English Version
English

بهترین نوع قضاوت، قضاوت خود است

بهترین نوع قضاوت، قضاوت خود است

به نام قدرت مطلق الله

دومین جلسه از دوره سی‌‌ و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صالحی به استادی راهنمای محترم مسافر ایمان و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر فرید با دستور جلسه  "قضاوت و جهالت"  در روز چهارشنبه مورخ سیزدهم تیر۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد 

سخنان استاد:

سلام دوستان ایمان هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که یک بار دیگر توفیق این را داشتم که از شما آموزش بگیرم، در مورد دستور جلسه قضاوت و جهالت، دو روز را با این دستور جلسه سپری کرده ایم و نسبت به این دستور جلسه، دانایی و دانسته های ما بالاتر رفته است در تمام سی دی هایی که هر هفته آقای مهندس می دهند، چه فنی و چه جهان بینی، همیشه آقای مهندس می گویند ۱۴ ثانیه سکوت می کنیم، و از دست جهل خودمان به خداوند پناه می بریم. شاید برای منِ مسافر و یا همسفر سوال پیش بیاورد که: ما برای درمان اعتیاد آمده ایم، چه ربطی به جهالت و قضاوت دارد؟ بنده اگر از سیستم ایکس و یا بیولوژی خودم خبردار بودم، و از تخریب هایی که مواد مخدر به جسم و روان و جهان بینی من وارد می کرد آگاهی داشتم، هیچ گاه شاید به سمت مواد مخدر نمی رفتم. ولی از ناآگاهی خودم به نفس اماره خودم پناه بردم و وارد مقوله اعتیاد شدم، خداوند را شاکرم، چرا که آقای مهندس هم اشاره می کنند که در پی هر پرده ای، پرده دیگری است و هیچ وقت از اینکه وارد اعتیاد شدم، از هنگامی که به کنگره 60 وارد شدم ناراحت نیستم و هر لحظه شاکرم که به عمق تاریکی رفتم و می توانم به اندازه ای که خودم را می بینم به سمت نور برگردم. قضاوت کردن از حکم کردن می آید و جهالت از نادانستن یا آگاهی نداشتن، وقتی که من راجع به یک موضوعی بدون تفکر حکم می کنم و فقط ظاهر قضیه را می بینم، این قضاوت دقیقاً از روی جهالت است بنده از صبح که بیدار می شوم خود را قضاوت می کنم، مثلاً امروز گرم است یا سرد است و من چه بپوشم. بهترین نوع قضاوت، قضاوت خود است و بدترین نوع آن قضاوت دیگران است. چون اگر من آگاهی این را داشته باشم که هر کلامی که من به زبان می آورم حامل انرژی است، کلام، نگاه کردن و تفکر یعنی انرژی، یعنی پول و هیچ انسان عاقلی بی خودی پول خود را خرج نمی کند، در بعضی مکان ها اصلاً نباید صحبت کرد، چرا که لازم نیست و آن جمع قدر انرژی شما را نمی دانند و هیچ وقت قانع نمی شود، در کتاب ۶۰ درجه آمده است که با نادانان سخن نگویید، چون شما انرژی خود را هدر می دهید. این انرژی باید صرف ساختن قالب شما شود، در کتاب ۶۰ درجه اشاره می‌کند که ما نگهبانان جسم و جان خود هستیم. آیا من نگهبان جسم و جان خود هستم؟ نگهبان عام، خیلی کم داریم مثل جناب مهندس، اما نگهبان جسم و جان خود که می‌توانیم باشیم. هنگامی که من رفتار جامعه و دیگران را بر مبنای آن سیگنال‌ها و کارهایی که از شخص مقابل می‌بینم، قضاوت می‌کنم و از پشت پرده خبری ندارم، در سفر اول آنقدر نیروهای منفی یا اضداد بر روی مسافر هستند که شاید یک روز هم، بهم ریخته باشد، من نباید او را قضاوت کنم، زندگی دیگران به من ارتباطی ندارد، همانطور که زندگی من به دیگران ارتباطی ندارد، هر کسی خودش می‌تواند ناخدای زندگی خودش باشد، ما نمی‌توانیم ناخدای کشتی دیگران باشیم، ما نمی‌توانیم دیگران را بر مبنای آن چیزی که می‌بینیم قضاوت کنیم، قاضی هم که قضاوت می‌کند باید علم قضاوت را داشته باشد، درس قضاوت کردن را بداند.

حتی من خانواده خودم و فرزندانم را نمی‌توانم تا حد زیادی قضاوت کنم، فقط در حدی قضاوت می‌کنم که وارد فضای خصوصی آنان نشوم. چرا که همه برای خود حریم خصوصی دارند و آن پنهان است و ما نمی‌توانیم آن را ببینیم و نباید کسی آن را بداند، در طول سفر قضاوت کردن‌ها باعث می‌شود انرژی که من باید برای درست سفر کردن بگذارم، صرف امور دیگران بشود، اموری که اصلاً به من ارتباطی ندارد. این انرژی که خیلی ناب است و می‌تواند برای جسم و جان من مفید باشد را نباید رایگان هدر بدهم، برای اینکه در آخر هم اتفاقی که برای من می‌افتد، ترس و ناامیدی و منیت است که مثلث جهالت را تشکیل می‌دهد. باید برای اینکه از قضاوت و جهالت بیرون بیایم به سمت دانایی بروم، تفکرم را درست کنم و تمام جوانب را بسنجم و اگر مربوط به من بود قضاوت بکنم. راهنما تا حدی می‌تواند رهجوی خود را قضاوت کند فقط در قسمت مواد مخدر ولا غیر. از خداوند می‌خواهم که من را از قضاوت و جهالت دور کند و به طرف دانایی سوق بدهد. متشکرم که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ و تنظیم: مسافر رضا لژیون هشتم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .