قضاوت یعنی قاضی بودن و جهالت یعنی جهل و نادان بودن. قضاوت زمانی اتفاق میافتد که ما انسانها در مورد موضوع یا شخصی آگاهی نداشته باشیم و فقط از روی ظاهر، آنها را قضاوت کنیم. ما انسانها موجوداتی هستیم که قاضی به دنیا آمدهایم و مرتب در حال قضاوت هستیم. انسان همیشه بر سر یک دو راهی قرار دارد، یکی راه الهی و مثبت و یکی راه شیطان و فسق. انسان زمانی که میخواهد قضاوت کند، یک راه برای او مثل گلستان و یک راه مثل آتش و کویر است. انسان دانا کسی است که بداند، کجا قضاوت کند و کجا قضاوت نکند.
ما زمانی میتوانیم قضاوت کنیم که آگاهی داشته باشیم و یا اطلاعات و تجربه در آن زمینه را داشته باشیم و درسهایی را فرا بگیریم تا بتوانیم قضاوت کنیم. خود من قبل از اینکه به کنگره وارد شوم، بدون اطلاعات و بدون آگاهی و فکر و اندیشه مسافرم را خیلی قضاوت میکردم. در هر کاری که انجام میداد، بدون فکر زود در موردش قضاوت میکردم؛ اما با ورود به کنگره و آموزشهای کنگره آموختم که زود قضاوت نکنم و دوربینم را به طرف خودم زوم کنم و اول خودم را ببینم. آموختم که اول فکر کنم و بعد قضاوت کنم و قضاوت بدترین گناه است.
در مورد چیزی که به ما ربطی ندارد، نباید قضاوت کنیم. در کنگره قوانین اینگونه است که ما نباید در مورد مسائل شخصی کسی که به ما مربوط نیست، قضاوت کنیم. قاضی و دادستان زمانی که در مورد کسی حکم صادر میکند و قضاوت میکند باید اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشد. گاهی اوقات ممکن است قاضی هم در صدور حکم و قضاوت اشتباه کند. جهالت نقطه مقابل قضاوت است.
زمانی که ریشه انسان از جهالت بود، با خود نادانی و خودخواهی، کبر و حسادت آورد. ما نباید در مورد هر موضوعی قضاوت کنیم و باید دست از قضاوتهای نادرست برداریم. در کنگره با آموزش گرفتن و کاربردی کردن آن، از تاریکیها دور میشویم. ما باید بدانیم که اگر شخصی را مورد قضاوت قرار میدهیم، در حقیقت یک روزی در همانجا و به همان شکل قضاوت خواهیم شد.
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال مطلب: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هفتم)
مرزبان خبری: همسفر نرجس
- تعداد بازدید از این مطلب :
32