"سی دی قضاوت و جهالت"
قضاوت کردن کار هرکسی نیست. جهالت مترادف با نادانی است. بود نیست، از هستی نیست. اگر نوری وجود نداشته باشد، تاریکی و ظلمت میشود. زمانی که نور میآید تاریکی خودبهخود از بین میرود، حالا بستگی به آن منشأ نور دارد. ممکن است طول عمر نور بهاندازه یک کبریت باشد که سریعاً خاموش میشود، ممکن است بهاندازه یک شمع باشد کمی بیشتر از کبریت و یا یک لامپ که بیشتر از شمع است و یا خورشید که دائمی و کامل هست. مسئله دانایی و نادانی هم به همین شکل است وقتی چیزی نباشد نادانی و ناآگاهی میشود. ما برای جهالت هیچ پیشنیازی لازم نداریم. وقتیکه جهالت باشد به همراه خودش نادانی به همراه دارد؛ یعنی ترس، منیت، ناامیدی، باعث نمیشود که جهالت بیاید. وقتی جهالت باشد ترس، منیت و ناامیدی با خود به همراه دارد. اگر جهالت باشد نتیجهاش نداشتن امنیت است. اگر جهالت نباشد و دانایی باشد امنیت به همراه خود میآورد. خودخواهی زاییده نادانی و جهالت است و خودش بهتنهایی جهالت را به وجود نمیآورد باید شخص جاهل باشد تا خودخواه باشد. یکی از شجره و میوههای جهالت خرافات است؛ یعنی شخص باید جاهل باشد که خرافاتی باشد. مصرف مواد مخدر هم به همین شکل است، شخص به دلیل آن نادانی و جهالت هست که سمت مواد میرود. کسانی که در کنگره هستند، برای درمان اعتیاد ذرهذره آن نادانی و جهالت به کنار میرود، نور جایگزین میشود و همراه با درمان مواد یک سری از کارهای ضد ارزشی هم به همراهش از بین میرود. حرص و بخل خودش زاییده جهالت است. حرص و بخل خودش نمیآید جهالت را به وجود بیاورد در اصل برای جاهل بودن هیچ خرجی ندارد؛ ولی برای قضاوت کردن خیلی خرج و هزینه لازم است.
انسان زمانی که خلق شد خداوند گفت من انسان را خلق کردم که دارای ویژگیهای خاص است، من او را از خاک آفریدم؛ یعنی تمام کالبد فیزیکی انسان از خاک است، تمام موادی که در خاک وجود دارد مثل کلسیم، منیزیم، پتاسیم و... هر چیزی که هست در کالبد فیزیکی انسان هم وجود دارد، آنیک سری ویژگیها را به انسانها داده است که به جامدات، نباتات و حیوانات داده نشده است. این ویژگیها را خداوند به انسان داد و گفت نمیخواهم مثل یک حیوان دستآموز باشد. میخواهم سر نوشتش را به دست خودش بدهم که راه را از چاه تشخیص دهد؛ یعنی اختیار انسان را به دستان خودش سپرد. انسان اختیار داشت که با آن علم و آگاهی به سمت فسق و فجور برود یا به سمت تقوا و عمل صالح؛ پس زمانی که اختیار به انسان داده شد، همان زمان قدرت قضاوت هم نیز به او داده شد، قضاوت در مورد خودش و برای مسیر خودش. انسانها فطرتّا بهگونهای هستند که انگار قاضی به دنیا آمدهاند و مرتب همیشه در حال قضاوت لحظهبهلحظه هستند. مثلاینکه به کنگره بروم یا نروم؟ به این زنگ بزنم یا نزنم؟ انسان همان لحظه که به او قدرت اختیار داده شد باید قضاوت میکرد که به کدام راه برود یکراه فسق، فجور و یا راه تقوا، یکراه نور یکراه تاریکی، یکراه مثبت یکراه منفی، یکراه شیطانی یکراه الهی. زمانی که هرکدام از این راهها را رفت چه مسیر ارزشی و چه ضد ارزشی بازهم هرکدام از این راهها ممکن است صدها هزار زیرشاخه داشته باشند؛ پس ما دائماً در حال قضاوت هستیم؛ چون سرنوشت به اختیار خودمان است مثل این میماند که به ما اختیار داده میشود که مواد مصرف کنیم یا نکنیم؟ درمان بشویم یا نشویم؟ نهتنها مواد؛ بلکه تمام مواد موارد ضد ارزشی. خداوند برای انسان همراه با قضاوت یک شعبده هم بهکاربرده و این شعبده را به این صورت به کاربرد گنج را نگذاشت جلوی چشمان انسان و آشکار نبود باید آن را پیدا میکرد. سر راه هر انسانی دو راه وجود دارد راهی که در سختی است و بهآسانی منتهی میشود و راههایی که آسان است و بهسختی منتهی میشود تا زمانی که قضاوت در مورد خودمان باشد، اینیک کار طبیعی بهحساب میآید؛ ولی زمانی که یک موضوعی به ما ارتباط ندارد و ما وارد آن میشویم گویی وارد حوزه قضاوت شدهایم اینجا است که جهالت به وجود میآید. زمانی که زن بدگمان، بد بردی اولین پله قضاوت را طی کردی، بعد وارد مرحله تجسس میشویم، بعد وارد مرحله قضاوت میشویم و شروع میکنیم به غیبت کردن، بد گفتن و پشت سر دیگران حرف زدن آنجا است که پروندهاش به جهالت میخورد. برای قضاوت کردن به این پارامترها نیاز داریم. ما باید یاد بگیریم در اموری که به ما مربوط نمیشود، دخالت نکنیم. افکار و اندیشهمان بر پایه مثبت بگذاریم.
همسفر زهرا (حمیدرضا) لژیون دوم
ویراستاری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ثبت و ارسال:همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
78