اولین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی حسنانی با راهنما همسفر زهره، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر سمیه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در تاریخ دوازدهم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo12346769828%20(1)(2).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان زهره هستم همسفر
دورانی بود که من قاضی خیلی خوبی بودم. افراد زیادی را در ذهن و خیال خود داوری میکردم و برای آنها حکم صادر میکردم. از کودکی به خاطر دارم که مادر و پدر من میگفتند فردی را منع نکنید؛ چون اگر منع کنید برای شما اتفاق میافتد. خیلی مراقب رفتار خود بودم که اگر چیزی از کسی میبینم، مستقیم به او نگویم یا در مورد آن با کسی صحبت نکنم؛ زیرا صرفاً بیان آن را گناه میدانستم و نمیدانستم هر انسانی صور آشکار و پنهان دارد. در کنگره با این قضیه آشنا شدم و فهمیدم که در صور پنهان خود، چه انسانهایی را داوری و قضاوت و برای آنها حکم صادر کردهام؛ وقتی در مورد این دستور جلسه فکر میکنم، متوجه میشوم که آقای مهندس چقدر زیبا قضاوت را همسطح جهالت قرار دادهاند. ما در جزوه جهانبینی با مثلث جهالت یعنی: ترس، ناامیدی و منیت آشنا شدیم. از این مثلث دو ضلع ترس و ناامیدی همیشه همراه من بود، بهخصوص ترس از آینده پسرم که وقتی الگویی مانند پدر خود دارد قرار است چه اتفاقی بیفتد و چه آیندهای در انتظار او خواهد بود؟! دائماً با این ترس زندگی میکردم و ناامید بودم. در واقع اصل زندگی که سلامتی همسر، مادر و پدر من بود را نداشتم. برای اینکه بتوانم از این مسائل فرار کنم، دیگران را قضاوت میکردم؛ چرا اینگونه صحبت میکنند؟ چرا به این سبک لباس پوشیده و آرایش کردهاند؟ چرا با دیگران به این صورت صحبت میکنند؟ زمانیکه به کنگره آمدم، فهمیدم باید جهت دوربین را به سمت خود برگردانم و دریافتم برای ندیدن ذرات ناخالص وجود خود نظیر ترس و ناامیدی، ذهن خود را درگیر سایر افراد به خصوص مسافر خود میکردم. مسافر خود را مدام قضاوت میکردم به عنوان مثال: زمانیکه میخندید و یا فرزندمان را در آغوش میگرفت، در ذهن خود فکر میکردم، امروز چه ماده مخدری استفاده کرده است که تا این حد خوشحال است. در واقع در ظاهر صحبتی نمیکردم؛ اما به طور مداوم وی را در صور پنهان مورد قضاوت قرار میدادم و این قضاوت در صور پنهان اثر خود را میگذاشت که نتیجه آن بدخلقی وی بود. در سیدیهای جهانبینی آقای امین آموختم نیازی به بیان افکار نیست و حس قضاوت من به راحتی به او منتقل خواهد شد و مانند تیری است که به طرف او پرتاب کردهام، در نتیجه حس هر دو نفر ما آلوده میشد؛ سپس شکایت میکردم که چرا با من همصحبت نمیشود و یا بیدلیل به همه چیز خرده میگیرد؛ اما وقتی دوربین را به سمت خود چرخاندم، متوجه شدم من مقصر حس خراب خود و مسافرم هستم. خداوند را شکر میکنم به کنگره آمدهام و روزنهای به سمت نور برای من باز شده است. امیدوارم این روزنه روز به روز برای من بازتر شود و بتوانم یکی پس از دیگری، صفات بد مانند: قیاس کردن، قضاوت کردن، کبر، شرک و کفر که در صور پنهان دارم را برطرف کنم. در گذشته گمان میکردم کسی که خدا را نمیپرستد کافر است، اما با آموزشهای کنگره متوجه شدم من کافر، مشرک و قاضی قهاری بودهام و خیلی راحت در مورد همه افراد قضاوت میکردم. امیدوارم روزنه نور کنگره هر روز برای من بزرگتر شود و به طرف روشنایی حرکت کنم.
۳۰ سیدی همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون یازدهم)
![](/EditorFiles/Image/photo12349266487.jpg)
![](/EditorFiles/Image/photo12348850605.jpg)
تایپ: اعضاء خدمتگزار سایت
عکاس: مرزبان خبری همسفر مریم
ویرایش: خدمتگزار سایت همسفر احسانه رهجوی راهنما همسفر رضیه (لژیون هفتم) و همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر صنم (لژیون نهم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
173