موضوع مهم این است که یکسری مسائل به من مربوط نمیشود و نباید آنها را قضاوت کنم و قضاوتی که از آن به بدگوئی، تهمت، سوءظن و قضاوت نابجا کشیده میشود و بعد به کنجکاوی و داوری میرسد و در نهایت به قضاوت نامشروع ختم میشود، کاری نداشته باشم، وقتی ظاهر مسائل را میبینم و قضاوت میکنم و یا در مورد دیگران با عجله قضاوت میکنم، اصلا کار درستی نیست و یک اشتباه محسوب میشود و به من هیچ ربطی ندارد. من اگر میخواهم کار درستی را انجام بدهم طبق آموزشهای کنگره باید مشکلات و ایراد کارهای خودم را برطرف کنم. من یک انسانم و خداوند به من این اختیار داده که بتوانم در مورد کارهایی که انجام میدهم فکر کنم و باید مراقب رفتار و کردارم در مقابل انسانهای دیگر باشم با وصف این که با اختیارم خیلی کارها را میتوانم انجام بدهم و مدام عیب و ایراد بگیرم مصداق این ضرب المثلها: چرا در دیزی بازه؟ چرا در گنجه بازه؟ چرا بیبی بینمازه؟
این کارها تجسس و دخالت در اموری که به من ربطی ندارد؛ است پس باید سعی نکنم با جهل و نادانی در مورد دیگران و موضوعاتی که به من ربطی ندارد قاضی بشوم، یعنی ندانسته از موضوعی که از آن اطلاعی ندارم حکمی صادر کنم.
به قول استاد امین: از نظر جهان بینی کسانی که راحت در مورد موضوعی رای میدهند یا قضاوت میکنند فکر میکنند که از دیگران برترند و به نوعی درگیر منیت هستند، قضاوت کردن به بیان بهتر کار افراد جاهل میباشد.
کسانی که به کنگره آمدند و بر اساس تجربیات قبلی آنها که برای درمان به مراکز دیگر رفته بودند و نتیجه نگرفته بودند، با همان ذهنیت کنگره را قضاوت کردند و تصور کردند در این جا هم نتیجه نمیگیرند به همین خاطر بی آنکه به خودشان فرصت بدهند؛ رفتند و از امکانات و آموزشهایی که در این مکان امن وجود دارد بهرهایی نبردند اگر کمی تعمق به خرج میدادند و عجولانه قضاوت نمی کردند حالا روی همین صندلیها در حال آموزش و درمان بودند. خود من زمانی بیهوده وقتم را تلف کردم و با قضاوت نادرست در مورد کنگره و درمانش دچار شک شدم و با برگشت خوردن و چند ماه درگیری ذهنی که این مکان جای مناسبی نیست و امکان هیچ بهبودی برای من همسفر وجود ندارد از آموزشها دور شدم و چند ماه و یا شاید یک سال دیرتر به کنگره آمدم و در حال حاضر نزدیک به دو سال است که تحت آموزش قرار دارم و حال خوبی دارم و از پریشانیهای شبانه و دل نگرانیهای بیجهت خلاص شدهام و این حال خوب را مدیون جناب مهندس و راهنمایان کنگره ۶۰ هستم.
نویسنده و تایپ: همسفر مریم لژیون راهنما همسفر زهرا لژیون نهم
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
70