سلام دوستان زهرا هستم همسفر
خدا را سپاس و شاکرم که این بستر را برای من فراهم نمود تا آموزش بگیرم. در مورد دستور جلسه: قضاوت؛ یعنی حکم و داوری کردن درباره موضوعی که با دانش و آگاهی صورت میگیرد و نقطه مقابل آن جهالت است؛ یعنی ندانستن و ناآگاه بودن. معنای این دو کنار هم؛ یعنی از قضاوتی که در مورد آن دانش و آگاهی نداریم پرهیز کنیم. قضاوت از روی جهالت باعث میشود که ما با سوءظن به آن فرد نگاه کنیم و فقط ظاهر امر را ببینیم. یک ضربالمثل قدیمی است که «کلاه خودت را قاضی کن»؛ یعنی عقل آدمی گاهی در قضاوت اشتباه میکند، پس به جای آن کلاه خود را قاضی کن. گاهیاوقات پیش آمده که من باطن زندگی خودم را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه میکنم و بعد از آن وارد مرحله قضاوت و حتی حکم صادر کردن میشوم.
آقای مهندس میفرمایند: «کسی که به مرحله قضاوت میرسد، باید از قبل دانش، آگاهی و اطلاعات داشته باشد تا بتواند قضاوت کند؛ اما جهالت هیچ پیشزمینهای نیاز ندارد». شخص در مرحله جهالت حرفی را میزند که به صحت و سقم آن آگاهی ندارد و برای قضاوت نکردن باید سطح دانایی ما بالا رود. وقتی میخواهیم قضاوت کنیم، باید به گونهای عمل کنیم که معرفت، عملسالم و عدالت را اجرا کنیم. قبل از اینکه دیگری را قضاوت کنیم، خود را در شرایط او قرار دهیم. من قبل از ورود به کنگره درباره اطرافیان و مسافرم کنجکاوی میکردم و همین باعث میشد که از روی جهل و ناآگاهی قضاوت کنم. خدا را شکر با ورود به کنگره متوجه شدم که بدون آگاهی و داشتن اطلاعات ناقص دیگر کسی را قضاوت نکنم و زندگیام را با کسی قیاس نکنم، بیشتر روی نقطه ضعف خودم کار کنم، با آموزشهای کنگره سطح دانش و اطلاعات خودم را بالا ببرم، دوربینم را از روی دیگران بردارم و روی خودم متمرکز شوم تا بتوانم نواقص شخصی خودم را برطرف کنم و به سمت ارزشها گام بردارم. اگر قضاوت نادرستی، درباره شخصی داشته باشیم، جهان تمام تلاشش را میکند تا من را در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت شود در تاریکی همه ما، شبیه هم هستیم و ترس از قضاوت شدن، بزرگترین زندانی است که ما در آن زندگی میکنیم.
سلام دوستان نرگس هستم همسفر
قضاوت و جهالت رابطه مستقیمی با هم دارند؛ هر چقدر انسان جاهل تر باشد، قضاوت بیشتری انجام میدهد. انسان هر ضدارزشی که انجام میدهد، باید درون مثلث جهالت به دنبال آن برود و ببیند مربوط بهکدام ضلع میشود. قضاوت؛ زیرمجموعه منیت است و وقتی که من قضاوت انجام میدهم، آموزش من متوقف میشود. قضاوت کردن ابتدا در ذهن من شکل میگیرد و من باید تلاش کنم این فرایند را در ذهن خود متوقف کنم. من باید این را بدانم که اگر قضاوتی انجام دادم، یک روز در همان جایگاه قرار میگیرم و دیگران من را قضاوت خواهند کرد. به فرموده استاد امین در «سیدی قضاوت»؛ «من اگر بدانم هر صفتی که در دیگران است، درون من نیز وجود دارد، هیچ وقت قضاوت نمیکنم»؛ پس من باید قاضی وجود خودم باشم، عیبهای خودم را ببینم و برای رفع عیوب تلاش کنم.
سلام دوستان سمیه هستم همسفر
در مورد دستور جلسه «قضاوت و جهالت»؛ قضاوت به معنی حکم کردن و جهالت به معنی ندانستن است. قضاوت کردن کار هر کسی نیست، کسی میتواند قضاوت کند و حکم بدهد که علم و دانش آن را داشته باشد و درس قضاوت خوانده و مراحلی را پشتسر گذاشته باشد. زمانی که ما در مورد دیگران قضاوت میکنیم باعث میشود آن انرژی که باید صرف کارهای خودمان از جمله، درمان و آموزش شود از بین برود و در ما تخریب به وجود بیاورد. ما انسانها در هر جایگاه و مقامی، دائماً در حال قضاوت هستیم. مثلاً، چرا باید این لباس را بپوشی؟ چرا چاق شدی و.... کسی که در مورد دیگران قضاوت میکند، امکان دارد به مثلث جهالت برگردد که ترس، منیت و ناامیدی است. گاهی با قضاوت کردن میخواهیم از خودمان فرار کنیم و باید در مورد دیگران قضاوت صورت نگیرد؛ زیرا نمیدانیم که زندگی آن فرد چگونه است، چه بر سر آن میگذرد و در چه شرایطی است. ما ظاهراً، ظاهر قضیه را میبینیم و از باطن بیخبریم. بیشتر قضاوتها هم در ظاهر اتفاق میافتد؛ چون هر چیزی که با چشمانمان میبینیم، سریع آن را مورد قضاوت قرار میدهیم. برای لحظهای اصلاً تفکر نمیکنیم که شاید این گونه که ما فکر میکنیم نباشد.
آقای امین در «سیدی قضاوت» میفرمایند: «وقتی که ما در مورد یک شخصی قضاوتی انجام میدهیم و به محض اینکه حکم را صادر کردیم، آن شخص را به یک مجازات و یک تنبیه محکوم میکنیم. درست مثل این میماند که من اینجا نشستهام و یکسری موشک دارم، دکمه را میزنم و این موشکها را به شهر وجودی یک شخص شلیک میکنم، شاید آن فرد کیلومترها از من فاصله داشته باشد و یا ممکن است که سالها هم یکدیگر را ندیده باشیم؛ ولی در آن شخص یک احساس تنفر و ناراحتی بهوجود میآید. فاصله اصلاً دخالتی ندارد و در یک چشم بههم زدن ضربه من به آن شخص وارد شده و آن شخص با من به صورت علنی وارد جنگ میشود و من باید منتظر این باشم که آن شخص موشکهایش را سمت من پرتاب کند». همانطور که ما در کنگره یاد گرفتیم، قضاوت دو طرفه است؛ یعنی وقتی در مورد دیگران قضاوت میکنیم، اجازه میدهیم که دیگران هم تو را قضاوت کنند. ما در کنگره یاد گرفتیم دوربینمان را روی زندگی خود، زوم کنیم و فقط عیبهای خودمان را ببینیم و رفع کنیم و برای این کار روی ضلع جهانبینی خود باید کار کنیم و آموزش ببینیم و با آموزش گرفتن؛ دانایی خودمان را به دانایی مؤثر تبدیل کنیم و از جهل و نادانی خودمان که بزرگترین دشمن خودمان است، رها شویم و به انسانی متعادل تبدیل شویم. در پایان، یکی از راههای رسیدن به صلح و آرامش این است که در کارهای دیگران مداخله نکنیم؛ چرا که امور دیگران به کسی ربطی ندارد و به قول معروف؛ «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش و انبار خودش». تمام این دستور جلسات به ما نشان میدهد که خود را بشناسیم و امیدوارم که بتوانم از آموزشهای کنگره بهره کافی را ببرم و فرد مفیدی برای کنگره باشم.
تایپ: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی زاگرس
- تعداد بازدید از این مطلب :
47