English Version
English

خودم را قضاوت کنم

خودم را قضاوت کنم

چهارمین جلسه از دوره سوم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی قائم‌شهر به نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر رقیه و استادی راهنما همسفر فاطمه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز دوشنبه یازدهم خردادماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خداوند را سپاس‌گزار و شاکرم که امروز در جمع شما عزیزان هستم، از نگهبان لژیون سردار خانم فاطمه عزیز، دبیرشان خانم رقیه عزیز و خزانه‌دار خانم امینه عزیز سپاس گذارم که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم، شما عزیزانی که با تمام عشق در حد توان خودتان وارد لژیون سردار شدید و دست انسان‌هایی که در تاریکی هستند را گرفتید و به سمت نور و روشنایی هدایت کردید. از همه شما سپاس گذارم.
قضاوت و جهالت دو کلمه در کنار یکدیگر هستند که رابطه خیلی مستقیمی دارند. همان‌طور که میدانید قضاوت کردن؛ یعنی حکم دادن و محکوم کردن و می‌دانید که جهالت که بر مبنای جهل و نادانی است؛ یعنی عدم آگاهی، در مورد چیزی اطلاعات و آگاهی نداری. این دو معنی را اگر در کنار هم بگذاریم؛ یعنی از قضاوت کردن و حکم دادن چیزهایی که بر مبنای ندانستن و ناآگاهی است باید جدا پرهیز و خودداری کنم. زمانی که خداوند همه موجودات و ما انسان‌ها را خلق کرد هر عنصری که در خاک وجود دارد اعم از آهن، منیزیم، کلسیم، فسفر و غیره، در بدن ما انسان‌ها و همچنین در بدن موجودات دیگر نیز قرار دارد. اگر که ما انسان‌ها گاهی کمبودی داشته باشیم می‌توانیم از طریق حیوانات و گیاهان آن را دریافت کنیم؛ اما چیزی که من را از دیگر موجودات خیلی متمایز کرده این است که قوه اختیار را به من داده است. زمانی که در مسیر زندگی‌ام به ‌دوراهی برمی‌خورم یا به آن مرحله میانی می‌رسم آن زمان دو راه و مسیر می‌آید که یک‌راه فسق و فجوراست و یک‌راه دیگر تقوا و ارزش‌ها است. با آن قوه اختیاری که دارم از دیگر موجودات متمایز هستم و حق انتخاب دارم که بتوانم با قوه اختیار خودم از بین این دو راه یکی را برای خودم انتخاب کنم. در اینجا دوباره موضوع قضاوت کردن می‌آید؛ زیرا ما انسان‌ها زمانی که به دنیا می‌آییم گویی قاضی به دنیا می‌آییم، دائم از صبح که بیدار می‌شویم در حال قضاوت کردن هستیم تا شب که بخوابیم؛ مثلاً امروز می‌خواهم فلان جا بروم یا نروم، فلان غذا را درست کنم یا نکنم یا فلان مکان بروم یا نروم. به‌طورکلی قضاوت کردن هزار شاخه دارد. همان‌طوری که میدانید قضاوت کردن کار هرکسی نیست، اگر من در زندگی دیگران سرک بکشم و تجسس کنم بر اساس جهل و نادانی من است، من ظاهر قضیه دیگران را می‌بینم و قضاوت می‌کنم. قضاوت کردن پیش‌زمینه‌هایی لازم دارد، شخص باید علم، آگاهی و اطلاعات، صبر، تقوا و ایمان داشته باشد، همچنین بی‌طرف باشد، باید عدالت در کارش وجود داشته باشد و خیلی مسائل دیگر که در کنارش هزینه دارد. شخصی که قاضی می‌شود و در حکم قاضی می‌خواهد قضاوت کند درسش را می‌خواند و علم را دریافت می‌کند. زمانی که یک قاضی پرونده‌ای را تحویل می‌گیرد و می‌خواهد روی آن پرونده کار کند باید چند هیئت‌منصفه باشند که حتی در آن هنگام هم شاید قضاوت او دچار ایراداتی باشد؛ حال منی که نمی‌دانم و اگر از روی جهل و ناآگاهی خودم دیگران را قضاوت کنم آن قضاوت بر پایه جهل و نادانی است. آقای مهندس در ابتدا جلسه و در نوشتار می‌گویند که ۱۴ ثانیه سکوت می‌کنیم و به خداوند بزرگ پناه می‌بریم که علت آن وجود جهل و ناآگاهی خودمان است. ‌ضرب‌المثل معروف هست که می‌گوید اگر بیل‌زن هستی باید باغچه خودت را بیل بزنی؛ یعنی دوربین را همیشه سمت خودم بچرخانم و خودم را قضاوت کنم؛ زیرا اگر جهل و نادانی خودم زیاد باشد همیشه دوربینم به سمت دیگران است و عیب‌های خودم را نمی‌بینم که این از حقه‌های نفس است که عیب‌هایی که در خودم هست پنهان بماند و عیب‌های دیگران را ببینم. باید آموزش بگیرم تا ذره‌ذره به دانایی برسم و در آن زمان قضاوت کردن‌‌ من عادلانه می‌شود، آنجا می‌توانم روی خودم قضاوت کنم.

استاد امین در سی دی قضاوت میگویند اگر کسی صفت بدی دارد و من بدم می‌آید یا اگر منی که در حکم قاضی هستم از طرف مقابل بدم می‌آید باید بدانم که صد درصد آن صفت بد در من وجود دارد. شاید من خودم را از آن صفت مبرا بدانم؛ اما بدانم که صد درصد آن صفت در من هست، اگر به‌صورت ظاهر نباشد به‌صورت پنهانی در من وجود دارد؛ مانند بذری که نیاز به بستر دارد که پس از چندین سال در ظاهر نشان می‌دهد. مثلاً یک نفر دروغ‌گو هست یا تهمت میزند، من در ذهن خودم او را محکوم می‌کنم و میگویم که چرا این شخص دروغ می‌گوید؟ چرا دزدی می‌کند؟ من از او بدم می‌آید، همین باعث می‌شود که ذره‌ذره آن بذر شروع کند به رشد کردن و پس از مدت‌ها در من نمایان شود. زمانی که وارد کنگره می‌شوم و با آموزش‌هایی که از استاد امین و آقای مهندس می‌گیرم ذره‌ذره به آن جایگاه می‌رسم که خودم را قضاوت کنم، نه دیگران را. اگر توانستم به آن مرحله برسم قضاوت در مورد دیگران ذره‌ذره کمرنگ‌تر می‌شود، دیگر دیگران را قضاوت نمی‌کنم وزندگی من به‌طرف آرامش می‌رود. خیلی از انسان‌ها بااینکه می‌دانند قضاوت کردن کار بدی است؛ اما همچنان قضاوت را انجام می‌دهند و تمام این چیزها از جهل و نادانی خودشان است که می‌خواهند دیگران را قضاوت کنند. یک مثال قشنگی است که آقای مهندس می‌گویند که اگر می‌خواهید راه رفتن کسی را قضاوت کنید و ایراد بگیرید کفش آن شخص را بپوش، کمی با کفش‌های او راه برو، شاید داخل کفشش میخ باشد، شاید کفش او کهنه باشد یا پایش مشکل داشته باشد؛ بنابراین می‌خواهد به ما آموزش بدهد که هرگز از روی ظاهر دیگران را قضاوت نکنیم. درکنگره 60 یاد گرفتیم که قضاوت کردن خیلی سخت است، سعی کنیم در زندگی‌مان خودمان را قضاوت کنیم تا به آن آرامش نزدیک شویم و امیدوارم با آموزش‌هایی که درکنگره می‌گیریم ذره‌ذره دانایی‌مان بالا برود و این قضاوت کردن را کم‌رنگ و کمرنگ‌تر کنیم تا در زندگی‌مان به سمت آرامش و آسایش برویم. بابت وقت مشارکت ممنونم و از اینکه به حرف‌هایم گوش دادید متشکرم.

مشارکت اعضاء:
همسفر لیلا

لژیون سردار پر از عشق و محبت است و باید واقعاً قدرش را بدانیم. قضاوت از جهل و ناآگاهی سرچشمه می‌گیرد. وقتی به خودم زمان قبل از کنگره نگاه می‌کنم هر وقت که دیگران را قضاوت کردم برای خودم سؤال شد که چه شد که من او را قضاوت کردم؟ و دیدم آن قضاوت زمانی بود که آن شخص مانند خودم رفتار نکرده است، سپس برای خودم سؤال شد که اگر قرار باشد همه آدم‌ها مثل من رفتار کنند که به قول استاد امین همه در جهان یک‌شکل می‌شوند، دیگر آن تفاوت‌ها درآمدها وجود ندارد، چرا من ‌انتظار دارم که آن آدم باید مثل من رفتار کند؟ انسان‌ها بر اساس سبک زندگی، آگاهی‌هایی که دارند، خانه‌ای که در آن رشد کردند، آدم‌هایی که با آن‌ها سروکار داشتند، میزان سوادی که دارند و خیلی چیزهای دیگر که خیلی مؤثر هستند، متفاوت هستند و در اینکه فرد چه رفتاری از خود نشان بدهد تفاوت دارند. من درکنگره یاد گرفتم که قضاوت کردن نشانه جهل من است و از ناآگاهی من می‌باشد، هرزمانی که دیدم دارم قضاوت می‌کنم زمانی بود که از خودم غافل شدم.
سی دی نامه پیشین خیلی فوق‌العاده است، ما واقعاً در چه جای باعظمتی هستیم، آقای مهندس چیزهای خیلی خوبی را به آموزش می‌دهند، می‌فرمایند آن گنجی را که در هیچ معدن و اقیانوسی نمی‌توان یافت همان گنج درونی است؛ یعنی همان چیزهایی که خداوند در درون ما به‌عنوان استعداد یا هر چیزی که بخواهیم اسمش را بگذاریم قرار داده است؛ اما ما آن‌قدر ضد ارزشی داریم و غرق مادیات هستیم که روی این گنج پوشانده شده، ما از آن غافلیم و اصلاً نمی‌دانیم که در درون ما چه گنجی هست. آقای مهندس آدرس آن گنج را به من می‌دهد، حال که خداوند اذنش را داده و من به کنگره آمدم و آقای مهندس نقشه آن گنج را نشان می‌دهند من به آن توجه نمی‌کنم و مشغول این هستم که فلانی چه‌کار می‌کند؟ مسافرش چه‌کار می‌کند؟ چگونه سفر می‌کند؟ یا اینکه مدرک و سوادش چیست؟ چند بچه دارد؟ این‌ها باعث می‌شوند که من موفق به دستیابی به آن گنج نشوم، زمانی می‌توانم به آن گنج همیشگی برسم که تزکیه و پالایش کنم و علم و آگاهی کسب کنم.

همسفر امینه
در مورد قضاوت و جهالت باید بگویم که این دو کلمه خیلی باهم ارتباط مستقیم دارند و هر نوشتار کنگره شصت و هر جمله آن پر از آموزش و درس می‌باشد. جمله‌ای که من همیشه در ابتدا دفاترم می‌نویسم این است که می‌گویم خداوندا، مرا از جهل خودم دور گردان. می‌دانم که خیلی از کارهایی که تا به امروز کردم از جهل و نادانی خودم بوده است و علاوه بر اینکه خودم را آزار دادم اطرافیانم را نیز آزار دادم. گاهی اوقات قضاوت اگر از روی دانایی باشد؛ یعنی شخصی باشد که علم و دانایی‌اش خیلی از من جلوتر باشد این قضاوت برای شخص مقابل خیلی مؤثر است و من خودم به‌شخصه این قضاوت را می‌پسندم که شخصی که علمش از من بیشتر است، از بیرون مرا می‌بیند و خصلتی که خودم را آزار می‌دهد و به دیگران نیز آزار می‌رساند و خودم هم آگاه نیستم را به من اطلاع می‌دهد؛ مانند راهنمایان کنگره 60 که اوایل مثل من بودند، ناآگاه بودند و سپس با آموزش‌هایی که درکنگره دریافت کردند به درجه راهنمایی رسیدند، این آموزش‌ها و تجربه‌هایی را که خودشان داشتند به رهجویان نیز اطلاع می‌دهند و از بیرون رهجو را می‌بینند که چه خصلتی دارد که آن شخص را اذیت می‌کند و به او آسیب می‌زند، به او راه‌کار نشان می‌دهند و رهجو باید بپذیرد و آن راه را در پیش بگیرد و جلو برود.
مثلث جهالت بر سه اصل ترس، منیت و ناامیدی است. شما گاهی اوقات ممکن است از ترس از دست دادن چیزی یا جایگاهی شخصی را مورد قضاوت قرار دهید تا آن چیز یا جایگاه را به دست بیاوری و یا ممکن است به خاطر منیت که جایگاه خودت را آن بالا فرض می‌کنی و جایگاه آن شخص را پایین‌تر می‌بینی او را قضاوت کنی. همه ضد ارزش‌ها را اگر در کنار همدیگر قرار دهیم نیروهای منفی همیشه پشت یکدیگر رادارند و همدیگر را تقویت می‌کنند و باعث می‌شوند که جهالت در شخص بالاتر برود و از روی آن جهالت شخصی را مورد قضاوت قرار دهد، به قول خود آقای مهندس بر دیواری تکیه دهد که روزی بر سر خودش خراب می‌شود.

همسفر فاطمه
هرگز کسی در جامعه، مدرسه و یا خانواده به ما نگفت که بزرگ‌ترین چیزی که به ما آسیب می‌زند جهل خودمان است بلکه اگر چیزی هم می‌خواستند بگویند مثلاً می‌گفتند پناه می‌بریم به خدا از شر شیطان؛ اما من این مسئله را درکنگره 60 از آقای مهندس یاد گرفتم، ایشان در ابتدا هر سی دی برای ما تکرار می‌کنند و این اهمیت آن را نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین دشمن خودمان همان جهل و نادانی خودمان است. بیشتر اتفاقات و دردسرها به خاطر همین جهل و نادانی خودم است که درگذشته داشتم و کارهایی کردم که حالا در این گرفتاری‌ها افتادم. از وقتی‌که به کنگره آمدم یاد گرفتم که اگر می‌خواهم پیشرفت کنم و به جلو بروم باید آگاهی و دانش خودم را بالا ببرم، تزکیه و پالایش کنم تا بتوانم درزمینهٔ مالی، کاری، روابط اجتماعی و روابط خانوادگی پیشرفت کنم. هرچقدر جهل و نادانی من بیشتر باشد بیشتر به سمت قضاوت کردن دیگران می‌روم؛ اما اگر به فکر خودم و کسب دانش و آگاهی باشم از قضاوت کردن و خیلی از ضد ارزش‌های دیگر دوری می‌کنم و فرصت نمی‌کنم که زندگی فرد دیگری را قضاوت کنم، کسی را سرزنش نمایم و یا در مورد او غیبت‌کنم. درگذشته هر قضاوتی چه کوچک و چه درشت راجع به هرکسی کردم حتی اگر این قضاوت را تنها در فکر خودم کرده بودم، بر سرخودم آمد. در آغاز هر دستور جلسه‌ای به خودم قول می‌دهم که مثلاً در این زمینه این کارها را انجام بدهم و یا دیگر انجام ندهم، چقدر تکرار این دستور جلسات خوب هست چون به من یادآوری می‌کند تا ملکه ذهنم شود که قضاوت نکنم و قضاوت کردن اصلاً کار من نیست؛ بلکه باعث آسیب مالی و جانی به خودم می‌شود؛ بنابراین بهتر است که به دنبال تزکیه و پالایش خودم باشم و از ضد ارزشی‌ها مخصوصاً قضاوت دورباشم.

تایپ: همسفر نازنین، راهنما همسفر مبینا (لژیون پنجم) و همسفر خورشید، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائم‌شهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .