English Version
English

حرمت‌ها در رهایی ما بسیار نقش مهمی دارند (نمایندگی کاسپین)

حرمت‌ها در رهایی ما بسیار نقش مهمی دارند (نمایندگی کاسپین)

دوازدهمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی- خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی کاسپین، با استادی راهنما مسافر مینا، دبیری مسافر تینا و نگهبانی مسافر بهاره، با دستور جلسه "حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ۶۰ ممنوع است" روز جمعه 8 تیرماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۱:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مینا هستم مسافر.
دستور جلسه امروز حرمت‌ کنگره 60 است، چرا نباید رابطه کاری و مالی بین اعضای کنگره ۶۰ برقرار نمود. همان‌طور که همه ما از آموزش‌های کنگره متوجه شده‌ایم و یاد گرفته‌ایم، هر ساختاری برای اینکه به هدف خودش برسد و به بقایی که دارد پایدار باشد، نیازمند یک سری قوانین است. ساختاری مثل یک بانک، بیمارستان، یا یک کشور، همه یک سری قوانین دارند که باید اجرا شوند تا به بقا ، رشد و توسعه خودشان ادامه دهند.
کنگره ۶۰ هم ساختار بسیار عالی و عظیمی است که نقش بسیار مهمی در درمان ما دارد. مسافر وارد کنگره شده و با واژه اعتیاد و درمان آن آشنا می‌شود. می‌دانیم اعتیاد یک بیماری و گذرگاهی است سخت و چند بعدی و ساختار عجیبی دارد. این موضوع برای کل لاینحل است و درمان‌ناپذیر. کسانی که در این خطه صاحب‌نظر هستند، مثل پروفسورها و دکترها، هنوز موفق نشده‌اند برای یک ماده مخدر دارویی تجویز کنند و یا راه درمانی بیابند.
اعتیاد یک بیماری است که فرهنگ مخصوص خودش را دارد، افراد مصرف‌کننده با آن درگیر شده و دچار یک سری صفات منفی می‌شوند، خواه ناخواه این موضوع در مصرف‌کنندگان وجود دارد. زمانی که این عزیزان می‌خواهند وارد سیستم درمان بشوند، باید چهارچوب‌ها و قوانینی گذاشته می‌شد. جناب مهندس با درایت و تفکر دقیق خودشان و تجربیاتی که به دست آورده بودند، به‌طور خیلی منظم و مرتب حرکت افراد را برایشان مشخص و نمایان کردند و نقطه‌چین‌هایی در نظر گرفتند، تا همه بدانند از کجا شروع کنند و چگونه به هدف برسند.
حرمت‌ها در رهایی ما بسیار نقش مهمی دارند. اجرای حرمت‌ها هم شخص را محافظت می‌کند و هم کنگره را حفظ می‌نماید. کلمه حرمت، یعنی حریم و احترام‌. اگر خوب نگاه کنید، همه‌جا مسئله حریم و حرمت را داریم‌، محل کار، خانه... در هر جایی یک حریم و حرمتی وجود دارد. کنگره ۶۰ هم برای خودش حریم و قوانین خاص خود را دارد.
در سفر اول اگر می‌خواهید به درمان برسید، باید از مسیر صراط مستقیم عبور کنید. در این مسیر فقط یک راه وجود دارد، راه میان بری نیست، باید مراقب باشیم که از مسیر درست خارج نشویم. گارد ریل‌ها در کنار جاده‌ها نصب شدند برای اینکه ماشین‌ها از جاده و مسیر خارج نشوند. حرمت‌ها نیز در کنگره ۶۰ دقیقاً همان نقش را ایفا می‌کنند. حرمت‌ها باعث می‌شوند که ما بدانیم مسیر درست کجاست و متمرکز باشیم روی درمان و از حاشیه‌ها دور باشیم.
زمانی که یک سفر اولی می‌خواهد به درمان برسد، روش و متد DST مانند یک تیم بزرگ پشت و پناه تک‌تک مسافران می‌باشد. ایجنت، مرزبان‌ها و راهنماها همه تلاش می‌کنند تا یک رهجو به رهایی برسد، و همه متصدی اجرای قوانین و حرمت‌ها در کنگره ۶۰ هستند. اگر یک سفر اولی در حاشیه قرار گرفت، افکار منفی داشت، پولی قرض گرفت یا دادوستدی انجام داد، قوانین را به او متذکر و یادآور می‌شوند که طبق قوانین حرکت کند. حرمت‌ها در جلسات کنگره دو بار خوانده می‌شود، یک بار اول جلسات و یک بار در آخر جلسه. اولین قسمت حرمت کنگره به ما می‌گوید کنگره مکان مقدس و امنی می‌باشد. مکان مقدس به این خاطر است که مسافران وارد کنگره می‌شوند و می‌خواهند تبدیل شوند به انسانی که کار ضد ارزشی انجام نمی‌دهد و در مسیر درست قرار می‌گیرد، پس باید از دروغ گفتن و فسادها دور باشد، از مسائل مانند غیبت کردن، تجسس و مسائل دیگر که در حرمت‌ها خوانده می‌شود.

سخنان استاد در مورد تولد خانم بهاره:
یک سال رهایی خانم بهاره عزیز را در راس خدمت جناب مهندس، دبیر شورا خانم مونای عزیز، مرزبانان محترم و تمام عزیزانی که در اینجا حضور دارند تبریک عرض می‌کنم. برای خانم بهاره آرزو می‌کنم سال بعد این موقع شال راهنمایی را از دستان جناب مهندس و خانم مونا دریافت کنند و خدمتگزار خوبی در کنگره باشند.
خانم بهاره سفر اولشان را در شعبه هیدج به پایان رساندند، فراز و نشیب‌های زیادی در سفر اول داشتند، با مصرف شیره و قرص وارد کنگره شدند و در طی سفر مسائل و مشکلات سختی را پشت سر گذاشتند، هیچگاه غیبت نداشتند و پله‌ها را مرتب طی می‌کردند، مرتب مشق‌هایشان را می‌نوشتند و همیشه جزو پیشگامان اول در شعبه هیدج بودند. این نکته مهمی است که یک خانم باید خیلی مصمم‌ باشد تا بتواند سفری به این مهمی را شروع کند. از راهنمای خوبشان خانم ستاره عزیز تشکر می‌کنم و به ایشان تبریک می‌گویم. در ادامه خانم بهاره وقتی وارد شعبه کاسپین شدند، خیلی محکم‌تر حرکت کردند و بیشتر روی اعمال و رفتارشان دقت نمودند. یکی از صفات خوب خانم بهاره این است که خیلی انعطاف‌پذیر و پذیرا هستند، تلاش می‌کنند که رفتار و بیان خود را تغییر بدهند و در این مسیر هم موفق عمل کردند. خواهان خدمت در کنگره بودند و دوست داشتند خدمتگزار باشند، و همین خواسته باعث شد خانم مونای عزیز و مرزبان گرامی به ایشان خدمت بدهند و الان در بخش OT مشغول خدمت هستند. خانم بهاره همیشه در پارک حضور دارند.
و مصمم ورزش می‌کنند، دختری بسیار شاد، خوش‌اخلاق و مرتب هستند، به اخلاق و خلقیات خودشان بسیار دقت دارند و به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که کنگره‌ای باشند. در این زمینه بسیار هم موفق عمل کرده‌اند و تغییرات زیادی داشتند. امیدوارم موفقیت‌های بیشتری را شاهد باشیم و راهنما و خدمتگزار خوبی برای شعبه کاسپین و کنگره 60 باشند.

خانم بهاره، نام راهنمای سفر اول: خانم ستاره- راهنمای سفر دوم: خانم مینا- آنتی ایکس مصرفی: OT- روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت سفر: 11 ماه- مدت رهایی: یک سال و 10 روز- رشته ورزشی: بدمینتون و ایروبیک

سخنان خانم بهاره:
سلام دوستان بهاره هستم مسافر
من قبلاً زیاد شنیده بودم زمانی که جشن رهایی خودتان باشد انرژی خیلی بالایی دارید، و من این را الان حس کردم، حالا که اینجا ایستاده‌ام و در چهره خانم مونا، خانم مینای عزیزم و تمام عزیزانی که در طول سفر همراهم بودن نگاه می‌کنم، عین یک فیلم لحظات سفرم را به خاطر آوردم و از جلوی چشمانم گذشت. راه بسیار سختی بود، ولی بسیار شیرین! من یک بار دیگر به کنگره آمدم، ولی خودم اشتباه کردم، قدر ندانستم و آسیب دیدم، موفق نشدم سفرم را به آخر برسانم، ولی دفعه بعد که وارد کنگره شدم، مسائل و مشکلات را بهتر درک می‌کردم و یاد گرفته بودم که فرمان‌پذیر باشم. واقعاً مطیع بودم و هرچه راهنمایم می‌گفتند با جان و دل چشم می‌گفتم، همین الان هم می‌گویم چشم، چون می‌خواهم خودم را از همه بندهایی که مثل وزنه‌ای سنگین به من متصل بودند رها کنم. الان که خودم را با قبل مقایسه می‌کنم، می‌بینم تغییرات زیادی داشته‌ام. من از نظر رفتاری و احساسی مشکلات و ناامیدی زیادی داشتم، یک انسان بی‌سواد بودم، با اینکه دانشگاه رفته بودم ولی اصلاً اجتماعی نبودم و یاد نگرفته بودم، نه از مدرسه، نه از جامعه و نه از خانواده نتوانسته بودم آموزش بگیرم.
من و امثال من به اینجا می‌آییم تا خودمان را نجات بدهیم، نجات دادن نه فقط به معنی خلاصی از مواد مخدر، کنگره من را از تمام چیزهایی که گرفتار آن بودم، تمام ترس‌هایی که داشتم و تمام بندهایی که از قبل به من گره خورده بود نجات داد. همه آن ترس‌ها باعث این بود که من در زندگی هیچ حرکتی نمی‌کردم و نقشی نداشتم، فقط نظاره‌گر بودم. با هر حرفی اشکم درمی‌آمد و گریه می‌کردم، ناامید و ترسو بودم، ولی الان نمی‌ترسم، سعی می‌کنم با ترس هایم مقابله کنم و این را مدیون آقای مهندس و آموزش‌های حقیقی کنگره هستم. از آقای مهندس بسیار ممنون و سپاسگزارم و قدردان ایشان و کنگره هستم.
از خانم مینا خیلی ممنونم، اگر آن نگاه مهربان و آن لبخندتان نبود من نمی‌توانستم تا آخر این مسیر سفر کنم، شما به من اعتماد کردید زمانی که هیچکس به من اعتماد نداشت، از شما بسیار ممنونم. از خانم مونای عزیز بی‌نهایت سپاسگزارم، شما الگوی من هستید، در تمام مراحل زندگی‌ام به شما نگاه می‌کنم و آرزویم این است که مانند شما خدمتگزار خوبی باشم. از مادرعزیزم نیز بسیار تشکر می‌کنم.

گردآوری و تایپ: مسافر بهاره- نمایندگی کاسپین
ویرایش: مسافر فهیمه- نمایندگی کاسپین
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .