعه شخصی منظم بودم؛ ولی در زندگی شخصی این گونه نبودم و نظم نداشتم این تعریف و تمجیدهای دیگران که من شخصی منظم هستم دچار شد که من گرفتار منیت شوم و سفرم را خراب کردم و شروع کردم به مصرف الکل. دلیل دیگری که سفرم خراب شد این بود که نتوانستم سیگارم را درمان کنم. در زندگی همیشه سعی می‌کردم لذت ببرم و با لذت زندگی کنم. یکی از دلایل دیگری که دوباره به کنگره آمدم و دوباره سفر کردم این بود که به‌موقع به کارهای روزمره‌ام نمی‌رسیدم؛ ولی الان خدا را شکر می‌کنم برای تمام لحظات زندگی به‌خاطر اینکه امسال توانستم روزه بگیرم صبح که از خواب بیدار می‌شوم قبل از رفتن محل کارورزش می‌کنم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.
سخنان راهنمای همسفر:

سلام دوستان فائزه هستم راهنما یک همسفر. تبریک می‌گویم به آقا حمید و لیلا خانم. روز خوب و قشنگی است برای من که توانستم در این جشن شرکت کنم. امروز برای من یادآور ۴ سال دوره راهنمایی بود، ۴ سال با عشق و محبت که آقای مهندس می‌فرمایند اگر قرار است درمان اتفاق بیفتد با راهنمایی درمان کامل می‌شود. وقتی شخصی در یک مسیر هست خیلی تفاوت‌ها را احساس نمی‌کند؛ ولی وقتی از این مسیر دور می‌شود متوجه تفاوت‌های درون و بیرون کنگره می‌شود. زمانی که لیلا خانم وارد لژیون شد زمان کرونا بود و همه لژیون‌ها مجازی بودند. وقتی با من صحبت کرد همان جا من آرزو کردم که سفرش را ادامه دهد. همان اول شروع کرد به سی دی نوشتن چون بچه‌هایی که سی‌دی می‌نویسند خیلی بهتر سفر می‌کند. لیلا خانم بیش از ۴۰۰ تا سی‌دی نوشته است. این پایداری در نوشتن باعث شده که خیلی سختی‌ها را آسان‌تر رد کند. من همیشه این را به مسافر خودم می‌گویم مسافرانی خوب سفر می‌کنند که بتوانند همسفرشان را با خودشان به کنگره بیاورند تا با آن زبان مشترکی که در کنگره شکل می‌گیرد صحبت کنند. ان‌شاءالله که امسال لیلا خانم بتواند شال نارنجی راهنمایی را از دستان آقای مهندس دریافت کند. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.
سخنان همسفر:

سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر. خسته نباشید عرض می‌کنم خدمت استاد و دبیر و نگهبان. ممنونم از حسن آقا که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیریم. خوب حس بسیار زیبایی است گرفتن تولد در کنگره، من همیشه احساسی نسبت به تولد گرفتن در کنگره نداشتم؛ ولی امروز با تمام وجود لذت می‌برم و از پیام‌های تبریک شما عزیزان در مشارکت‌هایتان واقعاً انرژی گرفتم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.
در ادامه نیز هدایای جناب مهندس و خانواده محترم دژاکام نیز اهدا گردید:

تصویربردار: مسافر جواد هفتم
تایپ و ویرایش کارگاه: مسافر محمد لژیون دوم
مرزبان خبری: مسافر رضا لژیون دوم
تایپ متن تولد:مسافر قربان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .