جلسه نهم از دور نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم تازه واردین مسافر هاشم و نگهبانی مسافر پرویز و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» سهشنبه 12 تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo12348328668.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی شعبه صادق و همچنین راهنمای محترم لژیون هشتم آقا مجید که اجازه دادند من در این جایگاه، آموزش بگیرم و خدمت کنم.
در ابتدا خیلی خوشحال هستم که توانستم یکبار دیگر در شعبه صادق حضور پیدا کنم و این حس خوب و انرژی بالایی که در اینجا وجود دارد را بگیرم و بابت این موضوع خیلی خوشحال هستم و اما در مورد دستور جلسه: قضاوت و جهالت
جناب آقای مهندس چیدهمان خیلی زیبایی انجام داده است قضاوت و جهالت، قضاوت که همه میدانیم چیست و جهالت هم یعنی نادانی و ناآگاهی و من هر وقت که یاد این دستور جلسه میافتم میبینم که فقط یک آدم ناآگاه میتواند در مورد دیگران قضاوت کند، قضاوت به نظر بنده یک معقولهای است که انسان از وقتی که خودش را میشناسد شروع به قضاوت میکند و بعضی اوقات باید قضاوت کرد، انسان برای اینکه بتواند تصمیم بگیرد باید قضاوت کند، نمیتوان گفت که من اصلاً قضاوت نمیکنم اینکه انتخاب کنی کدام راه را بروی و چه جوری بروی این خودش قضاوت است که برای درمان اعتیاد شاید هزاران راه وجود داشته باشد اینکه کجا بروم و چه جوری بروم، همین که در کنگره سفر را آغاز میکنم اول خودم را قضاوت کنم که آیا میخواهم کنگره بیایم یا خیر؟ اصلاً میخواهم درمان شوم یا خیر؟ این خودش نیاز به قضاوت دارد و یک مواقعی که کارم به نتیجه میرسد باز هم باید خودم را قضاوت کنم، همانطور که جناب آقای مهندس میفرمایند: کلاه خودت را قاضی کن، کلاه خودم را قاضی کنم و ببینم در سفر اولم آیا میتوانستم بهتر CD بنویسم یا سر ساعت حضور داشته باشم و چه کارهایی را انجام بدهم و یا انجام ندهم، آیا میتوانم در سفر اول اولویتم را کنگره و در سفر دوم خانوادهام بگذارم؟ اینها همه قضاوت میخواهد نمیتوانیم جدا کنیم ولی وقتی شخصی به کنگره میآید و یک مطالبی را یاد میگیرد (اینها را به خودم یادآوری میکنم) وقتی کنگره آمدم و یک چیزهای را یاد گرفتم تازه آن موقع شروع به قضاوت دیگران نمودم و همیشه میگفتم که این راهنما چرا این موقع میآید آن راهنما چرا اینجوری هست و این چرا این کار را کرد آن دیگری چرا آن کار را کرد و همه اینها از ناآگاهی و نادانی من بود، میگویند کفش هیچکس بهپای هیچکس نیست، یعنی در جایگاه هیچکس نبودهای، من هیچوقت در جایگاه یک مدیر نبودم که ببینم میتوانم اختلاس کنم یا خیر، اگر آن جایگاه را تجربه کردم و من از آن شخص بهتر بودم آنوقت میتوانم بگویم که من قضاوت اشتباه نکردم، زمانی که شروع میکنیم به قضاوت کردن دیگران، فلانی مصرف کننده است و فلان چیز را هم مصرف میکند و فلان کار را هم انجام میدهد، حالا بنشین و نگاه کن و با این قضاوت در جهت منفی امیدوار بودم که درست از آب دربیاید که بگم دیدید من درست میگفتم، دیدید من راست میگفتم که مثلاً حرف خودم را به کرسی بنشانم، قضاوت همیشه با آدم هست اینکه اول بتوانی جایگاه دیگران را درک کنی و بعد در مورد آنها قضاوت کنی، اینکه مثلاً چرا این شعبه این مدلی ساختهشده؟ و چرا مدلهای بهتری نساختند؟ باید اول ببینم ابزارش چی بوده که این مدلی ساخته شده و یا آن راهنمایی که میاید، باید ببینم شرایط شغلیاش چگونه است که به زور خودش را ساعت ۵ میرساند و چرا ساعت ۴ نمیآید، من چیزی که در کنگره یاد گرفتم اینکه دائم فقط خودم را قضاوت کنم، هاشم در این شرایطی که قرار داری آیا میتوانی بهتر از این باشی یا خیر؟ یا این خدمتی که انجام میدهی آیا میتوانی بهتر از این عمل کنی یا خیر؟ و یک سؤالی که دائم از خودم میپرسم اینکه چرا خودت انجام نمیدهی؟ وقتی خودت میتوانی انجام بدهی چرا فردی دیگری انجام بدهد، مثلاً وقتی یک لیوان چایی میخواهی آیا حتماً باید همسفرت چایی را برایت آماده کند؟ خودت نمیتوانی برای خودت یک لیوان چایی بریزی؟ و همیشه این سؤال همراهم است که چرا خودت انجام نمیدهی؟
![](/EditorFiles/Image/photo12348329000.jpg)
عکاس: مسافر یوسف لژیون دوم
تایپ و ارسال خبر: مسافر امین لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
79