English Version
English

گروه خانواده - هرچه انسان داناتر باشد کمتر قضاوت می‌کند

گروه خانواده - هرچه انسان داناتر باشد کمتر قضاوت می‌کند

سلام دوستان صدیقه هستم همسفر:
قضاوت به معنی حکم کردن و جهالت به معنی عدم آگاهی و نداستن است. ارتباط این دو کلمه به این معنی است که ما باید از قضاوت بر مبنای جهالت پرهیز کنیم.
هرچه انسان داناتر باشد کمتر قضاوت می‌کند و هر چه جاهل‌تر باشد بیشتر قضاوت می‌کند. در وجود همه انسان‌ها صفت قضاوت کردن وجود دارد. انسان از زمانی که خودش را می‌شناسد شروع به قضاوت کردن می‌کند و هم خودش و هم دیگران را قضاوت می‌کند.
قضاوت از ذهن آغاز می‌شود. تفکرات، تصورات و بعد در کلام ظاهر می‌شود. قضاوت کردن صفت بدی نیست؛ اما فقط برای خود من چون زمانی که خودم را نقد و بررسی می‌کنم، نقاط ضعف و قدرت خودم را می‌شناسم و این باعث می‌شود که من چه از نظر جایگاه و چه از نظر شخصیت رشد کنم؛ البته همه این‌ها احتیاج به آگاهی، دانایی و دانش دارد.
زمانی قضاوت موجب تخریب می‌شود که من به خودم اجازه می‌دهم درباره دیگران قضاوت کنم، در مورد دیگران نظر بدهم، پشت سرشان صحبت کنم، دیگران را زیر ذره بین بدبینی ببرم، در موردشان گمان بدکنم و در نهایت حتی تهمت هم بزنم و در مورد آنها حکم صادر کنم که همه این‌ها از روی جهل و نا آگاهی خود من هست. در صورتی که من حتی از گذشته آن شخص هیچ اطلاعی ندارم. فقط یک قطعه از پازل امروز زندگی او را می‌بینم. شاید اگر یک روز در جایگاه این شخص قرار بگیرم حتی نتوانم موقعیت او را تحمل کنم؛ ولی به خودم اجازه می‌دهم که در مورد او قضاوت کنم؛ پس ریشه قضاوت در مورد دیگران از جهالت من نشأت می‌گیرد.
در جهان‌بینی آقای امین مثلث جهالت را به خوبی شکافتند که این مثلث تاریکی وجود من هست. تاریکی که از سه ضلع ترس، منیت و نا امیدی تشکیل شده است. در قضاوت کردن ضلع منیت خودش را نشان می‌دهد که من از همه بهتر می‌دانم، می‌بینم و اگر من جای او بودم چنان می‌کردم و چنین می‌کردم در صورتی که هنوز با کفش‌های او راه نرفته‌ام که سختی او را بشناسم. رنج‌هایش را بدانم، تاب آوردن‌هایش را یا دست و پا زدن‌هایش را برای ادامه زندگی درک کنم.
در قضاوت کردن حس حسادت نقش آفرینی می‌کند که نمی‌خواهد رشد و پیشرفت آدم‌ها را ببیند. فکر می‌کند آدم‌ها راحت به این موقعیت رسیده‌اند و ترس از این که اگر من نتوانم رشد شخصیتی و رشد جایگاهی داشته باشم چه می‌شود. هر کسی زندگی خودش را بر مبنای خواست خودش می‌سازد، هر طور که دوست دارد زندگی می‌کند، لباس می‌پوشد، رفتار می‌کند، زندگی دیگران اصلا به من ربطی ندارد. این دنیا قانون عمل و عکس العمل است. قضاوت کردن دیگران مانند دانه‌ای است که یک روز می‌کاریم و در جای دیگر باید برداشت کنیم. اگر قضاوت نادرست و نابجا داشته باشیم حتی اگر یک روز از دنیا باقی مانده باشد مرا در آن شرایط قرار می‌دهد.
خدا را شکر که در مکانی قرار گرفته‌ایم و آموزش‌هایی را دریافت می‌کنیم که باعث شده دوربین را از روی دیگران برداشته و روی خودمان بگیریم و کارها و اشتباهات ‌خودمان را رصد کنیم و هر ایرادی در دیگران می‌بینیم آن را در درون خودمان حل کنیم و در آخر من باید این را بدانم که بزرگترین و بهترین قاضی فقط خداوند است که از همه چیز با خبر است و بهترین حکم را می‌دهد.

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر:
قضاوت بیجا یعنی غیبت کردن. طبق فرامین خداوند، ما حق قضاوت و اظهار نظر در امور دیگران را نداریم و باید به امور خودمان بپردازیم. گاهی اوقات خواسته یا ناخواسته و درست یا غلط پیش می‌آید که در موردی به قضاوت می‌نشینیم و در این گونه موارد حتماً باید خودمان را جای آن شخص قرار بدهیم. من وقتی در مورد شخصی قضاوت می‌کنم آگاهی کامل از آن شخص ندارم و فقط از روی ظاهر شخص در مورد او قضاوت می‌کنم.
بیشتر قضاوت‌ها در ظاهر است؛ زیرا که هرچه چشممان می‌بیند سریع مورد قضاوت قرار می‌دهیم و برای لحظه‌ای فکر نمی‌کنیم. پس تفکر می‌تواند از قضاوت بیجای ما جلوگیری کند. قضاوت رابطه مستقیمی با جهالت دارد. هرچه دانایی انسان بالاتر باشد قضاوت در مورد دیگران کمتر است و هرچه قضاوت ما از دیگران بیشتر باشد نشان از جهالت بیشتر ما دارد. انسان جاهل بیشتر در مورد دیگران قضاوت می‌کند و در هر کاری دخالت می‌کند. وقتی ما در مورد دیگران قضاوت می‌کنیم باعث می‌شود انرژیمان از بین برود و این انرژی که باید صرف کارهای خودمان از جمله درمان و آموزش بشود صرف کارهای بیهوده می‌گردد. قضاوت کردن در مورد انسان‌ها در ما تخریب ایجاد می‌کند و آرامش ما را می‌گیرد.

سلام دوستان مریم هستم همسفر:
خدایا اگاهیم را سپاس🤲
بیداریم راسپاس🤲
و حضورم در این کشتی نجات را سپاس🤲
من قبل از ورودم به کنگره می‌ترسیدم که مورد قضاوت دیگران قرار بگیرم که همه بفهمند من مصرف کننده دارم و با مصرف کننده زندگی می‌کنم. ترس سراسر وجودم را فرا می‌گرفت و چون خودم به طور کلی معنای قضاوت را نمی‌فهمیدم در دام قضاوت گرفتار می‌شدم و مرتب شروع می‌کردم به قضاوت دیگران. این باعث می‌شد که حالم خراب بشود و ترس و منیت من را احاطه بکند.
از وقتی که با کنگره آشنا شدم یاد گرفتم که باید برای خودم ارزش قائل شوم. از هرگونه ضد ارزشی دوری کنم و خودم را قبول داشته باشم. فهمیدم مثلث جهالت از ترس و ناامیدی و منیت بوجود آمده است. قضاوت داخل این مثلث است. با قضاوت کردن وجودم از ترس و منیت و ناامیدی پر می‌شد. در صورتی که قضاوت کردن مربوط به خالق هستی می‌شود و در مورد قضات و حکما قضاوتشان برمی‌گردد به یکسری از اطلاعاتی که جمع آوری کرده بودند‌. من مریم امروز فهمیدم اگر توانستم  کسی را قضاوت کنم یعنی اینکه بر کرسی جهالت نشستم و جهل زیادی دارم. من باید دوربین را در زندگی روی خودم بیندازم و عیب‌های خودم را رفع کنم. پس قضاوت کار هرکس نیست و بر حسب گمان خودم نباید کسی را قضاوت کنم.
در مورد اموری که به من ربط ندارند، وقتی که در آن حوزه وارد می‌شوم و داوری می‌کنم باضد ارزش‌ها رو به رو شدم و فقط زندگی خودم را خراب می‌کنم و آرامش خودم را می‌گیرم و فهمیدم که ریشه همه این قضاوت‌ها برمی‌گردد به  جهالت که نتیجه آن بخل و حسد و کینه و تمام چیزهای منفی است.
قضاوت در مورد دیگران همانند تکیه بر دیوار خراب و پوسیده و شکسته‎‌ای می‌ماند. در حالی که پشت سر دیگران به سخن پراکنی می‌پردازم. همین دیوار روی سرخودم خراب می‌شود و آن وقت بدنبال مقصر می‌گردم در حالی که نمی‌دانم مقصر اصلی جهل و نادانی خودم بوده است.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .