جلسه حضوری همسفران لژیون بیستوسوم با استادی راهنما همسفر مینا و دبیری همسفر اکرم با دستورجلسه سیدی"موسی ۱" در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۷ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد؛
استاد امین در این سیدی به دو سؤال پاسخ دادند، اینکه آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ بدترین انسانها چه کسانی هستند؟ زندگی هر یک از ما بر اساس خواست، فرمان و تقدیر شکل میگیرد، شاید درک تقدیر برای ما آسان نباشد؛ ولی در داستان حضرت موسی این مسئله کاملاً برای ما روشن شده، در این داستان و داستانهای مشابه میبینیم که چگونه خداوند انسانها را برای کارهای مهم تربیت و بر این اساس تقدیر آنها را رقم میزند. داستان به این شرح است؛ فرعون پادشاه مصر خواب میبیند که پسری به دنیا آمده و قدرت او را از بین میبرد، به دستور او همه پسران بنیاسرائیل کشته میشوند؛ اما آنچه تقدیر خداوند است به انجام میرسد، پس از تولد موسی به مادرش وحی شد که او را در سبدی به رود نیل بیندازد، سبد به کاخ فرعون هدایت میشود و کودک داستان ما توسط خانواده فرعون بزرگ شده و کاملاً با تاریکی این طاغوت و همه آداب آنها آشنا میشود، موسی باید تحتنظر پیامبر خدا شعیب آموزش میدید که اتفاقی در دفاع از شخصی با ضربه مشت جوانی را میکشد و از شهر میگریزد در ادامه با دختر شعیب ازدواج میکند و در عوض ده سال نزد شعیب خدمت و آموزش میبیند، بعد از آن در راه هجرت برای فراهم کردن آتش در کوه طور شعله آتشی را میبیند که مستقیم به او وحی و مأموریتی بر عهده او نهاده میشود و برای باور این امر مهم از جانب خدا دو نشانه به او داده میشود، بعد از آن موسی از خداوند درخواست میکند؛ "ربِّ اشرَح لی صَدری و یَسِّرلی اَمری وَ احلُل عُقدَهَ مِن لِسانی یَفقَهوُا قَولی" و سه خواسته دیگر را عنوان میکند، برادرم هارون را وزیر من قرار ده و بخشی از مسئولیت این امر مهم را بر دوش او بگذار و پشت من را قوی ساز. خداوند قبول میکند و به او لطفهای گذشته را یادآوری میکند.
این داستان برای همه بشر در تمام سطوح کاربرد دارد، خداوند به هر انسانی رسالتی داده و او را در مسیر زندگی با علم، تجربه و تاریکی مخصوص خود آموزش میدهد و سپس از او خدمت میخواهد، در داستان زندگی حضرت محمد (صَلواتِاللهعَلیهوآلِه) و حضرت یوسف و عیسی این را به وضوح شاهد هستیم حتی همه ما داستان زندگی آقای مهندس را میدانیم، ایشان نیز در مسیر زندگی با علوم مختلف آشنا شدند و تحتنظر استادان بزرگ خود آموزش دیدند، تاریکی که قرار بود توسط آن به بشریت خدمت کنند را تجربه کردند و همه ما خدا را شاکریم که در زمان حیات این انسان بزرگ از آموزشهای ناب ایشان بهرهمند میشویم. این داستان و داستانهای مشابه، تفاوت راه رسیدن به هدف الهی و شیطانی را بیان میکند و به ما یادآوری مینماید که نفس با اجرای خواستههای خود قدرتمند میشود، همانطور که فرعون، نمرود و یاران شیطان با اجرای بیچون و چرای خواستههای نفسانی و با توجیه اهداف خود قوی شدند و امپراطوری متزلزل خود را تشکیل دادند، همه ما میتوانیم با انجام هر ضدارزشی و دور شدن از مسیر و قوانین الهی به خواستههای خود برسیم؛ ولی به چه قیمتی؟ خداوند برای رسیدن به اهداف بزرگ خود نه تنها انسانی را نابود نمیکند، بلکه او را عزیز و بزرگ میدارد، او با صفت خالق بودن خود جهان را میآفریند و با صفت پروردگار بودن به بهترین نحو ممکن پرورش میدهد، خداوند خالق و گرداننده جهان هستی است و برگزیدگان او مسئولیت پرورش انسانهای بیشماری را بر عهده دارند، راهنما نیز بنابر وظیفه مسئولیت پرورش را بر عهده دارد که اول پرورش نفس خود او است، بنابراین منِ راهنما باید هوشیار باشم که با چه تفکر و انرژی این عمل مهم را به سرانجام میرسانم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_205247_121(1).jpg)
مشارکت همسفر زهرا؛
آقای امین در این سیدی در مورد زندگی حضرت موسی توضیح دادند که با خانواده خود در حال مهاجرت بود و در طول راه با مشاهده نوری با یک درخت زیتون برخورد کرد، در آن هنگام به موسی وحی میشود؛ ای موسی کفشهایت را از پای در آور که در سرزمین مقدسی هستی. خداوند از حضرت موسی میخواهد با فرعون و فرعونیان مبارزه و قوم آنها را سرنگون سازد، آن حضرت سه خواسته در برابر فرمان خدا درخواست میکند اینکه سینهام را بگشا، راه را برایم هموار کن و گره از زبانم باز کن. خداوند میپذیرد و میگوید؛ من در گذشته نیز به تو لطف کردهام. شبی فرعون در خواب میبیند کودک مذکوری به دنیا آمده و حکومت او را نابود میکند، دستور میدهد هر کودک پسری به دنیا آمد را به قتل رسانند، مادر موسی فرزند خود را در سبدی گذاشته و در رود نیل به آب میسپارد، سبد به کاخ فرعون رسید و همسر فرعون او را از آب گرفته و تصمیم به بزرگ کردن او میکند، موسی به فرمان خدا مهر هیچ زنی را قبول نمیکند، خواهر موسی به همسر فرعون میگوید زنی را میشناسم که میتواند به موسی شیر دهد، با رضایت آنها مادر موسی به قصر آمده و به او شیر میدهد، در همان مکان کنار یکدیگر میمانند و موسی تمام فنون جنگی را در قصر فرعون آموزش میگیرد.
مشارکت همسفر فرشته؛
ابتدای سیدی استاد سؤال میکنند که آیا هدف وسیله را توجیه میکند؟ این سؤال در کتاب شریف بهگونهای آمده و خداوندِ خالق هستی که آن را تدبیر و مدیریت میکند در پاسخ این سؤال فرموده؛ هیچ چیز را بدون دلیل نیافریدم. نام حضرت موسی در قرآن به دفعات تکرار شده و در سوره طه با اشاره به داستان موسی که درحال مهاجرت بین راه درخت زیتون نورانی را دیده و ناگهان به ایشان الهام میشود که ای موسی کفشهایت را در بیاور، اینجا سرزمین مقدسی است و با معجزاتی مانند تبدیل عصا به اژدها و نورانی شدن دست ایشان الهامات الهی ثابت میشود، سپس خداوند از موسی خواست که فرعون و آل فرعون را رهنمون سازد؛ زیرا آنها از بدترین قوم بوده و برای رسیدن به اهداف خود دست به هر جنایتی میزنند، حضرت موسی برای انجام این امر از خداوند خواستههایی نظیر گشایش سینه، آسان نمودن کارها و باز کردن گره از زبان خویش کرد، خواسته دیگر او قرار دادن وزیری از یاران نزدیک یعنی برادرش هارون را پیشنهاد داد و از خدا خواست که به او قدرت دهد، سپس خداوند اعلام میکند تمام کارها را به روش خود فراهم میکند، مانند الهام به مادر موسی که فرزندش را در سبدی گذاشت و در رود رها کرد، به نوزاد نیز الهام میکند تا از هیچ شخصی جز مادر خود شیر ننوشد و جزئیات دیگر، در این سیدی اشاره میکند که بدترین قوم، قوم آلفرعون بودند و امروزه بدترین افراد افرادی هستند که برای رسیدن به اهداف خود هر کاری انجام میدهند، در این داستان به خدای حقیقی و شخصیت فرعون با ادعای خدایی اشاره شده، روش خداوند این است که از راه درست به خواستههای خود برسد؛ اما روش فرعون این بود که به هر قیمتی به اهداف خود برسد تا جایی که برای رسیدن به اهداف خود کودکان را به قتل میرساند. امروزه نیز فرعونهای زمان برای رسیدن به خواستههای خود دست به هرکاری میزنند. طبق فرمایش استاد امین؛ پوشاندن لباس تقدس برای رسیدن به خواسته قطعاً تباهی داشته و باید قوانین الهی در مسیر حرکت و رسیدن به هدف انجام گیرد و همانگونه که برای رسیدن به خواستهها باید تلاش کرد به همان میزان باید برای گذشتن از خواستههای نامعقول توانمند بوده که به تزکیه برسیم.
مشارکت همسفر فریده؛
استاد امین فرمودند؛ چیزی که ذهن من را بسیار مشغول کرد این است که آیا هدف، وسیله را توجیه می کند؟ بهعنوانمثال؛ شخص برای انجام هر کار مهم و ارزشمندی آیا میتواند به هر کاری دست بزند؟ عدهای موافق و عدهای مخالف این کار هستند. در قرآن خداوند میفرماید؛ من هر چیزی را جهت بیهودگی و بازیچه نیافریدم و برای آن هدف و برنامهای دارم. سورههای طه و انبیا تنها سورههایی هستند که در آن خداوند مستقیماً حرف میزند، در سوره طه، خداوند با موسی صحبت میکند، برای آشنایی با روش خداوند وارد داستان حضرت موسی میشویم که حضرت موسی با خانواده خود در حال هجرت از دور نور و آتشی میبیند در این هنگام به او وحی میشود که تو در سرزمین مقدسی هستی، خداوند میفرماید "اِنّی اَنا الله"من خداوند هستم، "لا الله اِلّا اَنا" هیچ خدایی جز من نیست، ای موسی برای تو برنامهای دارم و تو باید فرعون را که از قالب خود خارج شده، ابتدا با زبان نرم به راه راست هدایت کنی، حضرت موسی فرمان خدا را اطاعت و درخواست کمک میکند. در قسمت اول درخواست میخواهد که سینهام را بگشا، کار را برمن آسان کن و گره از زبان خویش باز کن تا بتوانم خدمت خود را به درستی انجام دهم، سپس سه درخواست بیرونی نیز مطرح میکند؛ ابتدا یار و یاور که از اهلبیت من باشد و هارون برادر خود را پیشنهاد میکند، پشت من را قوی ساز و همچنین هارون را در فرمان من شریک کن که این بار سنگین که به دوش من هست هارون نیز زیر این بار قرار گیرد؛ زیرا با یک آدم قدرتمند و تبهکار روبرو میشویم، خداوند درخواست موسی را پذیرفته و میگويد؛ در گذشته نیز در حق تو خوبی کردهام و همان داستان معروف تولد و خواب فرعون و کشتن فرزندان قوم بنیاسرائیل برای رسیدن به هدف که برای حفظ حکومت خود جان نوزادان را میگرفت؛ ولی هدف خداوند این بود که موسی در آن شرایط بزرگ شود، بنابراین طبق داستانی که دوستان تعریف کردند موسی باید در قصر فرعون با امنیت کامل رشد میکرد تا با کسب تجربه و آموزش، فرعون را به راه راست هدایت کند. قدرت اصلی در نفس انسان است؛ اما نفس خواستههای معقول و نامعقول دارد ، اگر فردی نفس خود را خدای خود داند و به خواسته خود لباس تقدس بپوشاند او نیز تبدیل به آلفرعون شده و تباه میشود، همانطور که باید برای رسیدن به خواستههای نامعقول چشمپوشی کرد، برای رسیدن به خواستههای معقول نیز بایستی تلاش و کوشش بسیار کرد و برای گذشتن از خواستهها باید توانمند بود تا به مرحله تزکیه و پالایش برسیم.
مشارکت همسفر شیما؛
استاد امین سؤالی را که آیا هدف، وسیله را توجیه میکند به چالش کشیدند و وارد داستان حضرت موسی شدند که خداوند به صورت مستقیم با حضرت موسی صحبت کرده و میفرماید؛ من خدا هستم و جز من خدایی نیست، من برای تو برنامهای دارم، فرعون طغیانگر شده و همه چیز را به تباهی میکشد و به تو مأموریت داده میشود که به تباهیها خاتمه بخشی، موسی نیز به در قبال خواستههای خداوند، خواسته خود را مطرح میکند، خواستههای شخصی و خواستههای بیرونی که خداوند خواستههای موسی را پذیرفت و میفرماید؛ در گذشته نیز در حق تو خوبی کردهام و در مجموع آقای امین در این سیدی می فرمایند؛ ما برای رسیدن به خواستهها و اهداف خود نبایستی دست به کارهای ضدارزشی بزنیم و در پایان استاد امین در مورد بدترین انسانها صحبت فرمودند، حال نظر خود را با توجه به سخنان ایشان بیان کنید؟
مشارکت راهنما همسفر مینا؛
استاد امین در این سیدی فرمودند؛ با توجه به آیات قرآن بدترین انسانها فرعونیان هستند و به شدیدترین عذابها دچار خواهند شد، چرا؟ زیرا خود را خدا نامید، چطور میشود انسانی خود را خدا بداند؟ همه ما قطرهای از وجود باریتعالی هستیم، همه صفات خداوند را بهصورت بسیار محدود داریم، کبر تنها صفتی است که برازنده وجود او است و اگر ما آن را در خود پرورش دهیم، این جسارت را به خود میدهیم که خود را خدا بنامیم و به این ترتیب ما نیز مانند قوم آلفرعون طغیانگر هستیم و سزاوار شدیدترین عذابها میشویم.
مشارکت همسفر فریده؛
فرعون به دنبال قدرت بود و توان گذشت از خواسته نفس خود را نداشت، افرادی که مانند آلفرعون نتوانند از خواستههای نفس خود بگذرند دچار عذاب الهی شده، بنابراین تزکیه و پالایش در آنها امکانپذیر نیست.
مشارکت همسفر اکرم؛
افرادی که به دنبال منفعت و حکومت خود هستند و تنها برای پیشرفت خود تلاش و کوشش میکنند.
مشارکت همسفر فرشته؛
افرادی که مانند آلفرعون به هر قیمتی خواستار رسیدن به نتیجه دلخواه خود هستند، اینافراد آلفرعون زمان خود هستند و برای آنها معقول بودن و یا نامعقول بودن خواسته اهمیت چندانی ندارد.
مشارکت همسفر شیما؛
افرادی که اعمال ضدارزشی انجام دهند و مقصر اصلی را دیگران بدانند و برای رسیدن به خواستههای خود دست به هر کاری میزنند.
مشارکت همسفر زهرا؛
فرعون به این دليل که قوی و قدرتمند بود به خود اجازه داد دست به هر کاری بزند، افرادی که مانند فرعون برای رسیدن به خواستههای خود هر کاری انجام دهند از سوی خداوند بدترین عذاب میشوند.
مشارکت همسفر اکرم؛
استاد امین در این سیدی میفرمایند؛ آیا هدف وسیله را توجیه میکند و آیا ما میتوانیم برای انجام کارهای مهم دست به هر کاری بزنیم؟ خداوند در سوره طه روش به هدف رسیدن خداوند را با فرعون مقایسه میکند، پس از خواب فرعون و دستور برای قتل فرزندان ذکور در آن سرزمین، تدبیر خداوند این بود که موسی در خانواده فرعون رشد پیدا کند، بنابراین در قصر فرعون آموزشهای لازم را گرفت و در ادامه داستان با دختر شعیب ازدواج کرد و ده سال تحت نظر شعیب آموزش دید و پس از آن با خانواده خود مهاجرت کرد، در راه با مشاهده آتش به او ندا رسید که در سرزمین مقدسی هستی و با دو نشانه؛ درخشان شدن دست و دیگری تبدیل عصا به اژدها به او ثابت شد که خداوند با او صحبت میکند، سپس از او خواسته شد فرعون را که از قالب خود خارج شده هدایت کند، در این داستان فرعون ادعای خدایی داشت و برای حفظ حکومت خود دستور به قتل هزاران نوزاد را داد؛ اما در متد خداوند حتی یک کودک از مادر خود جدا نشد. ما در هر جایگاهی از زندگی برای رسیدن به هدف باید آرامش خود را حفظ کرده و برای رسیدن به خواستهها از هر روشی استفاده نکنیم در غیراینصورت از آلفرعون خواهیم بود.
تایپ و ویرایش؛ همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوسوم)
عکس؛ همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون نوزدهم)
ویراستاری و ارسال؛ همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون نوزدهم)
نمایندگی همسفران سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
187