جلسه هشتم از دوره بیست و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی اروند آبادان، با استادی دیدهبان محترم مسافر آقای مجید سلامی، نگهبانی مسافر محمد حسن و دبیری مسافر بهنام با دستور جلسه « قضاوت و جهالت » در روز یکشنبه ۱۰ تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/1720010383047_copy_4000x3000(1).jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر. خوشحالم که امروز در جمع شما هستم و خداوند را شاکرم که در این چند ماه توانستم دوبار در خدمت شما باشم .
خب الحمدلله از روزی که آمدم به شعبه یک رنگ بوی دیگری گرفته است و امیدوارم که همانطوریکه به ظاهر نمایندگی میرسیم به باطن کارمان هم اهمیت بدهیم. همانطور که میدانیم همه چیز هم صور پنهان دارد و هم صور ظاهر.پنهانش مثل همین که همه سر وقت آمدید، لباس سفید و منظم پوشیدید در لژیونها شرکت کردید، بوقت در مشارکت کاری مشارکت میکنید و کمک میکنید،ظاهرش هم که خیلی عالی است. ظاهر خیلی مهم است ولی در کنار باطن اهمیت دارد الحمدلله در نمایندگی اروند این اتفاق میافتد. از این قضیه خوشحال هستم و امیدوارم در آزمونی که پیش رو داریم حتما بچههایی که واجد شرایط هستند تلاش کنند چون ما نیازمند به کمک راهنما هستیم، همانطور که میدانید آقای مهندس روی این بحث تأکید دارند که هر مجموعهای هر موسسهای هرجایی که یک کار تشکیلاتی انجام میدهند نیازمند به سه قسمت هست یکی بحث مالی، یکی بحث علم هست و دیگری بحث نیروهای متخصص. ما بخواهیم این ضلع نیرو متخصص را در کنگره تقویت کنیم حتما باید در این آزمون شرکت کنیم. نیروهای متخصص ما همین مرزبانان، کمک راهنماها و ایجنت ها و بچههایی که خدمتگزاران هستند، اینها بعنوان نیروهای متخصص هستند و باید این ضلع مثلث حتما قوی رشد کند که بتوانیم کارمان را بیشتر گسترش بدهیم از اینجا ممکن است چندین شعبه در بیاید، دراستان خوزستان باید خیلی بیشتر از این رشد داشته باشید، الحمدلله علمش هست جناب مهندس هر هفته سیدیها را تهیه میکنند و روی مقالات کار میکنند و جزء دستور کار هست همانطور که میبینید در کارهای علمی یک لحظه مکث نمیکنیم. من مطلع هستم روزهای فرد جناب مهندس تا ساعت ۵ بعدازظهر مدام جلسه دارند و کارهای تحقیقاتی انجام میدهند، مطالعه میکنند و روی موشهای آزمایشگاهی کارانجام میدهند مدام در حال تحقیق هستند. در بحث علمی بار زیادی روی دوش ما نیست ولی کارمان یک کار مشارکتی میباشد.
در بحث مالی الحمدلله همیشه افراد کمک میکنند و در قسمت مالی دچار مشکل نشدیم و جای خوشحال دارد و در بحث نیروهای متخصص بعهدهی ما اعضاء میباشد که حتما باید این نیرو های متخصص گسترش پیدا کند و بتوانیم به دیگران که دردمند هستند کمک کنیم .
اگر امروز اینجا نشستیم یک نفر نیروی متخصص یک روزی آمده و کار انجام داده است و بعد شدن ۲ نفر و۳ نفر و این عین زنجیر بهم وصل است. یک نفر از تهران یا اهواز آمده است و اینجا را راهاندازی کردهاند به هر حال شما باید بتوانید شهرهای دیگر استان را تقویت کنید که بتوانند آدمهایی که در رنج و عذاب هستند، بیمار هستند بیایند و به درمان برسند،یک بخش مهم آن نیروهای متخصص هست. این صحبتها را کردم برای کسانیکه دارند آماده میشوند برای آزمون، من آمدم در شعبه دیدم که بچهها مطالعه میکردند و تلاش میکنند. سعی کنیم هر چه در توانمان هست را بگذاریم و نیروهای متخصص را گسترس بدهیم چون نیازمند هستیم. شاید در آبادان یک شعبه به دو شعبه تبدیل شود، در خرمشهر هم شعبه تأسیس شود و جاهای مختلف دیگر. تلاش خودتان را بکنید و اهمیت بدهید. اگر امروز این آزمونها برگزار میشود و این مطالعات علمی برگزار میشود و این ساختمانها خریداری میشود اینها همه از مشارکت شما بچهها بوده است و در این بخش هم انشالله مشارکت کنید. بحمدلله امسال برای آزمون فکر میکنم یازدههزار نفر در کل کشور ثبت نام کردند، ما یک نمایندگی داریم ۴۰۰ نفر برای آزمون ثبت نام کردهاند. در آبادان و استان خوزستان تلاش کنید، آقای ترابخانی هم امروز اهواز تشریف دارند و این مسائل را مطرح میکنند تا بتوانیم بخش که بر عهدهی ما هست را تقویت کنیم.
دستور جلسه راجع به قضاوت و جهالت هست ما در سال ۴۸ دستورجلسه داریم که این دستور جلسات بصورت کارشناسی شده در اختیار ما قرارمیگیرد .
یکسری مسائل فنی و یکسری مسائل جهانبینی هست شاید کسی که تازه آمده با دستور جلسات آشنا نیست مثلا بگوید که قضاوت و جهالت چهربطی دارد، فضولی، آرامش چه ربطی دارد. این در بخش جهانبینی دستور جلسات ما هستش،حالا یک دستور جلسه داشتیم و برای من یک دستور جلسه خیلی خوبی بود همیشه دوست داشتم مشارکت کنم راجعبه آن و به جناب مهندس گفتم این قبل وادی یک هست گفتند بله دقیقا.
یک دستور جلسه بود بنام که چی، قدیمیها میدانند خیلیها نمیدانستند چی چیزی مشارکت کنند ولی خیلی از مسائل را باز میکرد و این قضاوت و جهالت وآسایش و آرامش جزء همان دستور جلسات میباشد که بصورت بنیادی کار میکند و در بحث جهانبینی به ما خیلی کمک میکند.
قضاوت و جهالت رامقابل هم قرار داده است البته بگویم نوع قضاوت عام هست، یکسری هستند کارشان قضاوت هست مثل قاضیها که در شورای حل اختلاف هستند، بزرگترهایی هستند که میتوانند قضاوت کنند ما منظورمان با آن قضاوت نیست منظورمان آن هست که ما در منصب قضاوت نیستیم و دیگران را مورد قضاوت قرار میدهیم و مسألهی بسیار مهمی است من وقتی راجع به شخصی قضاوت کنم فقط قضاوت خالی نیست طبعات بسیار زیادی دارد. دستور جلسه هفته قبل راجع به حرمت بود و این مسائل در حرمت گفته میشود و دستور جلسه بسیار مهمی هست یاد یک مسأله افتادم اگر کنگره مکانی امن و مقدسی هست بخاطر رعایت حرمتهاست، نقش حرمتها بسیار بسیار مهم هست درمان اعتیاد رعایت حرمتهاست چه در کنگره چه در بیرون از اینجا. یکسری الفاظ هست فقط این نیست که در کنگره الفاظ ناشایست به کار نبریم باید یاد بگیریم بیرون از اینجا هم از الفاظ بد استفاده نکنیم .اگر توانستیم بیرون از اینجا کار انجام بدهیم مهم است و کاری را انجام دادهایم. قضاوت یکی از مسائلی است که در حرمت آمده است ما وقتی راجع به کسی قضاوت کنیم مجبور هستیم راجعبه آن تجسس کنیم چون میخواهیم قضاوتش کنیم برای مثال این آب خنک هست مجبورم تجسس کنم این از یخچال آمده، چه کسی این را در یخچال گذاشته است، یا مثلا آقای ایکس را میخواهم قضاوتش کنم چهکار کرده است و مجبورم تجسس و یا پشت سرش غیبت کنم و این مسائل بوجود میآید حرمتها را ازبین میبرد.
شما وقتی راجع به دیگران قضاوت و تجسس کردید پشت سرشان سرزنش یا غیبت کردید این کارها را کردید از بحث درمان خارج میشوید و در جهانبینی ضعف ایجاد میشود شما را از یک فرد بازیگر به یک حاشیهنشین تبدیل میکند و اگر شما در این حاشیه قرار بگیرید قطعا مثل گردبادی که جناب مهندس همیشه مثالش را میزنند از سال ۷۹ این مثال را میزنند مثل آن گرد بادی میماند وقتی که در حاشیه قرار میگیرید عین یک پلاستیک پاره و لته پرت میشوید بیرون و آنها که در مرکز هستند صعود میکنند به سمت بالا.
وقتی بازیگر نباشید میروید دنبال بهانهگیری و نق زدن چرا امروز اینجا به این شکل هست، چرا نور لامپها کم هستند، چون مجبور هستید کار ضدارزشی را که انجام میدهید توجیحش کنید مثل زمان اعتیاد، من هر موقع اعتیادم را میخواستم کتمان کنم همهی افراد خانواده، محله را جلو میآوردم تا بتوانم پشتشان قایم بشوم. در مسئلهی درمان اگر خدایی نکرده کسی برود در مسائل حاشیهای، و بر خلاف ارزشهایی که در کنگره راجع به آن صحبت میشود، که یکی از مهمترینهای آن (قضاوت) است حالا گروههای دیگر میگویند دوربینت را از روی دیگری بردارید آنها به یک شکل دیگر قضاوت را میگویند و ما به یک شکل دیگری میگوییم. این قضاوت کردن نه در کنگره و نه در گروههای دیگر ایراد دارد بلکه در جامعه هم ایراد دارد. من در این قضیه خیلی تجربه داشتم، اوایل خیلی قضاوت میکردم مثلا میگفتم علیرضا چرا امروز فلان کار را کرد، علیرضا برای این که من اینجا آمدم امروز خودش را به مریضی زده است، و خدا سریعالحساب است عینی میزد توی صورتم که ببین تو اشتباه کردی تو قضاوت کردی تو پشت سر علیرضا غیبت کردی، علیرضا را سرزنش کردی رفتی تجسس کردی چرا علیرضا، نه این که خودت در حاشیه رفتی این که رفتی تو مسئله ضد ارزشی، بلکه دیگران هم با خودت به آن سمت میکشید، کافی است من درمورد علیرضا بگویم اگر میآیم و از آن حرکتی میبینم و با محسن صحبت میکنم یعنی ذهن محسن را هم خراب کردم من هیچ موقع نباید قضاوت کنم من در آن جایگاه نیستم که بخواهم دیگران را قضاوت کنم من نمیدانم آقای ایکس امروز بیرون از این در چه حال و روزی داشته است پس نمیتوانم قضاوتش کنم شما نمیتوانید من را قضاوت کنید بگویید چرا امروز اخلاقش اینجوری است هم ذهن خودت را خراب میکنید و هم ذهن دیگران و وارد مسائل حاشیهای میشوید این برای کسانی که شروع به درمان میکنند از سفر اولی گرفته است تا برای من دیدهبان برای همهی ما صادق است اگر حرمتها و مسائل جهانبینی کنگره را رعایت نکنیم، خیلی از بچهها در اوایل کنگره میگفتند ما اعتقاد نداریم به همچین چیزی، میآمدند و درد و دل میکردند مثلا میگفت خانومم میگفت که کاشکی همان روزی یک بار موادت را مصرف میکردی، این برای چه بوده است. ببینید به یک جایی میرسد که آدمها راضی هستند که شما در تاریکیها باشید. همانطوریکه الان به کنگره آمدیم و سعی میکنیم تخریبهایی که قبل در زندگیمان اتفاق افتاد، در جامعه، در همسایه، اقوام، محل کار این تخریبها را بوجود آوردیم الان باید سعی کنیم این تخریبها را سازندگی کنیم و بسازیم، این ساختنها در چه چیزی اتفاق میافتد، در مسائل جهانبینی که با آموزشهایی که ما میگیریم، خداوند را شاکر باشید الان برای شما بهترین موقعیت آموزشی است، زمانی که ما آمدیم کنگره سال ۱۳۷۲ اول که هیچی نبود به جلسه اگر میرسیدید رسیدید اگر نرسیده بودید جلسه تمام شده بود. کلا دو برگه وادی داشتیم وادی یک و دو آن هم ده تا برگه کپی میگرفتیم به تازه وارد میدادیم آن موقع وضع مالیمان هم زیاد خوب نبود میگرفتیم به تازه وارد میدادیم دوباره روز بعدش میرفتیم کپی میگرفتیم.اگر به جلسات نمیرسیدیم تمام چیزها را از دست میدادیم شما نگاه کنید من اینجا صحبت میکنم شب در وبلاگ همه میتوانند این را بخوانند، آقای مهندس چهارشنبه صحبتهایشان تمام شد ظرف نیم ساعت تمام مطالب آموزشی در اختیار کل ایران نه در اختیار کل جهان قرار میگیرد پس سعی کنیم از این مطالب که خیلی راحت در اختیار ما قرار دارند استفاده کنیم. آدمهایی هستند بیرون از کشور من با آنها در ارتباط هستم آنجا نمیتوانند از اپلیکیشن استفاده کنند اصلا مصرف کننده هم نبودند چون خط تلفن و حساب بانک آنها برای خارج از کشور هست نمیتوانند استفاده کنند، لحظه شماری میکنند سیدیهای جناب مهندس آماده شود و ما برای آنها ارسال کنیم، بعد به راحتی در اختیار ما میباشند باید از آنها استفاده کنیم. فقط سیدی گوش کردن و سیدی نوشتن نیست فکر نکنید گوش کنید و بنویسید تمام است خیر اگر توانستی این مسئله را که امروز به شما آموزش داده میشود توسط آقای مهندس یا حالا کسان دیگری از قوه به فعل در بیاورید. شما این را دارید ولی عملیاش نمیکنید به قول تهرانیها یک شاهی یعنی بی ارزش است زندگی میکنم وقتی میگن خیلی بیارزش است. شما صدتا سیدی گوش کنید اگر یکی از آن آموزشها را عملی نکنی یک شاهی ارزش ندارد. دستور جلسات مدام در حال آموزش جهانبینی است شما بهترین مشارکت هم بکنید ولی اگر به آن عمل نکنید هیچ فایدهایی ندارد، جهانبینی را خیلی سخت نگیرید، آقاي مهندس گفت میدانید جهانبینی خوب چی هست گفت اینکه روز جمعه در کنار خانواده سر یک سفرهی آبگوشت خوب درست کنید و کنار خانواده بخورید، این نشان میدهد که از لحاظ جهانبینی رشد کردهاید کسی که روز جمعه دنبال مصرف مواد بوده الان من بچههایی که میدانم میروند به خانه پیش زن و بچهشان، میگویند اینها از لحاظ جهانبینی رشد کردهاند ببینید یک مسئلهی خیلی ساده یک نهار خوردن دور همی، این یعنی رشد این یعنی ارتقاء ما آمدیم در کنگره در کنار بحث جسممان که بحث بیماری اعتیاد است جهانبینی هم یاد بگیریم اصلا برای چه آمدیم، خودم برای خودم میگویم هر کسی عقیدهی خودش را دارد من خدا را شاکرم که اعتیاد پیدا کردم اگر اعتیاد نداشتم الان نمیدانم مثل بعضی از دوستانم کجا بودم اصلا کجای جامعه بودم، اعتیاد پیدا کردم آموزش گرفتم توانستم در کنگره بمانم الان بیرون عصا را از دست نابینا میگیرند، ولی خدمتگزاران را در اینجا دیدهاید، من ظهر اینجا آمدم دیدم نزدیک ۳۰ نفر آمدن در حال کار کردن هستند از همدیگر سبقت میگیرند. برای چی سبقت میگیرند اینجا چی به شما میدهد بعضی خانوادهها در خانواده خودم اصلا میگویند شما که کنگره میروید حقوق میگیرید، وقتی می گویم نه، قبول نمیکنند که در این زمانه آدمها به هم کمک میکنند، من امروز کسانی را دیدم و کسب و کارشان را رها کردند و برای خدمت کردن آمدن، اولین ثمرهی خدمت کردن این است که آموزش بگیرید وقتی آموزش دید ارتقاء پیدا میکند و حالش خوب میشود دو هفته پیش در نجف آباد بودم، من مسئول اصفهان هم هستم، یک آقایی تازه بهش لژیون دادند به من گفت یک پندی به من بدهید یک چیزی به ذهنم آمد گفتم، من تجربهی خودم را میگویم هر موقعیکه آمدی در کنگره یا بیرون از کنگره هر کاری که انجام دادید و دیدید شور و نشاط دارید و حالت خوب است بدان آن کار، کار مثبت است هر موقع هم احساس کردی در کنگره، من خودم را میگویم که دیدهبان هستم، آمدم کنگره و بیرون رفتم و حالم زیاد مساعد نبود بی شک میگویم یک جای کارم خطا داشت که درصدش کم است میگویم این آدمهایی که امروز اینجا دیدم تعجب کردم بیست، سی نفر روی در و دیوار آدم بود یکی روی نردهبان، یکی آن بالا جوشکاری میکرد این یعنی جهانبینی خوب این یعنی خدمت کردن برای حال خوب، آموزش دیدن برای حال خوب ما در کلام الله هم داریم سورهی واقعه راجع به همین میگوید آقای مهندس هم صحبت کردند می گوید یک سری آدمها هستند که در کار السابقون السابقون و ما ادراک ما السابقون میگوید السابقون چه کسانی هستند میگوید آن کسانی که در امر خیر از هم دیگر سبقت میگیرند.
امروز اینجا نیرو میخواهد ۲۰ نفر آمدند، ۱۰ نفر بیایید ۲۰ نفر نمیخواهد بیایید، این میگوید من بیایم و آن یکی میگوید من بیایم و این یعنی سبقت گرفتن، چرا؟ چون میآییم اینجا، داریم به آن چیزی که به ما آموزش دادند، کمک کردن و مدد کردن به دیگران، میآییم و حالمان خوب میشود و این خیلی مهم است. من بیست و سه، بیست و چهار سال است که در کنگره هستم و شاهد خیلی از مسائل هستم. در مشهد یک آقایی هست بعضی از بچهها شاید بشناسند و خیلی وضع مالیاش خوب است، گفت : من آمدم درمان شدم و یک روز آمدم و ماه رمضان بود و آن موقع ایشان دنور بود، دنوریم را میکشم و کمک مالی هم خواستند، کمک میکنم ، گفت آمدم از در بیرون بروم یک آقایی صدایش میزند و میگوید امروز کاری ندارید و میگوید نه، چه کار دارید، گفت لباست را عوض کن و با من بیا در آشپزخانه، میگفت: همان یک خدمت در آشپزخانه، ۵ سال در کنگره نگهام داشت. این خدمت را بروید بیرون انجام بدهید، ببینید حالتان خوب میشود. من خودم تجربه دارم ۵۰ تا دیگ غذا میگذاشتیم، آش میپختیم و میدادیم و آخر کارمان به درمانگاه میکشید تا مثلاً یک ساعت استراحت کنم. ببینید کاری که اینجا میکنید در بیرون هم حالتان را خوب میکند، نمیکند، دلیلش هم میدانید چی هست، دلیلاش این است که اینجا به جهت کمک به انسانهای دردمند است، همین سر ساعت روی این میز و صندلیها نشستن یعنی کمک کردن، همین جا با نظم و انضباط نشستن و لژیونها را برگزار کردن، یعنی خدمت کردن. من بر این اصل معتقدم و روی آن پافشاری میکنم و همه جا این را گفتم و باز هم میگویم، هدف من که ۲۴ سال و اقای مهندس که ۲۶ سال است رهایی دارند، با کسی که امروز وارد نمایندگی میشود، هدفمان یکی میشود، شکل آن ممکن است فرق کند، آقای مهندس دارد برای جهانیان کار میکند برای بیماران کار میکند و هدفش رهایی انسانهاست، من در سطح پایینتر دارم برای کنگره به جهت پیشبرد اهداف کنگره کار میکنم، مرزبان، ایجنت، راهنما، همه داریم کار میکنیم و این سفر اولی هم که امروز آمده و روی صندلی نشسته است آن هم با من هدفش یکی است او آمده است تا خودش را نجات بدهد، یک انسان است و فرق نمیکند، آن هم از خودش شروع کرده است و من هم یک روزی آمدم برای درمان خودم تلاش کردم و وقتی درمان خودم تمام شد، توانستم به دیگران کمک کنم ، چندین سال گذشت تا توانستم به کنگره خدمت کنم، به این خدمتهایی که انجام میدهید ارزش قائل شوید و قطعاً ارزش قائل میشوید و میخواستم اهمیت آن را به شما بگویم، اگر ارزش قائل نمیشدید امروز اینجا نمیآمدید، من آمدم تعجب کردم که این همه آدم اینجا چهکار میکنند، دیدم یکی گچ درست میکند، یکی سیمان میزند، یکی آن بالا جوشکاری میکند، اهمیت ویژهای بگذارید وقتی خدمت میکنید آموزش میبینید و از این مسائل مثل قضاوت، مثل تجسس، مثل سرزنش کردن دیگر از اینها دور میشویم. اقای مهندس گفته است که باید نفس را سر کار بگذارید، مدام از آن کار بکشید، اگر از آن کار نکشید، یک جایی یقه شما را میگیرد، میگوید شیطان به بهترین شکلها سراغ آدم میآید، یک جایی توی سه کنج دیوار یقه شما را میگیرد که نه راه پس و نه راه پیش داشته باشی، باید از آن کار بکشید، اگر از آن کار نکشید، او از شما کار می کشد، برای مثال میگویم و چنین چیزی نداریم ، شما وقتی به کنگره میآیید و برات مهم نیست و میآیید که همه چیز آماده باشد و سر جلسه بنشینید و همه چیز آماده باشد آن موقع است که وارد قضاوت کردن میشوید، این مرزبان امروز چرا اینجوری است، چرا چایی بد است، چرا نور اینجا کم است، چرا امروز گرم است، سعی کنیم همیشه در کنگره ۶۰ بازیگر باشیم تا از حاشیهها به دور باشیم به هر نقشی که میتوانیم به جهت پیشبرد اهداف کنگره کمک کنیم، هدف کنگره رهایی انسانهاست، حالا چه در بیماریها و چه در بیماری اعتیاد، سعی کنیم در این چرخه، سهیم باشیم و این را بدانید اگر روزی به اینجا آمدید و رفتید بیرون و حس کردید امروز یکم حالتان خراب است، بگردید در آن چند ساعت که اینجا بودید ریوییو کنید، ببینید چه اتفاقاتی افتاده است. کار ما کار مشارکتی است، تا حالا ندیدم و نشنیدم که آقای مهندس راجعبه یک موفقیتی در مسائل علمی، و مسائلی که بیرون از ایران کار میکند تعریف کند و در آخر نگوید به کمک همه شما اتفاق افتاده است. آن کسی که امروز میآید در این شعبه صندلی میچیند، خودش خدمت کردن است و در این چرخه، به گردش این چرخ عظیم کمک میکند، امروز به صندلی چیدن است، ما هم اوایل که آمدیم البته الان دیگر بخاطر احترام به سن و سال و پیشکسوتی نمیگذارند، دستشوییها را میشستیم، صندلیها را میبردیم تمیز میکردیم و میچیدیم . پس هر موقع آمدید کنگره و از در رفتید بیرون و احساس کردید یک خرده سنگین هستید، بدانید یک جای کار میلنگد. چون همه آدمها اشتباه میکنند من خودم اشتباه میکنم و به قول آقای مهندس انسان واجب الخطاست، همه اشتباه میکنیم و نمیشود کسی بگوید اشتباه نمیکنم، مهم این است که دفعه بعد آن اشتباه را انجام ندهیم، وقتی میگویم ریوییو کنید به این دلیل میگویم که اگر فردا دوباره با این مسئله که امروز برای ما اتفاق افتاده و حالمان را بد کرده، برخورد کردیم، بتوانیم مقابلش بایستیم. خبر خوبی هم بدهم که
امروز اولین آزمون علوم خوارزمی قشم درساختمانی که خودمان ساختیم برگزار شد و در بین راه عکسهای آن را برای آقای مهندس فرستادم و اینقدر خوشحال شد و زنگ زد که اینها چه هستند که فرستادی و گفتم اولین آزمون دانشگاه بود.ما دانشجو داریم در آنجا بچههای کنگره نیستند و نزدی۲۵۰ نفر دانشجو داریم و این دانشگاه ۹ سال است که کار میکند و رشتههای فنی آن فعال است و رشتههای علوم هم کارهایش را داریم انجام میدهیم که اگر خدا بخواهد بتوانیم علوم انسانی و علوم اجتماعی را هم بگیریم و یکسری مطالعات اعتیاد هم مجوزهای آن گرفته شده است که در آن زمینه هم بیاییم. دانشجو داریم و چند سال است در آنجا درس میخوانند و تا مقطع فوق لیسانس هم داریم و امروز دیدم عکس فرستادند برای اولین آزمون در ساختمانی که خودمان ساختیم برای کنگره انجام شده است و گفتم این را به شما بگویم و برای خودم خیلی خوب بود و از صبح تا الان شوق و ذوق داشتم و عکسهای آن را برای ۳۰ نفر فرستادم. خیلی ممنون که سکوت کردید و به صحبت های من گوش دادید.
تایپ مطلب: مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امین لژیون یازدهم، همسفر عرفان لژیون هشتم
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
34