English Version
English

قضاوت بصیرت ما را نسبت به خودمان کور می‌کند

قضاوت بصیرت ما را نسبت به خودمان کور می‌کند

جلسه نهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی لویی پاستور با استادی دنور همسفر ساناز، نگهبانی راهنمای تازه‌واردین دنور همسفر سمیه و دبیری دنور همسفر بهار با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» ساعت ۱۵:۳۰ روز سه‌شنبه 12 تیر‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم و خداوند را سپاسگزارم که اولین استادی من با لژیون سردار شروع شد. در ابتدا از اساتید کنگره ۶۰ و بعد از آقای مهندس و خانواده محترمشان بابت تک‌تک آموزش‌هایشان و از راهنمای خوبم خانم خندان عزیز سپاسگزاری می‌کنم، از نگهبان عزیز که به بنده را انتخاب کردند واقعاً سپاسگزارم و به دبیر عزیز خانم بهار و خزانه‌دار عرض خداقوت دارم.

حقیقتاً دررابطه‌با قضاوت و جهالت من خودم هر چه‌قدر بخواهم آموزش بگیرم کم است؛ چون جزو آن افرادی هستم که این سی‌دی‌ این دستور جلسه را بارهاوبارها نوشتم و هر بار هم یک دریافت جدید و یک مسئله تازه برایم باز شد. استاد امین توی سی‌دی قضاوت می‌گویند: قضاوت‌کردن مکانیزمی دارد که ما خیلی راحت دچار فراموشی می‌شویم و به‌سادگی زمان را از یاد می‌بریم و نمی‌فهمیم که چطور داریم قضاوت می‌کنیم و اصلاً نسبت به موضوع قضاوت بصیرت نداریم.

قضاوت بصیرت ما را نسبت به خودمان کور می‌کند و آن آگاهی که ما باید نسبت به خودمان داشته باشیم را از دست می‌دهیم؛ چون انرژی‌ای که ما برای فرایند قضاوت می‌گذاریم به انرژی منفی تبدیل می‌شود و باعث می‌شود که ما هیجانات و احساسات منفی را تجربه بکنیم.

حقه اصلی قضاوت این است که دقیقاً می‌خواهد ما متوجه نباشیم که داریم قضاوت می‌کنیم و همه جهت‌گیری‌ها را به اطراف، محیط پیرامون و به افراد مختلف سوق می‌دهد و اصلاً ما متوجه نمی‌شویم که آن لحظه دچار قضاوت شدیم. حالا شاید ماها که در کنگره‌ایم بعد از چند روز که گذشت بفهمیم که دچار قضاوت شدیم و گاهی هم متوجه نمی‌شویم.

در مسئله قضاوت چیزی که وجود دارد، مخصوصاً برای ماهایی که در کنگره هستیم چون یک سری آموزش‌ می‌بینیم و جهان‌بینی‌ یاد می‌گیریم، ممکن است یک مقدار این مسئله ما را دچار غرور بکند؛ یعنی با خودمان بگوییم که من چه‌قدر قشنگ می‌توانم بفهمم که خواهر لژیونی‌ام چه گره‌ای درش هست یا راهنمایم چه گره‌ای دارد یا مثلاً درمورد کسی که در جایگاه ایجنتی هست خیلی قدرتمند بگویم فلانی این گره را دارد! این حس درونش است! دقیقاً قضاوت همین کار را می‌خواهد با ما بکند و می‌گوید: تو دیدت خیلی قوی است و خیلی تیزبین هستی.

آقای امین در سی‌دی‌ قضاوت می‌گویند: در قضاوت تو فکر می‌کنی خیلی تیزبینی و مچ همه را می‌گیری؛ اما همین می‌شود که تمام انرژی و افکارت معطوف به دیگران شده و کاملاً از خودت دور می‌شوی و انرژی سنگینی را وارد وجود خودت و وارد فضای زندگی خودت می‌کنی.

خانم شانی عزیز همیشه به ما می‌گویند: اگر مسئله‌ای با فردی یا محیطی داری و بخواهی آن را کش بدهی یعنی هنوز خیلی کوچک هستی و اندازه‌ات را نشان می‌دهد. به طور مثال: من یک حرکتی از فردی در کنگره و یا خارج از کنگره می‌بینم و بخواهم این حرکت را از یاد نبرم و مدام در ذهنم باشد و اعتمادم را نسبت به آن فرد از دست بدهم، این موضوع باعث می‌شود من قلبم همان اندازه کوچک بماند و وسعت قلبم زیاد نشود.

ایشان همیشه به ما می‌گویند که باید پای صفات بدمان بایستیم، اگر صفت بدی در ما وجود دارد باید بپذیریم و ببینیم؛ چون اگر این صفات بد را نبینیم و نپذیریم، هستی صفات خوب دیگری هم که داریم از ما می‌گیرد. از کنگره یاد گرفتم که پاداش خوبی، رشد خوبی‌هاست و پاداش بدی رشد بدی‌هاست.

مسئله‌ای امروز می‌خواستم راجع به لژیون مالی یعنی لژیون استاد سردار بگویم این هست که گاهی ممکن است توی شعبه ما یا هر شعبه‌ای افرادی باشند که  ۱۲ سال یا ۱۵ سال در کنگره هستند اما به هر دلیلی نتوانستند کمک کنند، ما نباید دچار قضاوت بشویم یا دچار حس بد بشویم که بابا فلانی ۱۵ سال است در کنگره است، پس چرا نتوانسته در لژیون سردار پولی پرداخت کند!

این خودش همان قضاوت در مسائل مالی است. حالا بالعکس اگر که ما مثلاً دنور می‌شویم یا در جایگاه‌های مختلف قرار می‌گیریم باید حواسمان باشد که خدای‌نکرده دچار غرور، خودبینی و یا خودبزرگ‌بینی نشویم که حالا آن‌قدر پرداخت کردیم پس اجازه داریم هر جور که دلمان خواست رفتار کنیم و حرف بزنیم.

سیستم کنگره مبنایی دارد که با یک حرکت غلط، یک حس غلط یا یک رفتار غلط باید بها پرداخت کنی و این بهاها از کوچک‌ترینش هست تا بزرگ‌ترینش! خیلی افراد را توی کنگره می‌شناسم که بهاهای خیلی‌خیلی سنگینی را پرداخت کردند، با اینکه خیلی افراد خدمتگزاری بودند.

خیلی خوشحالم که امروز این دستور جلسه قسمت من شد و بیشتر توانستم راجع به آن بخوانم و آموزش بگیرم. خیلی خوشحالم که امروز همه شما عزیزان را دیدم، بعد از مدت‌ها آمده بودم شعبه و خدا را شکر می‌کنم. امیدوارم که هر کسی در هر جایگاهی که هست آن عمل درست را با حس درست انجام بدهد و خدای‌نکرده اگر شالی دارد و در جایگاهی هست به‌واسطه آن شال و آن جایگاه دچار ناراحتی و دل‌شکستگی از کس دیگری نشود.

تایپ: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
عکاس خبری: مرزبان همسفر راحله، دنور
ویراستاری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .