جلسه سیزدهم از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی لویی پاستور با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» با استادی راهنمای تازهواردین همسفر سمیه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر رویا رأس ساعت ۱۶:۳۰ روز سهشنبه 11 تیرماه سال ۱۴۰۳ برگزار شد.
![](/EditorFiles/Image/Picsart_24-07-03_08-14-58-908.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سپاسگزارم از خداوند، از کنگره عزیز، از جناب مهندس، راهنمای عزیزم خانم فریده، خانم خندان عزیزم، از اعتیاد، از مسافرم که اگر هرکدام از اینها نبودند من الان اینجا نبودم. همچنین تشکر میکنم از ایجنت محترم شعبه از مرزبانان عزیز و نگهبان محترم که به من فرصت خدمتگزاری دادند. امیدوارم که بتوانم درسهای لازم را از این جلسه بگیرم.
اولین نکته بارز این است که چرا قضاوت و جهالت در کنار هم قرار گرفتهاند؟ یا اینکه چه موقع قضاوت و جهالت مساوی هم میشوند؟ همانطور که میدانید ما انسانها مجاز نیستیم که در مورد کس دیگری قضاوت کنیم. خداوند فقط به ما اجازه داده است که خود را قضاوت کنیم نه کس دیگری را. قضاوتکردن درمورد خودمان یک امر سازنده است بهشرط آنکه با تفکر و آگاهی همراه باشد تا بتوانیم بهوسیله ارادهای که خداوند در ما قرار داده بهترین انتخاب را داشته باشیم و در صراط مستقیم قرار بگیریم.
به گفته صحبتهای چهارشنبه جناب مهندس، اصولاً انسان از سنین کم که به درک و شعور و آگاهی میرسد، قضاوتش شروع میشود و بر سر دوراهی قرار میگیرد تا بهوسیله قضاوت بتواند به رشد و تکامل خود برسد، این میشود مقولهای که ما میتوانیم در بهترین حالت ممکن خود را قضاوت کنیم.
مورد دیگر اینکه تنها کسی که میتواند قضاوت کاملی داشته باشد سیستم کائنات و خداوند است. سیستم کائنات ما را همیشه با عدالت کامل در تمام ابعاد و حلقههای زندگی قضاوت میکند؛ چون این سیستم آگاهی محض است اما نفس و شعور ما در حد و اندازهای نیست که ما بتوانیم شخص دیگری را قضاوت کنیم. این عمل ضد ارزشی در نفس همه ما بهصورت کم یا زیاد وجود دارد و این ما هستیم که باید روی خودمان کار کنیم، تزکیه و پالایش انجام دهیم و به مرحلهای برسیم که متوجه شویم اجازه نداریم دیگران را قضاوت کنیم.
حال این سؤال پیش میآید که چرا من همیشه در حال قضاوتکردن هستم؟ چرا دیگر را قضاوت میکنم؟ قضاوت بهخاطر سطح پایین آگاهی ما است و باید بدانیم که هر وقت کسی را قضاوت میکنیم و هر صفتی که در دیگری میبینیم و در مورد آن حکم صادر میکنم مطمئناً و صددرصد و بلاشک آن صفت و آن حکم در وجود خود من هست. اگر صفتی در من وجود نداشته باشد بههیچعنوان نمیتوانم آن را در دیگری ببینم.
وقتی من بهصورت ذهنی یا کلامی کسی را قضاوت میکنم، این بهصورت حس است و حس معادل نیرو است. این نیرو و این حس از طرف فکر و اندیشه من بهطرف فکر و اندیشه شخصی که قضاوتش میکنم بهصورت حس منفی فرستاده میشود؛ به قول استاد امین مانند موشکی که حتی یک درصد هم خطا ندارد به هدف اصابت میکند و تخریبهای بسیار زیادی را در آنجا به وجود میآورد.
قضاوت یک سری تخریبهایی را نیز برای من دارد؛ مانند اتلاف نیرو، نیرویی که باید صرف ساختن و پیشرفت خودم بشود را تبدیل به انرژی منفی میکنم و از طریق فکر و اندیشه به سمت شخص دیگری میفرستم و انرژیام را از دست میدهم؛ یعنی تخریبی بهصورت هدررفت انرژی در من ایجاد میشود که میتوانستم به بهترین شکل از آن استفاده کنم اما به شکل منفی آن را هدر دادم و با رسیدن بهطرف مقابل در او نیز تخریب و سنگینی به وجود میآورد.
این مسئله تبدیل به یک جنگ تمامعیار بین ما میشود و موشکی که فرستادهشده بیجواب نمیماند چون موشک جواب موشک است و صددرصد او نیز انرژی منفی به سمت من میفرستد. این جنگ آسیبهای زیادی به دنبال دارد و ضد ارزشهایی مثل تجسس، غیبت، نصیحت، سرزنش و تهمت را به بار میآورد. تمام اینهایی که ما هر روز در کنگره در حرمتها میشنویم، ضد ارزشهایی هستند که توسط قضاوت به بار میآیند و باید ببینیم چه نکته مهمی است که باید همیشه مدنظر قرار بدهیم.
نکته دیگر تخریبهایی است که در خود من به وجود میآید مثل قیاس و ناامیدی که هر چه جهالت و نادانی در من بیشتر باشد میزان قضاوت، تجسس، سرزنشکردن و حکم صادرکردن در زندگی دیگران بیشتر میشود. اینجاست که قضاوت مساوی با جهالت میشود و تمام ضد ارزشیها را با خود به همراه میآورد.
اگر دست از قضاوت و تجسس در زندگی دیگران برداریم، آنوقت است که میتوانیم بر خود تمرکز کنیم و به خودمان بپردازیم و ناخالصیها و تاریکیهای درون وجود خودمان را ببینیم چون که مشکل اصلی ما در تزکیه و پالایش و تصفیه خودمان زدودن تاریکیها نیست، ندیدن تاریکیهاست و این تمرکزنکردن روی خودمان، بردن دوربینمان روی دیگران و زندگی دیگران، تجسسکردن و قضاوتکردن در زندگی دیگران باعث میشود که ما نتوانیم به خودمان بپردازیم و نتوانیم قسمتهای تاریک وجود خودمان را ببینیم که بعد بتوانیم به آن بپردازیم و تزکیه و تصفیه انجام بدهیم.
تمام تلاش نفس امّاره انسان روی این قضیه است که تاریکیهای درونمان را نبینیم و نفس امّاره باعث میشود که ما تمام انرژی و تمرکزمان را بهجای خودمان روی دیگران بگذاریم و دوربینمان روی دیگران باشد تا نتوانیم درون خودمان را ببینیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240702-WA0007.jpg)
دومین تخریبی که قضاوتکردن به وجود میآورد این است که چون کائنات در چرخش است انرژی منفیای که فرستاده شده، بیجواب نمیماند و این تخریب و انرژی منفیای که در دیگران به وجود آوردهام را بهسوی من برمیگرداند. پس اینجا نتیجه میگیریم که از یکجهت انرژی مثبت و سازنده خودم را از بین میبرم، توجه و تمرکز از روی خودم برداشته میشود، تاریکیهای وجودم به قوت خودش باقی میماند و من در همان سطح جهالت و نادانیای که هستم میمانم و تخریب دیگری که به وجود میآید این است که انرژی منفیای را که در طرف مقابلم ایجاد کردم، به سمت خودم برمیگردد و باعث کور شدن بصیرت درون من میشود.
حالا اینها را متوجه شدیم و دوست داریم یکی یک راهحلی را به ما پیشنهاد بدهد، حالا که من فهمیدهام این کار ضدارزش است و چه تخریبهایی را به بار میآورد چهکاری میتوانم بکنم که دست از قضاوتکردن بردارم و آگاهتر بشوم؟
چیزی که من به آن رسیدهام این است که ما میتوانیم از حقه نفس استفاده بکنیم؛ یعنی اینجا نفس امّاره ما میخواهد ما را پایین بکشاند و به اعماق تاریکیها ببرد و اجازه ندهد که ما سطح آگاهیمان را بالا ببریم ولی ما میتوانیم یک حقه به او بزنیم! چه جوری؟ اول صحبتهایم گفتم ما هر صفت بدی را که در دیگران میبینیم و قضاوتش میکنیم در وجود خودمان هست؛ یعنی دقت که بکنید وقتی که انگشت اتهام به سمت کسی گرفتیم و میخواهیم قضاوتش کنیم آنجا سریع آگاه بشویم و انگشتمان را به سمت خودمان برگردانیم و من سمیه متوجه بشوم که این صفت در درون خودم وجود دارد، پس ببین و متوجه شو! الان تو داشتی قضاوتش میکردی و آموزش گرفتهای که صفتی که داری در کسی میبینی یقیناً در خودت وجود دارد.
پس آنجا به من کمک میکند و من آگاه میشوم، از حقه نفس به نفع خودم استفاده میکنم و به درون خودم و تاریکیهای درون خودم پی میبرم. این یک ضدضربهای هست که میتوانیم به نفس امّاره بزنیم.
حالا یک سؤال یا مسئله دیگری که ممکن است پیش بیاید من که خودم توسط کس دیگری قضاوت شدهام، پس چرا در من انرژی منفی به وجود میآید؟ چرا سنگینی در من به وجود میآید؟ من که خودم قضاوت نکردهام، کس دیگری مرا قضاوت کرده است؟
اینجا در کنگره آموزش گرفتهام، استاد امین در سیدیشان فرمودند که: اگر کسی قضاوتت میکند و آن قضاوت و صادرکردن حکم، حالت را به هم میریزد یقیناً و قطعاً آن صفت در تو وجود دارد؛ ولی اگر توسط کسی قضاوت بشوم ولی من اصلاً به هم نریزم یعنی من خودم مطمئنم که آن صفت در من وجود ندارد و این قضاوت باعث بههمریختگی من نمیشود.
من هنگامی وقتی که توسط کس دیگری قضاوت میشوم به هم میریزم که واقعاً آن صفت درون من وجود داشته باشد؛ پس اینجا هم یک تقلب به ما میرساند و میتوانیم اینجا باز یک حقه دیگری به نفسمان بزنیم و آن این است که وقتی توسط کس دیگری قضاوت میشوم و حالم خراب میشود، باز توجهم به سمت خودم باشد و نگویم الان من باید بک جوابی به او بدهم، نه! آنجا باید درون خودم را بگردم و تجسّس کنم که آیا این صفت در من وجود داشته که من به هم ریختهام؟ به درون خودم میروم و یک گشتوگذاری میزنم تا آن را پیدا کنم.
اینجاست که ما میتوانیم از ضدارزشها بهعنوان مکمل در جهت رشد و پیشرفت خودمان استفاده کنیم. بهجای اینکه به جهل و ناآگاهیها اجازه بدهم که نیروهای منفی مرا در عمق تاریکی فروببرند از این ضدارزشها بهعنوان مکمل استفاده میکنم و به رشد و پیشرفت خودم میپردازم.
در ادامه جلسه همسفر شیرین رهجوی راهنما همسفر هدی موفق به دریافت فرم ۳۰ سیدی شدند. ضمن عرض تبریک به این عزیزان، توفیق خدمت در این مسیر پر از عشق را برای ایشان از خداوند طلب میکنیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240702-WA0016.jpg)
در ادامه جلسه انتخابات نگهبانی با حضور 1 کاندیدا برگزار شد و همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر خندان بهعنوان نگهبان دوره بیست و نهم کارگاههای آموزش خصوصی همسفران نمایندگی لوییپاستور انتخاب شدند. ضمن عرض خداقوت خدمت همسفر فاطمه نگهبان دوره قبل و دبیرانشان همسفر سمیه و همسفر رویا برای همسفر رقیه دوران خدمتی پرباری از خداوند طلب میکنیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG-20240702-WA0015.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر راحله و مسافر رضا
عکاس خبری: همسفر بهار رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تایپ و ویراستاری: همسفر سعیده و همسفر ثریا رهجویان راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
20