English Version
English

عملکرد لژیون- فرق نفس و روح

عملکرد لژیون- فرق نفس و روح

خلاصه عملکرد لژیون دوم در روز دوشنبه چهارم تیر ۱۴۰۳ با استادی راهنما همسفر زینب و دستور جلسه «سی‌دی فرق نفس و روح» 

همسفر زهرا.ج: در ابتدای سی‌دی استاد می‌گویند: روح نیاز به تزکیه و پالایش ندارد زیرا از وجود باری تعالی است، اما نفس در مقوله‌ی دیگری است که با جسم عجین شده است و در توالی با پالایش‌های متعددی هم‌چنان ممکن است ادامه پیدا کند. جسم که اسیرِ نفس باشد تا نفس به تعالی نرسد، جسم به‌طورِ کامل آزاد نمی‌شود.

جناب آقای مهندس دلیل صحبت در مورد نفس و روح را این‌گونه بیان می‌کنند که اگر انسان شناخت نداشته باشد، نمی‌تواند نفسِ خود را تزکیه و پالایش کند، برای این شناخت ابتدا باید ذره ذره خود را بشناسیم و شناخت باید از درون خودمان شروع شود.
هرچه بر سر انسان می‌آید در اثر عدم باور و ناآگاهی است، انسان موقعی می‌تواند به باور برسد که به مرحله‌ی دانایی رسیده باشد و اگر انسان بداند که جهانِ دیگری وجود دارد و برای هر کارش باید جوابگو باشد، هیچ‌گاه خطا نمی‌کند.
نفس خود، تعیین موجودیت می‌کند، چه در ظاهر و چه در باطن و تفاوت نفس و روح مربوط به خودِ شخص می‌شود.

همسفر عاطفه پرسید: تعیین موجودیت یعنی چه؟
راهنما همسفر زینب در پاسخ گفت: یعنی تو را می‌شناساند، نفسِ هر کس خودِ آن شخص را می‌سازد، حتی نفسِ یک گیاه، گیاه را می‌سازد و نفسِ یک حیوان، حیوان را. یعنی موجودیت تو را نشان می‌دهد، نشانه‌ی نفس این است که خواسته دارد و باید بتوانیم نفس خود را کنترل کنیم، زمانی که می‌گوییم دست خودم نیست، یعنی نفسِ ما هنوز سرکش است که در آن صورت در نفسِ امّاره هستیم و این‌که هنوز نفسِ من به تزکیه و پالایشِ خود نرسیده است. نفس در انسان می‌تواند ارتقا پیدا کند ولی در گیاهان نمی‌تواند؛ مثلاً نفسِ درخت انگور، انگور را می‌سازد و نمی‌تواند تغییر کند.

همسفر عاطفه پرسید: نفسِ هر کس، از ابتدا جدا بوده یا یکی بوده و وقتی واردِ جسم ما شده تغییر کرده است؟
راهنما همسفر زینب در پاسخ گفت: ما یک نفسِ واحده داریم امّا نفسِ هر کس در ابتدا هم جدا بوده و بخشی از آن مربوط به بُعدهای قبل می‌باشد که در آرشیو است ولی آرشیو را ما نمی‌بینیم و نمی‌دانیم، با توجه به کارهایی که در بُعدهای قبل انجام دادیم باید دائماً ارتقا پیدا کنیم و به هر بُعد که می‌رویم سخت‌تر می‌شود، این صورِ پنهانِ ما است که به بُعدِ بَعدی می‌رود، صور آشکار که همان جسم ما است.

همسفر زهرا.ج ادامه داد: گفتیم که نفس خواسته دارد و این خواسته‌ها می‌تواند معقول یا نامعقول باشد ولی در حیوانات و گیاهان کاملاً معقول است.
راهنما همسفر زینب گفت: برای همین است که ما نمی‌توانیم حیوان را ادب کنیم.
همسفر زهرا.ج گفت: آنقدر سیستمِ انسان عظیم است که هیچ‌کس نمی‌تواند به‌طور کامل، به آن دسترسی پیدا کند.
راهنما همسفر زینب افزود: مانند سلول‌های بدن، که هر سلول در درونِ خود برنامه‌ریزی دارد.

همسفر زهرا.ج ادامه داد: آفرینشِ این جهان، آن‌قدر بزرگ و پیچیده است که هیچ‌کس نمی‌تواند بفهمد از کجا و چطور آمده!
راهنما همسفر زینب بیان کرد: مفهوم این است که تو هرچقدر هم که بدانی، باز نمی‌دانی و همه چیز به دستِ تو نیست.
همسفر زهرا.ج گفت: نفس، دارایِ شعور و آگاهی است، مثلاً نفسِ یک بوته‌ی بیابانی، یک شعوری دارد و نفسِ درختِ خرما شعور دیگری و نفسِ هر کدام متفاوت و مخصوص به خودش است. در حیوانات هم همینطور است، نفسِ هر کدام متفاوت است پس شعورشان هم متفاوت است.

برایِ شناختِ هر موجودی باید بدانیم در کدام مرحله‌یِ نفس قرار دارد. پایین‌ترین مرحله‌ی نفس، نفسِ امّاره است که تمامی حیوانات در نفسِ امّاره هستند و ممکن است بعضی انسان‌ها هم در نفسِ امّاره باشند.
در مرحله‌ی نفسِ امّاره، وجدان معنی ندارد؛ زیرا برایِ هر کارش توجیهی دارد، با این توجیهات خود را قانع می‌کند و برایش مهم نیست. وقتی از سختی‌هایِ نفسِ امّاره بگذریم، واردِ نفسِ لوّامه می‌شویم؛ لوّامه به معنای ملامت کننده است و شخص، به محضِ انجام کار اشتباه، شروع به سرزنش کردن خود می‌کند، درواقع در مرحله‌ی نفسِ لوّامه، این وجدان است که انسان را بیدار و بازخواست می‌کند.
از مرحله‌یِ نفسِ لوّامه که عبور کنیم، واردِ نفسِ مطمئنه می‌شویم، این مرحله از نفس، بالاترین مرحله‌ است و تمامی انسان‌ها، حتی پس از مرگ هدفشان رسیدن به نفسِ مطمئنه است.
نفسِ مطمئنه، مرحله‌ی رسیدن به فرمانِ عقل است که همان کُن فیکون یا شو شَوَد است، یعنی من هرچه بخواهم در همان لحظه انجام دهم.

همسفر مهدیه پرسید: بهشتِ جاودان همان شو شَوَد است؟
راهنما همسفر زینب پاسخ داد: بهشت یک تمثیل است و منظور همان شو شَوَد است، یعنی هرکار که اراده کنی انجام می‌دهی، حالِ تو خوب است و هیچ‌کس نمی‌تواند حالِ تو را بد کند، به عبارتی تو درگیر فکر و موضوعی نخواهی شد.

همسفر عاطفه ادامه مطلب را این‌گونه بیان نمود: روح نیاز به تزکیه و پالایش ندارد؛ زیرا از وجود خداوند است. در مرحله‌ی انسانی، روح و نفس مطرح می‌شود امّا روح و نفس یکی نیست؛ روح به امرِ خداوند است و خداوند می‌گوید: ما به شما علم ندادیم مگر اندکی. ما نمی‌توانیم علمی را به‌ دست آوریم مگر این‌که خداوند، آن علم را در اختیار ما قرار دهد.

راهنما همسفر زینب گفت: هیچ کشفی بدون آگاهی ممکن نیست، باید علم و آگاهی آن، به شخص داده شود.

همسفر عاطفه ادامه داد: انسان در صورِ پنهان، هم نفس دارد و هم روح؛ جسم انسان همانند شهری است که روح و نفس ساکنان آن هستند. روحِ شیطانی، پلید و ... نداریم، زیرا روح از وجود خداوند هست، هر چه از روح است همه خوبی است.
خداوند می‌فرماید: ما همه‌ی شما را از یک نفسِ واحد آفریدیم.
روح نقشِ یک مشاور را دارد، مشاوره می‌دهد ولی زور بعضی از نفس‌ها بیش‌تر است، به روح توجهی ندارد و اختیار را هم از روح می‌گیرد. موقعِ مرگ نفسِ ما را تحویل می‌گیرند.
روح را می‌توانیم فرشته یا هر چیزی که خوب است تعریف کنیم، آن‌چه که انسان را رو به زوال می‌برد نفس است، نفس خواسته‌های معقول یا نامعقول دارد و ما نمی‌توانیم بگوییم تمامِ خواسته‌های نفس نامعقول است.
تمام تعریفِ روح و نفس باهم است، مهم این است که ما بدانیم در چه مرحله‌ای هستیم و از آن عبور کنیم. هرچه بیش‌تر، در نفسِ امّاره باشیم، مشکلاتِ ما بیش‌تر است و هرچه به سمتِ نفسِ مطمئنه برویم، آرامشِ ما بیشتر و زندگی زیباتر است.

همسفر سمیه گفت: وقتی نفس، کارِ خود را درست انجام ندهد و مراحلِ تزکیه را طی نکند، مانند این است که یک انسان، حمام نرفته باشد و با بدنِ کثیف، لباس زیبا و گران‌بهایی را بر تن کند ولی روح به هر گونه‌ای که باشد، از خود رایحه‌ی خوبی را ساطع می‌کند.
راهنما زینب افزود: دلیل آن این است که روح هرگز آلوده و شیطانی نمی‌شود.
همسفر عاطفه گفت: روح را می‌توانیم حس کنیم مانندِ ابر که نمی‌توانیم آن را بگیریم ولی می‌دانیم که هست؛ ما از وجود خداوند آگاهیم و می‌دانیم که وجود دارد، امّا نمی‌توانیم خداوند را ببینیم. جناب آقای مهندس می‌گویند: وقتی از چیزی آگاهی نداری، به قاطعیت پاسخ نده و بگو نمی‌دانم و این‌که هر آن‌چه که از علم و آگاهی به‌ دست‌ می‌آورید، مکتوب کنید.
نفس از بین نمی‌رود، آغاز و پایانی ندارد، مدام از بُعدی به بُعدِ دیگر، ارتقا پیدا می‌کند و کارِ ما این است که بدانیم در چه مرحله‌ای از نفس قرار داریم.

در پایان، همسفر سبا پرسید: وقتی که انسان به نفسِ مطمئنه برسد، نفس و روحش یکی می‌شود؟
راهنما همسفر زینب پاسخ داد: هرگاه که انسان به نفسِ مطمئنه برسد، روح فرمان می‌دهد و نفس، اجرا می‌کند و هم‌راستا می‌شوند ولی هیچ‌وقت یکی نمی‌شوند.

تایپ: همسفر مهدیه.م رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش: رابط خبری همسفر زهرا.ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .