جلسه ششم از دوره بیست و نهم سری کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی خلیجفارس با نگهبانی همسفر فاطمه، دبیری همسفر محبوبه و استادی همسفر ثریا با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
![](/EditorFiles/Image/-2147483648_-211687.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا تشکر میکنم از مرزبانان و ایجنت و راهنمای خودم که اعتماد کردند و به من این فرصت را دادند که در این جایگاه خدمت و تجربه کسب کنم و بیاموزم و خیلی خوشحالم که در این جایگاه هستم از زمانی که وارد سفر دوم شدم چشمانتظار این لحظه بودم و دوست داشتم آن را تجربه کنم و همیشه این تصویر را در ذهن خود میکشیدم الآن که اینجا هستم میبینم جایگاه پراسترسی است.
دستور جلسه قضاوت و جهالت است، زمانی که اسم این سیدی را شنیدم این برداشت را کردم که کسی که قضاوت کند جاهل است ولی وقتی سیدی را گوش دادم متوجه شدم که قضاوت و جهالت هرکدام یک مبحث جداگانه است و با همدیگر فرق میکند و طبق گفته جناب مهندس قضاوت به پیشزمینه نیاز دارد یعنی کسی که میخواهد قضاوت کند باید علم و آگاهی آن مطلب را داشته باشد تا بتواند قضاوت کند.
اولین چیزی که در مورد قضاوت به گوشمان میخورد، قاضی دادگاه است که درس آن رشته را خوانده، مدرک گرفته، هزینه کرده و علم آن مطلب را دارد و وقتی پروندهای به دست میگیرد افرادی هم بهعنوان وکیل در مورد آن پرونده تحقیق میکنند و کلی مدرک برای قاضی جمع میکنند تا بتواند بهدرستی قضاوت کند و بااینکه چشمبسته کسی را قضاوت و حکم صادر نمیکند ولی گاهی اوقات ممکن است با همه تحقیقاتی که شده بازهم حکم خطا صادر شود حال ما که علم و آگاهی لازم در مورد مطلبی را نداریم چطور میتوانیم کسی را قضاوت کنیم؟ و اینجا متوجه اهمیت داشتن پیشزمینه در امر قضاوت میشویم.
من خودم زمانی که با یک مصرفکننده زندگی میکردم حتی برای پنج دقیقه که برای خرید از منزل بیرون میرفتم تا بخواهم برگردم اصلاً به من خوش نمیگذشت چون از زمانی که از منزل خارج میشدم تمرکز و حواسم به این بود که اگر کسی از کنارم رد شود چطور به من نگاه میکند یا الآن در مورد من و زندگی من چه میگوید یا چطور قضاوتم میکند و کلاً فکرم این بود چون مصرفکننده داشتم و فکر میکردم که الآن میگویند چطور با یک فرد مصرفکننده زندگی میکند و چه تحملی دارد، من این فکرها را میکردم و به خاطر این مسائل حال دلم خوب نبود و شاید اصلاً کسی هم از این فکرها نمیکرد و این فقط حس من بود ولی بهواسطه تخریبهای زیادی که داشتم تصور میکردم همه در مورد ما حرف میزنند ولی الآن خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و متوجه صورتمسئله اعتیاد شدم چون به دلیل عدم آگاهی نمیتوانستم عاقلانه رفتار کنم و در آن شرایط زندگی را از آن چیزی که بود سختتر میکردم چون تخریب داشتیم و از فکر قضاوت دیگران نسبت به خودم همیشه آزار میدیدم و آرامش را از خود گرفته بودم.
![](/EditorFiles/Image/-2147483648_-211683(1).jpg)
مسئله جهالت به پیشزمینه، آگاهی و علم نیاز ندارد بلکه منیت و تجسس در زندگی دیگران خود زاییده جهالت هستند، جهالت یعنی چه؟ جهالت یعنی عدم آگاهی یعنی وقتی از چیزی آگاهی نداریم ولی دیگران را قضاوت میکنیم.
پس از ورود به کنگره و کسب آموزش آموختم که همیشه حواسم به زندگی خودم باشد و دوربینم را به سمت خود وزندگیام برگردانم؛ راهنمایم در لژیون همیشه به ما میگفتند؛ اگر کسی خواست نزد شما کسی را قضاوت کند همیشه بگویید به من چه و به تو چه و این برای من آموزش خیلی خوبی بود یاد گرفتم وقتی خواستم انگشت اشاره را روبهروی زندگی کسی بگیرم همان لحظه یادم بیاید و بگویم به من چه و وقتی هم کسی خواست دیگران را قضاوت کند بگویم به تو چه و همین آویزه گوش من و باعث آرامشم شد تا بتوانم راحتتر زندگی کنم.
تایپ و ویرایش: همسفر اعظم، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر راحله (مرزبان خبری)
ثبت: همسفر رها (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
121