English Version
English

خودم را قطره‌ای در این دریای بیکران دیدم

خودم را قطره‌ای در این دریای بیکران دیدم

سلام دوستان حبیب هستم یک مسافر.
خداوند را شکر می‌کنم بابت حضورم در کنگره ۶۰، از آقای مهندس، خانواده محترم‌شان و راهنمایان بزرگوارم کمال تشکر را دارم.
از روزی که توفیق آمدن به کنگره شامل حالم شد، آرامشی در درون خود احساس کردم که هیچ‌گاه و در هیچ کجا این حس زیبا را تجربه نکرده بودم.
در حین سفر اول و سپس با رسیدن به درمان، خود را مدیون این مکان می‌دانستم و در تلاش بودم تا بتوانم مانند دیگر اعضاء کمکی کنم که این مکان همیشه و برای همگان پابرجا بماند تا همه بتوانند به این حال خوش و آرامش برسند.
راهنمای خوبم لژیون سردار را به من معرفی کردند و من وارد لژیون سردار شدم.
چه بگویم از حس خوبم در لژیون سردار؟
آن زمان بود که خودم را قطره‌ای در این دریای بیکران دیدم. با آمدن به لژیون سردار توانستم پس‌انداز کنم، قدر پول را بیشتر بدانم و از خرج‌ کردن‌های بیهوده جلوگیری کنم؛ چون قبلاً در بیرون از کنگره پول را چرک کف دست می‌دانستم؛ ولی در کنگره متوجه شدم، می‌توانم پایه‌های مالی زندگی خود را مانند جناب مهندس که پایه‌های مالی کنگره را مستحکم نمودند، استحکام ببخشم و این‌ کار را از خودم شروع کنم.
در لژیون سردار، بخشیدنِ همراه با عشق را آموختم و این‌که هیچ‌گاه از سر اجبار و از روی بی‌میلی نبخشم.
باید این را بدانم، هر کسی در هر کجا برای من کاری مفید انجام داد، تلاش کنم تا بتوانم به بهترین نحو ممکن از او تشکر کنم.
در نهایت، امیدوارم مسیر لژیون سردار برای کسانی که خواهان آرامش هستند، باز شود و بتوانند از این آرامش، استفاده لازم را ببرند.
به امید روزی که بتوانم دنوری و پهلوانی خود و همسفرم را اعلام کنم.

تایپ: مسافر میلاد لژیون یازدهم
تنظیم و ارسال: مسافر حسن لژیون دوم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .