سلام دوستان مستان هستم، همسفر عرفان؛ برداشت من از سی دی نامه پیشین این است که میخواهیم بدانیم زندگی جبر است یا اختیار.
نظرات مختلفی بیان شده، بعضی از فلاسفه نظرات متفاوتی دارند که یک سری عقلگرا، یک سری تجربهگرا و یک سری هم حسگرا یا پوچگرا هستند. با همه این نظرات متفاوت، زندگی بر مبنای: خواست، تقدیر و فرمان الهی است؛ حالا راجب این سه گزینه توضیحاتی را عرض میکنم. بعد از تفکر من چقدر برای بدست آوردن خواستهام سعی و تلاش میکنم و خواهان برآورده شدنش هستم. آیا برای رسیدن سعی و تلاش خودم را میکنم؟ مثلا من میخواهم کمک راهنمایی قبول بشوم آیا سیدیها، جزوهها و تمام درسهایی که مربوط به امتحان هست میخوانم در صورت تلاش و کوشش من تقدیر قبول شدنم رقم میخورد. اگر چند درصدی نشد حتما فرمان الهی است و دیگر کاری نمیشود کرد که گفتیم اول خواست بعد تقدیر و فرمان الهی بعد اگر صلاح باشد فرمان الهی صادر میشود، اگر امروز من ذرهای کار خوب یا بد انجام بدهم، در آینده باید منتظر برداشت آن باشم که همان تقدیر من است که دیروز آن را کاشتم و امروز برداشت میکنم و همه چیز هم برمبنای خواست ما نیست بلکه تقدیر است و برای بدست آوردن آن زیاد اصرار نکنیم.
اگر یک مصرف کننده تا دیروز مواد مصرف میکرد، تقدیرش معتاد بودن است ولی اگر امروز دنبال درمان است و میرود و زحمت میکشد تقدیرش در آینده سلامتی است و فرمان الهی هم در کاشت و هم در برداشت موُثر است. ارزش و بهای هر انسانی تفکرات و دانش آن فرد است که مانند یک گنج در درونش وجود دارد و پایان ناپذیر است و به شغل، ثروت، جاه، مقام و زیبایی نیست.
ما غیر از این جهان جهانهای متعددی داریم که هر شب در خواب به یکی از این جهانها میرویم و میآییم. ما گاهی اوقات برای اینکه بعضی مسایل را بهتر درک کنیم از تمثیل استفاده میکنیم، برای مثال بهشت وجهنم یک ثمثیل است و سرمای ۶۰ درجه زیر صفر یک تمثیل است برای اینکه کسانی که مصرف کننده نیستند بدانند کسانی که مصرف کننده هستد تمام و جودشان مثل سرمای ۶۰ درجه زیر صفر یخ زده است و هیچ احساسی را درک نمی کنند. ما دارای پنج حس درون و پنج حس بیرون هستیم زمانی که در خواب هستیم پنج حس درون از کار میافتند و پنج حس بیرون بکار میافتند. مثل خواب دیدن که در خواب راه میرویم غذا میخوریم و میبینیم و امثال اینها و سه عنصر مهم پایههای تمام هستی را بوجود میآورد که شامل نور، صوت و حس است.
در پایان عرایضم باید بگم که تمام زندگی ما روی خواست و تلاش و کوشش ما است و اگر بر روی تقدیر تکیه کنیم آنوقت یک آدم خرافی میشویم که هر کاری میکنیم یا نمیکنیم میگوییم تقدیر است و برای بدست آوردنش از هر تلاش و کوششی دریغ میکنیم.
ویرایش: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
تصویرگر: همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر نگار، رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
99