قضاوت از جهل و نادانی انسان است.

جلسه چهارم از دوره اول سری کارگاه های آموزشی عمومی لژیون بندرعباس با استادی مسافر امیر، نگهبانی مسافر سبحان و دبیری مسافر بختیار با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" روز یکشنبه مورخ 10/03/1403 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود. 

خلاصه سخنان استاد:
امروز اولین جلسه ای است که در جلسه عمومی استاد هستم. یک مقداری استرس دارم. انشاا.. جلسه خوبی را داشته باشیم.
دستور جلسه امروز "قضاوت و جهالت" می باشد خب قضاوت تا زمانی که در مورد خودمان باشد و در مورد دیگران نباشد خوب است و زمانی که در مورد دیگران باشد چیز بدی است. زمانی که قضاوت از حیطه خودمان خارج شد و در مورد دیگران شد آن موقع جهالت هم دنبالش می آید. قضاوت از جهل و نادانی انسان است.

موقعی که من مصرف کننده بودم خیلی در فامیل و اطرافیان در مورد من قضاوت می شد و همسفرم در جریان این است که چقدر خانواده ها من را قضاوت می کردند و قضاوتهای آنها باعث می شدزندگی ما خراب شود. اما خدا را شکر که همسفر عاقلی دارم در زمان اعتیاد هم من را درک می کرد و باعث شد که آن روزها سپری شود چون همسفرم به قضاوتها توجهی نمی کرد باعث شد که زندگی ما از هم نپاشد.
همه قضاوت می کردند که این معتاد شده، بدبخت شده، آبروی خانواده را برده و هر کسی یک حکمی صادر می کرد یکی می گفت ببریدش کمپ، یکی دیگر می گفت ... ولی همسفرم ایستاد و اجازه نداد کسی در زندگی ما دخالت کند.
خداروشکر که حمایتهای همسفرم باعث شد که چند سال با اعتیاد کنار هم زندگی کنیم و همین حمایتها باعث شد که من مسیر کنگره را پیدا کنم و در کنگره 60 به درمان برسم و از این بابت خداوند را هزاران بار شاکرم.

یک خاطره ای در مورد قضاوت می گویم؛ یک بار با دوستانم نشسته بودیم و به قوال آقای مهندس دنبال سوژه برای قضاوت کردن بودیم. ما یک دوستی داشتیم که راننده ماشین بود همین که در جمع نشسته بودیم به ما خبر دادند که ایشان را با 600 کیلو شیشه گرفتند. ما هم شروع کردیم به قضاوت ناحق؛ گفتیم این از اول خلافکار بود، باید اعدامش کنند، همه اموالش را اینجوری به دست آورده، تا مدتها بحث جمع های ما ایشان بود و همچنان قضاوت می کردیم. تا اینکه دو ماه بعد کار ایشان بررسی شد و دیدند این بنده خدا بی گناه است و یکی دیگر زیر ماشین تریلی ایشان جاساز کرده، دوستان و اشنایان همه خوشحال شدند و الآن هم کنار خانواده اش به خوبی زندگی می کند اما بقیه تا زیر خاک ایشان را بردند و حتی چیزی نمانده بود که سر همین قضاوتها یک دردسر بزرگی هم برایش درست کنند.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم.

تایپ: همسفر ساناز لژیون یکم بندرعباس
ویراستاری و ارسال: همسفر زهره
عکس: راهنما مسافر علیرضا
نمایندگی بندرعباس