English Version
English

قضاوت در جهالت رخ می دهد

قضاوت در جهالت رخ می دهد

جلسه دهم از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی آبیک با استادی مسافر امیرحسین، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز یکشنبه 10 تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان امیرحسین هستم مسافر. ای که با نامت جهان آغاز شد/ دفتر ما هم به نامت باز شد/ دفتری کز نام تو زیور گرفت/ کار آن از چرخ بالاتر گرفت. خدا را هزار مرتبه شکر می‌کنم که برگ دیگری از دفتر زندگی رقم خورد و من توانستم اینجا در کنار شما عزیزان چند کلمه‌ای گفتگو کنم و انشالله حال دلمان خوب شود.

دستور جلسة این هفته قضاوت و جهالت است. من قبل از اینکه وارد کنگره بشوم هیچ وقت این دو کلمه را در کنار هم نشنیده بودم و نمی دانستم این دو کلمه در کنار هم چه معنا و مفهومی دارند. برای انسان بسیار پیش می آید که بر سر دو راهی قرار گیرد. برای من اولین چیزی که مهم است فارغ از اینکه مادی باشد یا معنوی، فارغ از پول، زشتی یا زیبایی؛ این است که من خود را کشف کنم.

در جلسات باید بدانم به دنبال چه چیزی باشم و چه کسی هستم و اولین چیزی را که قضاوت می کنم، خویش را قضاوت کنم. قضاوت کردن راجع به خود می تواند مرا به صراط مستقیم هدایت کند. در تمامی صحبت‌های آقای مهندس یک آیه ی کوتاه قرآنی وجود دارد، "فالهمها فجورها و تقواها" که روی این آیه تاکید دارند. انسان می تواند به سمت فسق و فجور و یا تقوا برود.

من در بدو ورودم به کنگره وقتی مفهوم قضاوت و جهالت را در کنار هم دیدم، فهمیدم باید واقعاً سعی کنم قضاوت نکنم و یاد بگیرم که چیزی که خداوند در وجود من نهادینه کرده است، با هیچ چیزی قابل قیاس نیست، یعنی شما نمی توانید بر فرض مثال به کسی بگوئید من نصف کبد خود را می دهم و ۱۰ میلیارد تومان پول می‌گیرم.

ما باید سعی کنیم تا آنجا که می توانیم از قضاوت پرهیز کنیم. من قبلاً به واسطه شغلی که داشتم به دیگران مشاوره هایی می دادم و اگر کسی مشکل مالی داشت مشاوره مالی و بطور مثال اگر کسی مشکل معده داشت برایش دارو تجویز می کردم. وقتی آمدم کنگره متوجه شدم که باید از این کارها پرهیز نمایم. همچنین برای خودم حکم صادر می‌کردم. برای خودم، خود را شاهد می‌گرفتم و در خیلی مسائل قضاوت می‌کردم و همه اینها باعث یک سری کنش‌ها می‌شد؛ این کنش‌ها بطبع واکنش هم داشت و این واکنش‌ها باعث می‌شد من در زندگی به مشکل برخورد کنم.

در کنگره سعی کردم در راه صراط مستقیم پیش بروم و با مسیر کنگره همسو شوم. اینکه نباید قضاوت کنم، به جهل خود غلبه کنم و تا آنجا که می‌توانم سعی کنم به آرامی پیش بروم. باید بگویم که ما انسان‌ها در مسیر زندگی روی ریل‌های زیادی پا گذاشتیم و همیشه گاه گاهی ترک کردیم و روی ریلی که قرار گرفتیم تلخ بوده و اتفاقات دیگری بوده است. اما خدا را شکر می‌کنم که آمدم کنگره و سعی کردم روی یک ریل ثابت راه بروم هرچند که بعضی جاها نیروهای منفی واقعاً قدرتمند هستند و اینکه ما بتوانیم به نفسمان غلبه کنیم؛ خیلی خیلی از نظر خودم سخت است. شاید خیلی‌ها به راحتی غلبه می‌کنند؛ ولی برای من خیلی سخت بود که به نفس خود غلبه کنم.

من در بدو ورود به کنگره ازسی دی های آقای مهندس بسیار بهره بردم، علی الخصوص آن سی دی که بسیار در زندگی من تاثیر گذاشت، سی دی "که چی؟" بود و به دوستانی که دانلود نکرده اند، پیشنهاد می‌کنم دانلود کنید. چون که خیلی درس‌ها را یاد می دهد.

کلام خودم را با این شعر مولانا خاتمه می دهم: روزها فکر من این است و همه شب سخنم/که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ به کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود / به کجا می‌روم ،آخر ننمایی وطنم/ مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/ چند روزی قفسی ساخته انداز بدنم / خیلی ممنون که به حرف‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر محمود (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: مسافر علیرضا (لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .