استاد امین در سیدی قضاوت به مکانیزم و عملکردی که در اثر قضاوت به وجود میآید میپردازند. ما در جهانبینی آموختیم که نیرو معادل حس و عامل حرکت در هر موجودی است و اگر انسان نسبت به چیزی حس نداشته باشد، هیچ حرکتی در مورد آن انجام نمیدهد. اگر من احساس خوبی نسبت به یک شخص و یا محیطی پیدا میکنم علت آن، وجود حس است. اگر فردی را میبینم که از برخی صفات او بیزار هستم و یا احساس نفرت نسبت به او پیدا میکنم باید بدانم که آن ویژگی و صفت، حتی به اندازه ذرهای در من نیز وجود دارد زیرا اگر از آن ویژگی برخوردار نباشم برایم ناآشنا است و نمیتوانم آن را احساس و کشف کنم.
طبق آموزشهای کنگره هر چیزی صور پنهان و آشکار دارد، حال ممکن است این صفت و ویژگی در من بهصورت آشکار وجود داشته باشد بهعنوانمثال: من از آدم دروغگو بدم میآید؛ اما خودم نیز گاها به دیگران دروغ میگویم، گاهی ممکن است آن ویژگی و صفت بهصورت پنهان درونم وجود داشته باشد اما خودم از آن بیاطلاع باشم و امکان دارد که آن صفت در آستانه ظهور و تولد باشد. ما در کنگره آموختیم که هر چیزی برای رشد نیاز به یک بستر مناسب دارد پس آن صفت و ویژگی که درون من مخفی است مانند هستهای است که در خاک پنهانشده و این دقیقاً همان صفتی است که من در دیگران مشاهده میکنم.
گاهی اوقات، بین من و یک شخص یا یک سیستم، حس بد به وجود میآید و بعد از به وجود آمدن حس نفرت و منفی، شروع به قضاوت کردن، قیاس و حکم صادر کردن میکنم. زمانی که این اتفاق افتاد، در ذهن و قلب من همیشه نسبت به آن شخص جنگی برقرار است و شاید هیچکس هم از این قضیه خبر نداشته باشد اما موشکهایی که از قلب و اندیشهام به سمت این شخص رهاشده حتماً به هدف اصابت میکند، حتی اگر هزاران کیلومتر با هم فاصله داشته باشیم و در مقابل، تمام حسهای منفی و بازدارنده از طرف آن شخص، به سمت من برگشت خواهد شد. قانون محکوم کردن و قضاوت کردن، محصول بد دیگری به دنبال دارد که همانند یک قاتل حرفهای عمل میکند؛ یعنی نفس اماره در انسان دقیقاً مثل قاتل عمل کرده و نقشه میکشد. قضاوت کردن جزء خواستههای نامعقول نفس اماره است.
ما در جهانبینی یاد میگیریم بین خواستههای معقول و نامعقول خود و دیگران تمایز قائل شویم درواقع، انسانهایی که خواستههای معقول خود را اجرا نمیکنند، از حقوحقوقشان میگذرند، قدرت و شادیهایشان از بین میرود و آنانی که به خواستههای نامعقول توجه میکنند درگیر تباهی و شکست خواهند شد. توجه به خواستههای نامعقول، قدرت و توانایی را از ما میگیرد و توان نه گفتن از دست میرود و آن قدرت و صلابت هم درونمان از بین خواهد رفت.
اگر بتوانیم طبق خواستههای معقول عمل کنیم و فرایند قضاوت کردن و محکوم کردن دیگران را متوقف کنیم، شرایط و مراحلی مهیا میشود که میتوانیم آن بخش ناخالص پنهان وجود خود را پیدا کنیم اما امکان دارد که این فرایند زمانبر باشد. استاد امین میفرمایند: مشکل اصلی انسان در مسیر تزکیه و پالایش کردن، زدودن تاریکیها نیست بلکه مسئله اصلی؛ ندیدن تاریکیهاست زیرا انسان تا زمانی که تاریکی و صفات ناخوشایند را در خود نبیند، هیچوقت دست به تلاش و پالایش نمیزند در حقیقت، تمام تلاش نفس اماره این است که قسمتهای پنهان رؤیت نشود.
هر انسانی که ویژگیهای تاریک خود را پیدا کند قطعاً بیشتر از ۵۰ درصد پالایششده است. طبق فرمایش استاد امین: ما حتی در مورد سفر مسافران هم نباید قضاوت کنیم. قضاوت مسافر باعث میشود انرژی خود را از دست دهیم و موجب جنگ دائمی در خانه خواهد شد و جنگ چیزی جز تخریب ندارد. قضاوت در مورد عملکرد مسافر، به عهده راهنماست و هر فرد باید فقط مسائل مربوط به خود را بررسی کند و وارد حیطه دیگران نشود، زیرا در مورد دیگران علم و آگاهی کامل ندارد.
کسی که در سفر اول همیشه به دنبال برنامه و خواستههای نامعقول خود است؛ اصلاً مفهوم خدمت، محبت و ازخودگذشتگی را درک نمیکند. هرزمانی رهجو بتواند از خواستههای منفی خود بگذرد هم اهلی است، آماده خدمت بوده و از پتانسیل قدرت برخوردار خواهد شد. فراموش نکنیم که همه این آموزشها برای این است که بتوانیم با صلح و آرامش کنار هم زندگی کنیم و از آفتها در امان باشیم. درگیر قضاوت شدن، همانند ویروسی که در اندیشه واردشده و شروع به تخریب میکند؛ بنابراین هرکس بتواند از قضاوت کردن بهواسطه آگاهی فاصله بگیرد، روش و نگاهش بهمانند زندگی دانشمندان و علما خواهد بود.
"برگرفته از سیدی قضاوت و سیدی ویروس (استاد امین)"
نویسندگان: همسفر فاطمه (لژیون یکم)، همسفر مریم (لژیون سوم
ویرایش: راهنما همسفر اعظم (ع)
عکسنوشته: همسفر صبا (لڗیون یکم)
تنظیم و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
84