سلام دوستان صدیقه هستم یک همسفر:
خداوند بزرگ را به خاطر حضورم در کنگره سپاسگزار هستم.
من در کنگره یاد گرفتم که کار اصلی نیروهای منفی، پنهان کردن تاریکیهای درون من است که یکی از آنها قضاوت کردن است.
من تحت هیچ شرایطی نمیتوانم دیگران را قضاوت کنم و اگر این کار را انجام دادم به دنبال آن قیاس صورت میگیرد و حکم صادر میشود.
وقتیکه دیگران را محکوم کردم، برای فرد مورد نظر مجازاتی را در نظر میگیرم و جنگ درونی با تخریب فراوان برای من اتفاق میافتد. در این جنگ با فکر و اندیشه خود؛ حتی با وجود هزاران کیلومتر فاصله از شخص مورد نظر، موشکهایی را رها میکنم که بدون هیچ خطایی به قلب آن شخص اصابت میکند که بدون شک تخریب فراوانی دارد و هزینه سنگینی باید پرداخت کنم.
قضاوت کردن؛ مانند یک قاتل حرفهای در من، کار خودش را انجام میدهد و پنهان میشود.
وقتی من دست از قضاوت دیگران بردارم؛ اولین اتفاق تمام شدن این جنگ درونی است. دومین اتفاق، دیدن نیمه تاریک خودم است و در نتیجه، شروع به تزکیه و پالایش میکنم.
آقای امین در این مورد گفتند: اگر من تاریکی درون خود را دیدم، 50 درصد تزکیه و پالایش را انجام دادهام. قضاوت نکردن، ممکن است مدت زیادی طول بکشد و به این راحتیها دست از سر ما برنمیدارد و شاید سالها باید زحمت کشید.
اگر این صفت در انسان تغییر کرد، او تبدیل به انسانی میشود که روش زندگیاش شبیه به حکما و دانشمندان است.
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر:
برای قضاوت کردن به اطلاعات بسیاری نیاز است. باید به امور آگاه باشیم، سخنان طرفین را بشنویم، بیطرف باشیم و قدرت تشخیص داشته باشیم.
جهالت؛ یعنی نادانی و برای آن هیچ پیشزمینهای نیاز نیست. برای قضاوت کردن باید هزينه پرداخت کنیم.
اگر ما وارد قضاوت شدیم؛ ترس، کبر، حسادت، بخل، نااميدي و نداشتن امنیت که میوههای جهالت هستند به سراغ ما میآیند.
خداوند انسان را از خاک آفرید و تمام عناصر موجود در خاک در بدن انسان وجود دارد.
خداوند آفریده خود را که انسان بود به ساکنین نشان داد و فرمود:
از صفات خود و قدرت اختیار به او بخشیدم. در کنار این اختیار، قدرت قضاوت هم به انسان داده شد.
قضاوت انرژی زیادی از ما میگیرد و در ما نفرت و بدبینی به وجود میآورد. اگر ما بخواهیم به آرامش برسیم، باید دست از انجام دادن این عمل، برداریم.
ما نباید در چیزهایی که مربوط به ما نیست، دخالت کنیم؛ بلکه باید فکر خود را بر پایه مثبت اندیشی بگذاریم.
من به قانون کارما در مورد قضاوت کردن اعتقاد شدیدی دارم و مطمئناً در زندگی مورد امتحان همان موضوع و قضاوت، قرار خواهيم گرفت.
هیچ مصیبتی رخ نمیدهد؛ مگر به اذن خداوند. هر کس به او ایمان آورد، قلبش هدایت میشود و خداوند بر همه چیز داناست.
سلام دوستان فریده هستم یک همسفر:
قضاوت؛ پیش نیازهایی مانند دانایی، عدالت، آگاهی، ایمان، خودشناسی و...دارد؛ اما جهالت هیچ پیش نیازی احتیاج ندارد. جهالت؛ یعنی عدم دانایی.
ترس، منیت، خودخواهی، خرافات، ناامیدی، حرص، بخل و نداشتن امنیت از میوههای جهالت هستند.
جهالت هیچ هزینهای ندارد؛ اما قضاوت و عدالت هزینه زیادی دارد. زمانی که انسان خلق شد، خداوند در کنار قدرت اختیاری که به انسان داد، قدرت قضاوت هم به او داد تا در مورد خود و مسیرش قضاوت کند؛ پس انسان فطرتاً یک قاضی است و لحظه به لحظه در حال قضاوت کردن است؛ برای مثال دائم با خود میگوید که کنگره بروم یا نه؟ تماس بگیرم یا نگیرم؟
انسان همواره بر سر دوراهی قرار گرفته است؛ راه منفی و مثبت، فسق و تقوا، ظلمت و نور، شیطانی و الهی.
هرکدام از این راهها در خودش ممکن است هزاران راه و شاخه شود؛ اما در کل دو راه وجود دارد. راهی که آسانتر است، به سختی کشیده میشود و راهی که سخت است، به آسانی منتهی میشود؛ مثلاً یک نفر چندین سال زحمت میکشد، از راه درست سرمایهای به دست میآورد و خودش، فرزندانش و چند نسل بعد از او بهره برداری میکنند. یک نفر هم راه آسان را انتخاب میکند و از طریق دزدی و ضد ارزشها سرمایه به دست میآورد و در انتها به سختی کشیده میشود.
مشکل جایی آغاز میشود که وقتی چیزی به ما ارتباطی ندارد، قضاوت انجام میدهیم، داوری میکنیم و در ادامه جهالت مطرح میشود.
ما فقط در مورد خودمان میتوانیم قضاوت کنیم و در امور دیگران نباید دخالت کنیم؛ چون ایجاد تخریب میکند و ریشه آن جهالت است که با خودش ضدارزشهایی همچون خودخواهی، نادانی، خرافات، منیت و... میآورد.
ما باید افکار و اندیشه خودمان را بر پایه مثبت بگذاریم و دوربین را به سمت خودمان قرار دهیم.
قضاوت؛ کار هر کس نیست و نیاز به پارامترها و اطلاعات زیادی دارد؛ پس دیگران را قضاوت نکنیم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر:
برای قضاوت کردن؛ البته قضاوت سالم، پیش نیازهایی لازم است؛ یعنی باید تمام زوایا را بدانیم و آگاهی داشته باشیم. دانایی ما، دانایی مؤثر باشد و قضاوت نباید از روی احساس باشد؛ اما جهالت این طور نیست. وقتی شخص جاهل باشد خرافاتی میشود؛ اما انسان دانا خرافاتی نیست.
در مورد خودمان، قضاوت کردن خوب است؛ اما در مورد دیگران، نباید قضاوت کنیم و اگر این کار را کردیم، آنجا است که دچار جهالت میشویم.
مقدمه قضاوت، تجسس کردن و گمان بد نسبت به دیگران است؛ سپس به سرزنش و غیبت میپردازیم.
قضاوت کار هرکس نیست؛ یک قاضی با تمام مدارک، شواهد، آگاهی و اطلاعات بعد از چند سال حکم اعدام برای شخص بیگناهی صادر میکند. بعد از گذشت زمان، گناهکار واقعی مشخص شده و یک انسان به خاطر قضاوت اشتباه، جانش را از دست میدهد!
من نباید برای دیگران به داوری بنشینم. وقتی ما هیچ اطلاعی در مورد موضوعی نداریم و فقط توسط شنیدهها قضاوت میکنیم، حس ما به آن شخص منتقل میشود و در به هم ریختن حال او تأثیر دارد.
من یک کنگرهای هستم و میدانم باید اقدامی برای حال خوب خودم و دیگران انجام دهم و دلیل حال بد کسی نباشم؛ چون تجربه بد شدن حال خودم توسط دیگری را دارم و میدانم که تا میتوانم باید دلی به دست آورم.
از راهنمای عزیزم خانم صدیقه تشکر میکنم که باعث شد در این مسیر، کنگرهای بمانم.
نویسنده: اعضای لژیون هفتم
ویراستاری: همسفر مریمسادات رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون سوم)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
140