سلام دوستان معصومه هستم همسفر مسافر نیکوتین
کتاب ادموند و هلیا، نمایشنامهای که برای درک مطالب عمیق آفرینش، قوانین و فرامین الهی، سیستم خلقت و اسرار آفرینش در 12پرده به قلم جناب آقای مهندس حسین دژاکام به نگارش درآمده است.
من قبل از خواندن کتاب ادموند و هلیا در مورد آفرینش انسان تا این اندازه میدانستم که خداوند دو تا از فرشتههایش را به زمین فرستاد تا خلقت انسان شکل بگیرد ؛ ولی وقتی شروع به خواندن این کتاب کردم، تازه متوجه چگونگی خلقت انسان شدم و با مفهوم اختیار آشنا شدم.
کتاب ادموند و هلیا باعث شد که متوجه شوم در درونم چه اتفاقاتی در حال جریان است. خودم را، نفسم را، شیطان و جن را و بقیه درونم را بیشتر بشناسم و این باعث رشد و تعالی در من گردیده است.
یکی از جذابیتهای این کتاب این است که به شکل طنز نوشته شده و در قالب یک نمایشنامه درآمده است و در حین خواندن، تصویری کامل از هر آنچه در آسمانها رخ داده است را در ذهن انسان به نمایش درمیآورد.
سلام دوستان مستان هستم همسفر عرفان
مشارکت در مورد کتاب ادموند و هلیا
اول باید بدانیم که جهان هستی بر پایه سه عنصر صوت, نور و حس بنا شده که خود یک مثلث است و حالا توضیحی در مورد چگونگی آفرینش جهان خاکی و زمان میگویم. جهان خاکی از عناصری مثل: کلسیم، پتاسیم، سدیم و فسفر و... بهوجود آمده و جسم یا شهر وجودی انسان هم از این عناصر تشکیل شده که بتواند با جهان خاکی هماهنگ باشد و جهان خاکی از دو نیروی اضداد تشکیل شده که مکمل همدیگر هستند و بدون نیروی اضداد زندگی معنایی ندارد. تشکیل زمان از متراکم شدن ذره بهوجود میآید که شامل فضا ومکان است؛ وقتی انسان از فرمان الهی سرپیچی کرد و به زمین هبوط کرد و در جسم خاکی یا شهر وجودی قرار گرفت، خداوند از قدرت خودش به نام اختیار یا حق انتخاب به او داد که هم میتواند راه ارزشها و یا ضد ارزشها را طی کند؛ ولی اگر به راه ضدارزشها رفت، وارد جهنمی میشود که خود بهوجود آورده و باید بهایش را بپردازد. در پایان مشارکتم باید عرض کنم که هر ارزشی یا ضدارزشی انجام دهیم، جهان خلقت بهطور خودکار نتیجه کارهای ما را برمیگرداند؛ پس بهتر است همیشه سعی کنیم که در راه صراط مستقیم باشیم که همان راهی است که خرد جهانی هم قبول دارد.
سلام دوستان سمیرا هستم همسفر
آنچه من راجع به کتاب ادموند و هلیا یاد گرفتم، این است که خداوند در خلق جهان هستی و خلق موجودات بهخصوص انسانها، به آنها حق اختیار وانتخاب داده؛ ولی این اختیار ممکن انسان را به سمت تاریکیها و یا به سمت روشناییها سوق دهد؛ ولی ما انسانها باید با تفکر درست و از روی آگاهی در راه صراط مستقیم پیش برویم تا دچار اشتباه وخطا نشویم؛ چون همیشه ما انسانها در معرض اشتباهات هستیم و باید از راه کج وضدارزش دوری کنیم. دو ملکه داریم؛ یکی بهنام روح و دیگری بهنام جن. هر دوی آنها همیشه در کنار ما هستند که یکی بهسمت خوبیها دعوت میکند و دیگری بهسمت ضدارزشها؛ ولیکن آدمی که داناست و فهمیده و جهان هستی را خوب درک کرده، بهسمت خوبیها حرکت میکند و در کار شیطان دچار وسوسه نمیشود و سعی میکند نفس خود را خوب تربیت کند؛ چون از خاک آفریده شده و باید خودش را از تاریکیها و نفسِ اماره دور کند. با کسب آگاهی و دانایی خود را بهسمت نفس لوامه و بعد بهسمت نفس مطمئنه میرساند و زندگی خوب و بدون مشکل خواهد داشت.
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر
در مورد کتاب ادموند و هلیا که دقیقاً همانند تمام منابع موجود در کنگره به سادگی میتوان یه مطلب مهم که شاید خیلی از انسانهای با تحصیلات بالا از درک آن عاجز هستند را به راحتی فهمید. در واقع برای من یک منبع بسیار مهم بود . از خط به خط کتاب استفاده کردم و لذت بردم و شاید سوالهایی که سالها درگیر بودم و برای آنها جوابی نداشتم در این کتاب به آنها پاسخ داده شد . برای مثال میتوانم بگویم که در مورد اسما الهی خیلی شنیده بودم و یا در متن قرآن بارها خوانده بودم که خداوند اسما الهی را به حضرت آدم آموخت؛ ولی واقعاً درکی از این موضوع نداشتم و چهقدر ساده در کتاب توضیح میدهد که آن اسما همان عشق، نفرت، خشم، دروغ و.... هستند.
بین اینکه یک مطلب را بشنوی و کاملاً درک کنید، تفاوت بسیاری وجود دارد. من این را در کنگره متوجه شدم. تصور میکردم مطالب خیلی ساده و یا حتی پیچیده را میدانم و وقتی به طور درست بیان میشد، آنوقت متوجه ناآگاهی خودم میشدم.
مسئله اختیار انسان هم به همین شکل بود که فهم من از این کلمه یک تعریف ناقص بود و چهقدر این مطلب در قالب داستانی کامل در کتاب ادموند و هلیا توضیح داده میشود که در همه حال انسان اختیار دارد و خود انتخاب کننده است. هیچ وقت نمیتوان مسئولیت کارها را به عهده دیگران یا حتی خداوند واگذار کرد.گاهی در هنگام خواندن تصور میکردم که شاید من روزی هلیا بودم و هستم و یا خواهم بود.
در این کتاب با مفهوم نفس واحده (جن، نفس، روح) آشنا شدم که این موضوع را به انسان یادآوری میکند که بداند با داشتن اختیار، خود حاکم بر سرنوشت خویش است.
با شخصیت لوسیفر (ابلیس) هم که بعد از خواندن این نمایشنامه بیشتر آشنا شدم و متوجه شدم این فرمانده جز فرمانبرداری از قدرتِمطلق کار دیگری انجام نمیدهد؛ زیرا که اختیار فقط مخصوص انسان است.
در گذشته برای به دست آوردن خواستههایم یا حتی آرامش زندگیام مسیر را اشتباه میرفتم و فکر میکردم فقط و فقط طلب کردن و سر به خاک گذاشتن کافی است؛ اما آموختم که باید تسلیم قدرت مطلق بشوم و این تسلیم شدن یعنی انجام فرامین قدرت مطلق.
لازمه انجام این فرامین این است که فرمانبردار خوبی باشم و زمانی میتوانم فرمانبردار خوبی باشم که تمام خلقت را دوست داشته باشم و به تمام موجودات روی زمین خدمت کنم.
سلام دوستان مهری هستم یک همسفر
همیشه از دوران کودکی میشنیدم وقت طلاست و من همیشه با خود فکر میکردم باید قدر زمان را بدانم؛ اما فلسفه پشت این زمان را نمیدانستم که خداوند و انسان به خاطر خلق آن، چه بهایی را پرداخت کردهاند و قدرت مطلق میدانست چه چیزی را و چه موجودی را میآفریند؛ چون به واسطه خلق زمان مسئله بعد خاکی و کالبد جسم و حیات موجودات بهوجود آمد. و اما زمان؛ یعنی خلقِ امروز منِ انسان با دیروزم تفاوت داشته باشد؛ یعنی خلاق باشم و خلق کننده باشم؛ چرا که خلاق بودن یکی از ویژگیهای خداوند است که به من انسان داده شده است. اگر دیروز تلاشی داشتهام و در طراحی تابلوی زندگی قدمی برداشتهام، امروز در ابتکار رنگبندیهای آن تفکری داشته باشم. فردا در ترکیببندی رنگهای آن حرکتی کرده باشم. زمانها تکرار میشود و تداوم تا به خلق جدید که تابلویی از انواع رنگها و نقشهای ناب و زیباست، برایم ادامه دارد و هر لحظه و ثانیه و دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال که میگذرد در اندیشه کامل شدن آن تابلوی زیبا با طبیعتی که با دستان خود طراحی و نقاشی کردهام، هستم.
سلام دوستان ربابه هستم یک همسفر
من از کتاب ادموند و هلیا خیلی چیزها آموختم؛ اول اینکه همه چیز در کائنات با دقت تمام برنامهریزی شده و هر کاری که ما انجام میدهیم چه خوب و چه بد به طور خودکار مورد تنبیه یا تشویق قرار میگیریم و نفس با جن و روح مثلث ید واحده را تشکیل میدهند. یعنی انسان تنها شامل جسم نمیباشد؛ بنابراین من انسان باید دقت کامل به القاء و الهامات خود داشته باشم و با درک و آگاهی و معرفت و آموزش تشخیص دهم کدام درست و کدام غلط است و بدانم نیروهای بازدارنده یا جن از اسلحه کینه، نفرت، انتقام، مالاندوزی، پیمانشکنی و هزاران کارهای ضدارزشی دیگر در کمین انسان نشسته است و این زشتیها را با توجیه کردن، لباس زیبا به آن میپوشاند. یکی از ویژگیهای انسان طمع میباشد که باید در مهار آن کوشا باشم و قدر هر چیزی که در زندگی دارم را بدانم و سعی کنم از تمام لحظات زندگی نهایت لذت و استفاده را ببرم و به نظر من حرص و طمع و زیادهخواهی، یعنی وارد شدن در رودخانه ممنوعه که باید مانند ادموند و هلیا بهای آن را پرداخت کنم و به نظر من شجره طیبه و بهشت مکان خاصی نیست؛ اگر روزی من در آرامش و امنیت خاطر باشم آنجا بهشت من است و این با صبر و سکوت و بالا بردن نقطه تحمل و تزکیه و پالایش به دست میآید و من به آرامش درونی و بیرونی خواهم رسید.
سلام دوستان هستی هستم همسفر محسن
کتاب ادموند و هلیا از چگونگی خلقت انسان میگوید ک همه ما قبل از مطالعه این کتاب در کتاب آسمانی خوانده بودیم؛ اما تمثیل و مطالب این کتاب با وجود اینکه خیلی مفاهیم عمیقی دارد؛ اما خیلی به دل مینشیند. زمانیکه وارد کنگره شدم خانم ماهرخ راهنمای تازه واردین این کتاب را به من معرفی کردند. بعد از اینکه تهیه کردم کامل مطالعهاش کردم و با تمام وجودم اشک ریختم. بعد از اینکه خانم لیلا راهنمایم این کتاب را با ما کار کردند، بیشتر از قبل با این کتاب ارتباط گرفتم و متوجه شدم دادن اختیار به انسان چهقدر تاوان داشته است؛ ولی با وجود تاوان دادن، تجربهاش بهای سنگینی دارد و وقتی ورود میکنیم به شهر ممنوعه باید تلخی و شیرینیاش را بپذیریم.
مشارکت راهنما همسفر لیلا
کتاب ادموند و هلیا کتابی است که به زوایای مختلف خلقت انسان اشاره میکند. در این کتاب مهندس به زبانی ساده و قابل فهم مفهوم اختیار، زمان و حرکت به سوی تکامل را توضیح میدهد و اشاره میکند:انسان با اختیاری که دارد میتواند هر مسیری را انتخاب کند و این بالاترین لطف خداوند است؛ چون تنها فقط انسان اختیار تام و کامل بر سرنوشت خودش دارد.
و اما هدف از بیان و این موضوع چیست و چه کمکی به زندگی من میکند و چرا باید این موضوعات را بدانم!
دانستن این مفاهیم به ما کمک میکند که وقتی بر سر دوراهیها قرار میگیریم، باید راه درست را انتخاب کنیم تا در انتها از آرامش برخوردار شویم.
اگر امروز من حال خوشی ندارم یا مشکلاتی در زندگی ام دارم با دانستن این موضوع متوجه میشوم که راه را اشتباه رفتهام که حال این شرایط را دارم. قشنگیِ این موضوع اینجاست که میگوید: در هر جای زندگی که باشیم با هرگونه مشکلی قادر و توانا خواهیم بود آن شرایط را تغییر بدهیم و سرنوشت فردای ما دست خودمان خواهد بود و این یعنی امیدواری!
اگر روزهای سختی پیش رو دارم و ناامیدی سراسر وجودم را گرفته با حرکت در مسیر درست و نزدیک شدن به شجره صالحه (افراد نیکوکردار) میتوانم این راه سخت را بپیمایم و سرنوشت زیبایی برای خود رقم بزنم.
ویرایش: همسفر سمیرا، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر گندم، رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
108