English Version
English

با قضاوت از اهداف زندگی خود باز می مانیم

با قضاوت از اهداف زندگی خود باز می مانیم

نهمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی البرز کرج به نگهبانی همسفر عفت، دبیری همسفر شبنم و استادی دنور همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سعیده  با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه 11تیرماه 1403 راس ساعت 14:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز در مورد قضاوت و جهالت است و اولین‌بار است که این دستور جلسه در لژیون سردار برگزار می‌شود. در مورد قضاوت من هر موقع که بحثی از قضاوت می‌شود، یک حدیث از امام صادق به ذهنم می‌آید که می‌گوید: هر کس مؤمنی را به گناهی سرزنش کند نمی‌میرد تا خود به آن گناه مرتکب شود. من خودم در زندگی از روی جهل و ناآگاهیT قضاوت‌هایی را داشتم که وقتی در شرایط همان افراد قرار گرفتم، رفتار و عکس‌العمل من خیلی بدتر از آن اشخاصی بوده که من قضاوتشان کردم. 

وقتی که در این مسیر قرار گرفتم و یاد گرفتم که هر عمل خیر و شری به زندگی خودم برمی‌گردد، تمام سعی و تلاشم این است که نگاهم به زندگی خودم باشد و نگاهم را از دیگران بردارم. وقتی که یاد می‌گیری در خیلی از مسائل از جمله «به من چه» و «به تو چه» استفاده کنی، دیگر خیلی از رفتار آدم‌ها ناراحت نمی‌شوی و قضاوتشان نمی‌کنی.

در مورد قضاوت وقتی که من از روی ترس، منیت، خودخواهی، کینه و حسادت که همه این‌ها از جهالت و ناآگاهی می‌آید، وقتم را صرف زندگی دیگران می‌کنم و در کار دیگران دخالت می‌کنم قضاوتشان می‌کنم این‌ها باعث تخریب خودم می‌شود و من از اهداف زندگی خودم عقب می‌مانم و نمی توانم روی مسائل خودم کار کنم.

من در این مسیر یاد گرفتم که قضاوت‌کردن فقط مخصوص خداوند و افراد خاصی است که علم و آگاهی این کار را دارند و به قول راهنمای خودم که همیشه می‌گوید شما حق ندارید حتی با نگاه، کسی را سرزنش و قضاوت کنید؛ چون شک ندارم که یک روزی من هم در آن شرایط قرار می‌گیرم و به شکلی باید زندگی‌ام را بگذرانم که وقتی در شرایطی قرار گرفتم به بدترین شکل ممکن جواب پس ندهم.

یاد گرفتم در این مسیر سرم گرم زندگی خودم باشد و نگاهم را از دیگران بردارم و با دید مثبت‌ به زندگی نگاه کنم و در کاری که به من مربوط نیست، دخالتی نکنم و قضاوت نکنم. در آخر باز هم خدا را شاکرم که در این مسیر قرار گرفتم و در این مکان علم زندگی‌کردن را آموزش می‌بینم. خدا را شکر می‌کنم که تلاش می‌کنم در خیلی از مسائل به تعادل برسم و از ضد ارزش‌ها دوری کنم.

مشارکت اعضا؛

همسفر زهرا:
برای من خیلی جالب بود همیشه مهندس دژاکام قبل از شروع جلسه می‌گویند: برای رهایی از بزرگ‌ترین دشمن خودمان که جهل و نادانی خودمان است به خداوند پناه می‌بریم. واقعاً انسان در هر لحظه از زندگی خود می‌تواند جهالت به سراغش بیاید. ممکن است ما در مورد مسئله‌ای صحبت کنیم؛ ولی پشت‌بند آن قضاوت، غیبت، تهمت و... بوده است و این حرف گوش به گوش می‌چرخد و به‌طرف مقابل می‌رسد یا باید رودررو کنی یا آن طرف کینه از تو به دل می‌گیرد.همیشه به‌جای اینکه کسی را قضاوت کنید، عشق بورزید.

برایم جالب بود مطلبی را می‌خواندم که نوشته بود تا وقتی با کفش‌های کسی راه نرفتم راه‌رفتنش را قضاوت نکنم. قضاوت از جهالت می‌آید، جهالت که داشته باشیم منیت و ترس باعث می‌شود که تفکر خورده شود. وقتی که تفکر نکنیم قبل از اینکه حرفی را بزنیم، مطمئناً کسی را به‌اشتباه قضاوت می‌کنیم.

ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم کسی را قضاوت کنیم. نقطه مقابل جهالت، دانایی می‌شود. اگر داناییم را با آموزش‌های کنگره زیاد کنم، می‌توانم ذره‌ذره روی عیب‌های خودم کار کنم. اگر من کسی را قضاوت می‌کنم مطمئناً آن عیب در وجود خودم من هست ولی حسش نمی‌کنم، پس نمی‌توانم کاری برای خودم بکنم.

من در کنگره یاد گرفتم که دوربینم را خاموش کنم و انگشت اشاره را از روی دیگران بردارم. وقتی که دوربینم را روی خودم زوم می‌کنم و عیب‌های خودم را می‌بینم رفته‌رفته باعث می‌شود عیب‌هایم درست شود و به‌سوی دانایی حرکت کنم و زمانی دانایی مؤثر واقع می‌شود که این در زندگی‌ام قانون شود.

همسفر زهرا:
در مورد این دستور جلسه دیروز سی دی مهندس دژاکام را گوش دادم که می‌گفت وقتی ما به دنیا می‌آییم قضاوت در ماست. وقتی خداوند ما را خلق کرد و سر دوراهی یعنی راه مستقیم و ارزش‌ها و راه فسق و فجور قرار داد، پس این قضاوت در وجودمان است و ما با نادانی و جهالت خودمان در مورد دیگران آن را به کار می‌بریم.

من قضاوت را فقط در مورد خودم می‌توانم به کار ببرم که اگر کاری می‌خواهم انجام بدهم، درست انجام دهم و به‌طرف ارزش‌ها بروم نه به‌طرف نادانی و جهل بروم. مثلث مقابل جهالت مثلث تفکرريال آموزش و تجربه است و ترس تفکر را می‌خورد.

وقتی ما مثلاً جهالت که شامل ترس و ناامیدی است را در وجودمان داشته باشیم، نمی‌توانیم تفکر درست داشته باشیم. من قبلاً خیلی قضاوت می‌کردم نه اینکه به زبان بیاورم حتی در ذهن خود هم این کار را می‌کردم. یک روز راهنمایم، خانم سعیده در لژیون گفتند حتی اگر در ذهنت هم طرف را قضاوت کنی، همان راه را رفته‌ای.

الان اگر کسی را می‌خواهم قضاوت کنم، می‌گویم تو جای طرف نیستی، شاید اگر جای او بودی آن اتفاقی که برای او افتاده، تو بدتر از آن رفتار می‌کردی و سریع آن را در ذهنم به‌طرف مثبت می‌برم تا قضاوت نکنم.

تایپ: همسفر شبنم (راهنمای تازه واردین)

عکس: همسفر سپیده (مرزبان خبری)
ویرایش: همسفر لیلا (راهنمای تازه واردین)
ارسال: همسفر پریسا (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی البزر (کرج)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .