در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش.
در این وادی گفته شده که برای مسائل مهم و حیاتی خود جایگاه قدرت مطلق (خداوند) و جایگاه خود را تا حد امکان مشخص کنیم. البته گفته شده که مطابق وادیهای اول و دوم و سوم بیشترین بار مسئولیت بر عهده خود ما است. پس ما نباید از زیر بار مسئولیت زندگی خودمان شانه خالی کنیم و آن را به خداوند بسپاریم، مثال اگر قرض بالا آوردیم انتظار داشته باشیم خدا در گنجینه خود را باز کند یا پول از شخص دیگری گرفته و به ما بدهد یا اگر مرتکب جرم شدم و در زندان قرار گرفتم خداوند وظیفه دارد مرا از زندان نجات دهد یا من در خانه بنشینم و بگویم خداوند کریم است و مخارج زندگی و خانه مرا پرداخت کند. البته گفته شده که دستهای آسمانی فقط القا افکار را انجام میدهند و مسئولیت بقیه کارها بر عهده خود ما است ولی متأسفانه ما از خداوند انتظاراتی داریم که غیر منطقی است. خداوند پس از خلق انسان او را در سر دو راهی قرار داده و به او اختیار انتخاب داده 1: راه پندار و گفتار و کردار راستین و تقوا 2: راه فسق و فجور و دروغ.
حتی در کتابهای آسمانی هم اعلام شده که مسئولیت اعمالی که انجام میدهیم بر عهده خود ما است پس ما نمیتوانیم از مسئولیتهای زندگی فرار کنیم حتی دعا و راز و نیایش زمانی مؤثر است که ما حداقل در صراط مستقیم حرکت کنیم و اگر کار غیر معقول و ضد ارزشی انجام دهیم و شبانه روز دعا کنیم مثل این است که راهنمای ماشین را برای گردش به راست روشن کنیم ولی به چپ حرکت کنیم.
ما نباید از روی احساس و بدون فکر مسئلهای را بپذیریم یا آن را رد کنیم بلکه باید شناخت واقعی نسبت به آن داشته باشیم و مسئولیت حیات خود را بپذیریم و تلاش کنیم تا به اهداف خود برسیم و مطمئن هستیم که خداوند ما را کمک خواهد کرد به قولی از ما حرکت از خدا برکت. اما برای حفظ اتصال خود با خداوند باید به طرف مبدأ سیم حرکت کنیم نه در خلاف جهت مبدأ چون باعث قطع اتصال خواهد شد، خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
نویسنده: مسافر محمد از لژیون دوم
خدمتگزار سایت: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
64