جلسه دوازدهم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی ویژه همسفران نمایندگی شیروان با استادی همسفر محبوبه و نگهبانی همسفر گلثومه و دبیری همسفر سمیرا با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در تاریخ 11 تیر ماه ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
خانم محبوبه در مشارکت خود گفت: ما اول حرمت کنگره را که میخوانیم میگوید از جهل و نادانی خودمان ۱۴ ثانیه سکوت کنیم منظور آقای مهندس این است که همه ما در جهل و نادانی هستیم و میگوید ۱۴ ثانیه سکوت کنیم و به خودمان فکر کنیم که جهل و نادانی را از خود دور کنیم زمانی که من در جهل و نادانی هستم هیچ آموزشی ندیدم یک جاهایی مینشینم و دیگران را قضاوت میکنم یک زمانی که خارج از کنگره بودم برای من و شما برای همه پیش آمده که راحت توی جمع مینشستیم و قضاوت میکردیم و فکر میکردیم من خیلی میدانم و دیگران نمیدانند الان حق با من است من حکم بریدم و او محکوم شد و همه چیز را به نفع خودمان تمام میکردیم قشنگترین و بهترین حرف در مورد قضاوت و جهالت این است که دوربین روی خودمان باشد، چه در مورد مسافر چه در مورد همسفر اگر من که همسفر هستم اینجا میآیم همش توی لژیون آقایان نگاه کنم ببینم مسافرم چه میکند راهنما چکار میکند قضاوت کنم که چرا اینجوری هست یا نیست نه از سفر خودم چیزی میفهمم و نه آموزش میگیرم چرا میگوئیم همسفر باید در کنار مسافر قرار بگیرد به این دلیل که بیاید آموزش ببیند و دوربینش روی خودش باشد یک زمانی فکر میکردیم مصرف کننده حالش خراب است و من حالم خوب است ولی آمدیم اینجا آموزش گرفتیم که حال خرابتر از مسافرمان هستیم، در مصرف مواد او هم بعضی جاها مقصر بودم یا با لجبازی و ندانم کاری باعث میشدم تا او بیشتر مواد مصرف کند و یک لحظه بیشتر به آرامش برسد پس بهتر است که دست از این قضاوتهای بیجا برداریم
همیشه آقای مهندس میگویند ما چند صباحی فقط اینجا مهمان هستیم پس بهتر است وقتمان را به کارهای خوب صرف کنیم تا اینکه قضاوت کنیم و میگویند ما هیچ وقت قضاوت مثبت انجام نمیدهیم همیشه قضاوتهای ما منفی است فقط روی نکات منفی دیگران زوم میکنیم و آن نکته را بزرگ و بزرگتر میکنیم و در آخر هم ترکش به ما میخورد اگر امروز کسی را قضاوت میکنیم فردا روز مطمئنا قضاوت میشویم همینطور که آقای مهندس میگویند ما اگر ذره ای خوبی کنیم حتی اگر زیر کوه البرز هم باشد آن خوبی ها بالاخره سر از یک جایی در میآورد به خودمان برمیگردد اگر بدی هم بکنیم یک جایی به خودمان برمیگردد مگر اینکه در جهل و نادانی باشیم که متوجه آن خوبی یا بدی نشویم وگرنه این هستی آنقدر کارش دقیق است که مو را از ماست میکشد پس تا وقتی با کفش دیگران راه نرفتیم کسی را قضاوت نکنیم وقتی یک قاضی این همه درس میخواند سالیان سال کلی وقت و زمان خودش را روی درس خواندن گذاشته تا به مرحله قضاوت رسیده میآید یک حکمی میدهد که بعد این همه تحقیق فلانی باید اعدام شود اما بعد از سالها یک نفر میآید اعتراف میکند که فلانی را من کشتم پس چطور یک قاضی با آن همه درس باز هم خطا در کارش بوده یک نفر را با اشتباه یا با حکم اشتباه به کام مرگ برده بعد من که نه علم دارم نه چیزی از قضاوت میدانم در اثر جاهلیت خودم دیگران را محکوم میکنم که من درست میگویم. متشکرم
ویراستاری و ارسال: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر زهرا لژیون(سوم)
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
57