English Version
English

اولین شرطی که قضاوت دارد این است که ما دانایی مؤثر در حد حق‌الیقین داشته باشیم

اولین شرطی که قضاوت دارد این است که ما دانایی مؤثر در حد حق‌الیقین داشته باشیم

اولین جلسه از دوره چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی مسافر صادق، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر مهدی، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» سه‌شنبه دوازدهم تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صادق هستم یک مسافر؛ در ابتدا سپاسگزارم از خداوند که زنده ماندم و توانستم این جایگاه رفیع را تجربه کنم؛ و همچنین از ایجنت محترم شعبه، لژیون مرزبانی، راهنمایان عزیزم آقای مهدی و آقای هادی؛ و همچنین دبیر و نگهبان عزیز که بنده را لایق دانستند تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم بسیار متشکرم.دستور جلسه امروز دررابطه‌با قضاوت و جهالت است؛
مسئله اصلی به نظر من این است که ما اصلاً اجازه و یا توان قضاوت‌کردن را داریم یا نه؟ خود من اخیراً فکر می‌کردم که انسان در هیچ زمینه و حوزه‌ای نمی‌تواند قضاوت کند؛ زیرا اساساً قضاوت برای انسان نیست؛ تا اینکه هفته گذشته سی دی قضاوت و جهالت را برای همین دستور جلسه گوش کردم و جالب است که داخل پرانتز برای شما بگویم،
که هر موضوعی را که در گذشته پیش‌زمینه‌ای نسبت به آن در ذهن خود داشته‌ام، با گوش‌کردن سی‌دی‌های جناب مهندس و استاد امین نظر من به طور کامل عوض می‌شود. حالا درصد این تغیرها ممکن است متغیر باشد.
این موضوع برای من بسیار خوشحال‌کننده است؛ و البته خداوند را شکر می‌کنم بابت این که به کنگره آمده‌ام. من به این مجموعه آمده‌ام تا عوض شوم و تغییر کنم.
عوض‌شدن من از همین دیدگاه‌ها هم می‌تواند باشد و این سی‌دی‌ها به نظر من یک منبع علم لایتناهی است. در موضوعات مختلف، مثلاً از نحوه رانندگی و قوانین آن تا همین دستور جلسه قضاوت و جهالت که امری فلسفی و عمیق است. در این سی دی، جناب مهندس می‌فرمایند که در بدو آفرینش، زمانی که به انسان قدرت اختیار داده شد، قدرت قضاوت هم داده شد؛
اما این قضاوت‌کردن یک سری شروطی دارد که من در اینجا از سه شرط آن صحبت می‌کنم که به هم مربوط می‌شوند. اولین شرطی که قضاوت دارد این است که ما دانایی مؤثر در حد حق‌الیقین داشته باشیم، آیا داریم؟ دررابطه‌با یک سری از مسائل ممکن است داشته باشیم؛ اما در مورد اکثر موارد قطعاً خیر. دومین موضوع بحث فرمان عقل است که آیا فرمان عقل در ما جاری است؟
برای اکثر ما که تابه‌حال نبوده است؛ ولی با ورود به کنگره امیدوار هستیم که به‌مرورزمان جاری شود. سومین موضوع هم داشتن عدل و انصاف و عدالتی است که بر مبنای آن بتوانیم قضاوت کنیم. در همین شرط اول، قضاوت در مورد غیر از خودمان کاملاً اشتباه است. یعنی اساساً من دررابطه‌با غیر از خودم به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانم دانایی مؤثر و حق‌الیقین داشته باشم؛
چرا که من حتی به‌اندازه یک ثانیه نمی‌توانم به‌جای دیگری فکر و زندگی کنم. چون حق‌الیقین تفکر، تجربه و آموزش دارد. من کی می‌توانم به‌جای یک نفر دیگر زندگی او را تجربه بکنم؟ هیچ‌وقت امکان‌پذیر نیست. پس اساساً قضاوت دیگران برای ما امکان ندارد. نه‌تنها ما که در کنگره هستیم؛ بلکه افرادی که خارج از کنگره هستند و کل بشریت این‌گونه است که جای قضاوت‌کردن عوض شده است.
ما به‌جای اینکه دررابطه‌با خودمان قضاوت کنیم که یک آگاهی نسبی و یا علمی را نسبت به شرایط خودمان داریم، تنها چیزی را که قضاوت نمی‌کنیم خود ما هستیم. وقتی که قضاوت من از دیگران اشتباه باشد، حقیقت را نسبت به اطرافیان، حالا هر موضوعی که می‌خواهد باشد، می‌پوشاند. مانند این است که همین محیطی که در آن هستیم، وقتی تمام منافذ آن پوشیده شود و نوری به داخل نیاید تاریکی مطلق می‌شود.

جناب مهندس در سی دی قضاوت و جهالت می‌گویند: جایی که تاریک است، به دلیل نبود نور است و جهالت هم به همین صورت است. چون دانایی نباشد پس جهالت است. هیچ نوری از جمله نور آگاهی، دانایی و... نباشد؛ پس جهالت حاکم می‌شود. در نتیجه وقتی که من قضاوت نابجا می‌کنم، حقیقت را نسبت به آنها در ذهن خودم می‌پوشانم و جهالت من پیچیده‌تر می‌شود.
این مسئله را افرادی که کارهای مالی انجام می‌دهند راحت‌تر متوجه می‌شوند. افرادی که به قول امروزی‌ها ترید می‌کنند، می‌دانند که کسی که در بورس یا مسائل مالی فعالیت می‌کند، اگر بر اساس اطلاعات اشتباه خرید انجام دهد، به‌زودی کلیه سرمایه و منابع مالی خود را از دست می‌دهد و این یعنی که شما آگاهی و علم لازمه مربوط به آن فعالیت را ندارید.
پس دررابطه‌با اطرافیان هم به همین ترتیب است. اما دررابطه‌با خودمان؛ آیا ما دررابطه‌با خودمان قضاوت درست می‌کنیم؟ در همین سی دی جناب مهندس می‌فرمایند که دو راهی‌های مختلفی در زندگی ما است. یعنی لحظه‌به‌لحظه زندگی ما دوراهی است که ما باید در مورد آن‌ها قضاوت کنیم. خداوند گنجی را برای من قرار داده است و به نظر من آن گنج داشتن حال خوش است؛
که آن گنج با یک شعبده‌ای در مسیر سخت قرار گرفته است. من اگر دانایی مؤثر داشته باشم و به فرمان عقل رسیده باشم و عادل و منصف هم باشم، ممکن است بتوانم آن مسیر درست را پیدا کنم. پس اگر ما درست قضاوت کنیم، راه برای ما پیدا می‌شود؛ اما اگر دررابطه‌با موضوعی که نمی‌توانیم دانایی مؤثر کسب کنیم و یا فرمان عقل در وجود ما جاری نیست،
نمی‌توانیم قضاوت درستی درباره خود و مسیر زندگی خود داشته باشیم و به تاریکی فرومی‌رویم و جهالت ما عمیق‌تر می‌شود، پس قضاوت درست و غلط مسیر دوگانه‌ای برای ما به ارمغان می‌آورد. این که در کنگره در وادی اول به ما می‌گویند تفکر و در دیگر وادی‌ها گفته می‌شود در مسیر درست باید حرکت کرد، همان آموزش و تفکر است و دانایی مؤثر در ما به وجود می‌آید؛
که من حداقل خودم را بتوانم درست قضاوت کنم و مسیر زندگی خودم را بتوانم درست تشخیص بدهم. و اما دررابطه‌با بحث جهالت، همان‌طور که گفتیم وقتی که دانایی مؤثر نباشد پس جهالت است و با داستان کوچکی بحث را به پایان می‌رسانم: در زمان‌های گذشته پادشاهی بود که مشاور و دوست فرزانه‌ای داشت و مشاوره‌های بزرگ خود را با این فرد انجام می‌داد.
وزیر اعظم این پادشاه به این فرد مشاور حسادت می‌کرد تا این که در مجلسی که هر دو بودند وزیر به آن فرد مشاور با تیکه انداختن می‌گوید که شما با این لباسی که پوشیده‌اید چه کسی هستید و با این ظاهر لیاقت حضور در این مجلس را ندارید و در جواب مشاور می‌گوید که می‌دانید بدی این که از روی ظاهر دیگران قضاوت کنید چه چیزی است؟
می‌گوید بعد از مدتی که این قضاوت‌ها ادامه پیدا می‌کند نادان‌تر و احمق‌تر به نظر می‌رسید. دقیقاً همین بحث است که وقتی که ما پشت‌سرهم دیگران را قضاوت کنیم برداشت نسبت به همه اشتباه جلو می‌رود و قطعاً نسبت به دیگران نادان‌تر و جاهل‌تر می‌شوم. از این که به صحبت‌های من توجه کردید، ممنون و سپاسگزارم.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر حمید
نگارش: مسافر فرهنگ
ویرایش: مسافر جواد
ارسال خبر: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .