چهارمین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ همسفران خمین با استادی راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر فیروزه و دبیری همسفر ملیحه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز یکشنبه دهم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240701_210848_607.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز به من فرصت داده شد که در کنگره ۶۰ و در نمایندگی خمین حاضر شوم. از نگهبان جلسه همسفر فیروزه، ایجنت و مرزبانان خیلی ممنونم که به من این فرصت را دادند و این خدمت را در اختیار من قراردادند. خیلی خوشحالم که در بین شما عزیزان هستم. واقعاً خیلی دلتنگ همه بودم و خیلی دوست داشتم که به هر بهانهای که شده است بیایم و در نمایندگی حاضر شوم و شما عزیزان را ببینم که خدا را شکر این فرصت امروز برای من فراهم شد.
دستور جلسه قضاوت و جهالت است؛ همانطور که میدانیم قضاوت یعنی حکم دادن و جهالت هم از همان عدم آگاهی و ندانستن میآید. ما در کنگره با جهانبینی آشنا میشویم که حالا مثلث جهالت چیست؟ که همان ترس، منیت و ناامیدی است و در مقابل آن مثلث دانایی را داریم که تفکر، تجربه و آموزش است و معمولاً کسانی که نادان و کماطلاع هستند یا اطلاعات زیادی از چیزی ندارند شاید قاطعانه در مورد کسی یا چیزی قضاوت میکنند؛ اما اگر کسی هوشمند باشد یا داناتر باشد به خودش چنین اجازهای نمیدهد و سعی میکند که زود در مورد هر چیزی قضاوت نداشته باشد و آن تردید را تجربه میکند.
قضاوت به این معنی است که ما بر اساس افکار، احساسها و چیزی که میبینیم چیزی یا کسی را قضاوت میکنیم و گاهی قضاوتهای نادرست باعث میشود که مسیر زندگی یک نفر عوض شود. شاید من یک نفر را ببینم و عیبهایش را از دید خودم بگویم. شاید هم عدهای طرف من باشند و حرف من را تأیید کنند و حالا یکجوری من را تشویق و تمجید کنند که چه قدر تو خوب فهمیدی؟ چه قدر تو تیزبین هستی؟ چه قدر دقیقی که فوراً متوجه شدی طرف مقابل چگونه است و متوجه رفتار او شدی؟ وقتی تعریف و تمجید اطرافیان را میشنوم شاید به این کار زشت ادامه بدهم؛ درصورتیکه به قول استاد امین که میفرمایند: «اینها همه حقه است و این باعث میشود که من بهطرف تاریکیها سوق پیدا کنم و با افکار منفی که همان کینه، نفرت، حسادت و منیت است. تمام صفاتی که لازمه تخریب یک انسان است به وجود بیاید و انسان انرژیهای خود را با جنگیدن با دیگران یا همان قضاوت کردن دیگران تخریب و نابود میکند».
من نمیتوانم شخصیت یک انسان را از روی ظاهر یا طرز لباس پوشیدن و حرف زدن قضاوت کنم و شاید همانطور که میگویند: بهترین قلبها زیر کهنهترین لباسها باشد و یک ضربالمثل است که میگوید: تا با کفشهای کسی راه نرفتهاید در مورد راه رفتن او اظهارنظر و قضاوت نکن. کلاً این دستور جلسه به من میگوید: من از درون انسانها و نیت آنها هیچ اطلاعی ندارم و مطلع نیستم و تنها خداوند است که از درون انسان آگاهی دارد و تنها خداوند است که قاضی عادل و عدالتخواه است و باید بدانند که قضاوت در مورد خوب و بد دیگران و نیت اعمال آنها در حوزه صلاحیت من نیست و من از گذشته آنها و حتی از آینده آنها که قرار است چه اتفاقی بیفتد هیچ اطلاعی ندارم؛ پس نمیتوانم قاضی خوبی باشم و نمیتوانم در مورد آن کاری که انجام میدهند قضاوت درستی کنم؛ بنابراین انرژی خودم را صرف آن افکار پوچ و منفی نمیکنم و انرژی خودم را هدر نمیدهم.
اینکه بیاییم قضاوت کردن را کنار بگذاریم کار خیلی سختی است و خیلی زمان میبرد تا بخواهیم این صفت منفی را از خود دور کنیم. ما گفتهایم که این کار مثل کارهای ضد ارزشی دیگر باید بهتدریج انجام شود؛ زیرا یکی از خصلتهای ما انسانها این است که با دیدن کسی یا چیزی فوری شروع به قضاوت کردن کنیم و آن عمل ضد ارزشی را انجام دهیم. حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه و زود شروع به پیشداوری و قضاوت میکنیم. بهمرورزمان بهجای کار روی رشد شخصیت خود و تمرکز روی خود با این ضعف شخصیتی در جهت منفی حرکت میکنیم و دیگران را بدون شناخت و بدون درک درست قضاوت میکنیم.
من نمیتوانم طرز فکر دیگران را تغییر بدهم و کنترل کنم؛ پس باید بیایم روی طرز فکر خودم کارکنم و طرز فکر خودم را تغییر بدهم و روی خودم کارکنم و واکنش خودم را روی رفتار دیگران عوض کنم و تغییر بدهم و روی این مسئله تمرکز داشته باشم. وقتی من در مورد دیگران قضاوتی نداشته باشم، مطمئناً دیگران هم در مورد من قضاوتی ندارند و این مسئله اجتنابناپذیر است؛ یعنی قضاوت نکنیم تا مورد قضاوت قرار نگیریم. من در کنگره یاد میگیرم که سرم در کار خودم باشد و فقط این را بدانم که اینجا برای درمان خودم، سفر خودم آمدهام و اینکه حال خودم خوب شود و اصلاً کاری نداشته باشم که فلانی چرا آنقدر سفرش طولانی شده است؟ چرا مسافر گریز زده است؟ اینها به من مربوط نمیشود و روی کار خودم، روی سفر خودم تمرکز کنم تا انشاءالله سفر خوبی داشته باشم؛ چون من از زندگی شخصی افراد اطلاعی ندارم، اجازه ندارم در مورد دیگران نظر دهم؛ بهقولمعروف دوربین را از روی دیگران بردارم و روی خودم بیندازم. انشاءالله که بتوانیم با قضاوت نکردن و دید مثبت داشتن به آن آرامش نسبی برسیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240701_210855_124(1).jpg)
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ویراستاری: راهنمای تازه واردین همسفر مرضیه
عکاس خبری: مرزبان خبری همسفر شیما
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
207