قضاوت عادلانه کار هر کسی نیست و احتیاج به علم، آموزش، تجربه و تزکیه خیلی بالایی دارد؛ پس ما انسانها هر روز و هر ساعت خیلی راحت بدون اینکه به عمق و ریشه رفتارمان توجه کنیم به سادگی و با کمال میل و حق به جانب اطرافیان خود یا حتی گاهی اوقات رهگذر غریبه را نیز مورد قضاوت قرار میدهیم و براساس اطلاعات ناقص و بیارزش خود انسانها را با بدترین و اهانت آمیزترین تهمتها قضاوت میکنیم.
در خدمت یک از همسفران نمایندگی پرند همسفر صدیقه راهنمای تازهواردین هستیم تا گفتگویی با ایشان راجع به دستور جلسه "قضاوت و جهالت" داشته باشیم، لحظاتی با ما همراه شوید و در ادامه شما را به خواندن این مطلب دعوت مینمائیم.
قضاوت یعنی چه و کار چه کسی است؟
قضاوت، حکم دادن بین دو نفر یا چند نفر است. قضاوت بر سه مولفه تقسیم میشود. یکی قضاوت دادگاهی یا قضایی میباشد که این قضاوت با دانایی کامل و آگاهی انجام میشود. دوم قضاوت من با درون و گذشته خودم را با الان خودم باید مورد قضاوت قرار بدهم. سوم قضاوت من از دیگران هم به نوعی قضاوت است که توأم با جهالت همراه میباشد. فردی که قضاوت میکند، قطعاً مورد قضاوت قرار میگیرد این قانون هستی است با هر دستی که بدهی با همان دست پس خواهی گرفت. فردی که قضاوت میکند نیروهای درون خودش را آسیب میزند، حس خودش را آلوده میکند و انرژی بیهوده مصرف مینماید. کسی که قضاوت میکند صفات و ویژگیها در درون خودش وجود دارد و خودش اطلاعی ندارد و یک روزی ظهور میکند؛ چون بذرش را از قبل کاشته و زمان برداشت آن فرا میرسد. عملکردی که در اثر قضاوت بوجود میآید تأثیر آن در صور پنهان هم وجود دارد.
چرا مثلث جهالت باعث از بین رفتن دانایی ما میشود؟
مثلث جهالت شامل ترس، منیت و ناامیدی و مثلث دانایی شامل تفکر، تجربه و آموزش است. جهالت عدم نور و تاریکی مطلق چیزی وجود ندارد؛ یعنی نادانی جهل وقتی نادانی باشد دانایی وجود ندارد، تا تاریکی باشد نور در آنجا نیست باید تاریکی کنار برود تا نور جایگزین شود. فردی که در جهالت قرار دارد ترس نمیگذارد تفکرش رشد کند و منیت نمیگذارد تجربه کسب کند و ناامیدی باعث سکون و رکود آن میگردد و دیگر آموزشپذیر نیست و دانایی آن در آنجا رکود کرده و باید جهالت از بین برود و نیاز به فرآیند زمان و تکرار آموزش قوی دارد تا نفس خود را بتواند سرکوب کند و به دانایی راه پیدا کند و از مثلث جهالت عبور کند و در وادی دانایی قرار بگیرد. با اجرا کردن مثلث دانایی با ضدارزشها آشنا میشود و در پیشبرد آن باید تلاش کند تا دانایی را به دانایی موثر تبدیل نماید. آنوقت به قدرت تشخیص میرسد و در مسیر ارزشها حرکت میکند و بستگی به قوی بودن جهانبینی دارد که دیدگاه و نگرش فرد باید تغییر کند تا مورد قضاوت قرار نگیرد و قضاوت نکند.
آیا برای رسیدن به دانایی موثر بایستی تزکیه و پالایش انجام بگیرد؟
برای رسیدن به دانایی موثر ابتدا باید مثلث دانایی را رد کرد؛ چون انسان همیشه تحت تاثیر باورهای غلط، افکار و عقایدش حرکت میکند و معکوس عمل میکند. در صورتی که وقتی اعضای صور پنهان حس، روح و عقل در جهت منفی کار خود را انجام بدهند نمیتوانند به موفقیت برسند؛ وقتی حس آلوده است روح هم به مشکل برمیخورد و عقل نمیتواند تصمیمات درست بگیرد؛ بنابراین برای رسیدن به دانایی موثر بایستی جهانبینی درست شود تا دانایی موثر خودش را نشان بدهد و تزکیه و پالایش باید انجام بگیرد، در مسیر تزکیه و پالایش تاریکی کمکم زدوده میشود و از دیدگاه دیگر انسانی که در جهالت قرار دارد تاریکی و صفات ناخوشایند را در خودش نمیبیند و هیچوقت دست به پالایش نمیزند. برای رسیدن به دانایی موثر اول باید به خود شناسی برسیم؛ وقتی انسان ضدارزشها را شناخت ۵۰ درصد به مرحله پالایش میرسد و سکوی پرتابی به دانایی موثر میشود.
چرا یک همسفر خوب بایستی دوربینش روی خودش زوم باشد و مسافر را قضاوت نکند؟
همسفری که آموزش لازم را نبیند قطعاً به مسافر آسیب میرساند. اول باید همسفر تحت آموزش قرار بگیرد. برای کاهش تنش و درگیری باید اول خودش را تغییر بدهد و دوربینش را روی خودش زوم کند تا زمانیکه خودش را کاملاً تغییر ندهد به راحتی قضاوت میکند و تخریب برای مسافر ایجاد میشود. حس مسافر و همسفر باید با هم همسو باشد و با هم رشد کنند تا زمانیکه همسفر و مسافر تجسس و قضاوت میکند به آرامش و به رهایی نمیرسد. یک همسفر خوب باید دیدگاه خودش را تغییر بدهد و باور کند که هم مسافر و هم خودش تخریب دارند. مسافر راهنما دارد و همسفر هم راهنما دارد بهتر است دخالت در کار یکدیگر نکنند تا بتوانند به موفقیت و رهایی و خواستههای خود برسند.
چرا استاد امین میگویند: "قضاوت کردن مثل موشکی است که به سمت طرف مقابل پرتاب میکنیم؟"
استاد امین قضاوت کردن را تشبیه کرده به موشکی که مستقیم به طرف مقابل پرتاب میشود. قضاوتهای نادرست ما مانند تیری است که از چله کمان میگذرد و به قلب طرف مقابل اصابت میکند یعنی اندیشه ما به سمت شخص مورد نظر پرتاب میشود؛ یعنی یک جنگ درونی که نباید وارد جنگ درونی انسانها شویم؛ چون صور پنهان آنها را نمیبینم و باعث تخریب دو جانبه میشود. قضاوت کردن بار سنگینی دارد که فضای آنجا را سنگین میکند، کسانی که قضاوت میکنند آن بار سنگین را میتوانند تحمل کنند تا موقعیای که انسان نسبت به دیدگاه دیگران حساسیت داشته باشد منبع اصلی انرژی خودش را بیهوده به هدر میدهد و گاهی هم قضاوتش مهلک و کشنده است، اول خودش را میکشد بعد طرف مقابل را؛ بنابراین ما نباید وارد حریم دیگران شویم، باید روی خودمان قضاوت کنیم. تاریکیهای انسانها زمانی دیده میشود که نور را به سمت آنها بیندازند؛ چون برای تشخیص دادن درست نیاز به نور است؛ اگر به دانایی موثر رسیده باشیم برای قضاوت کردن اول تفکر کنیم و بعد آتشبس میدهیم.
مصاحبهکننده: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
مصاحبهشونده: راهنمای تازهواردین همسفر صدیقه آتشبار
ارسال: مرزبان خبری همسفر زلیخا
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
117