جلسه دهم از دوره بیست و هفتم کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی مسافر اسماعیل ، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر جلال با دستور جلسه (( قضاوت و جهالت )) روز یکشنبه دهم تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر
تشکر میکنم از ایجنت محترم مرزبانها و آقا یاسر راهنمای عزیزم که این آموزشها را به من دادند که بتوانم دراین جایگاه خدمت کنم. اگر بخواهم در مورد دستور جلسه قضاوت و جهالت مواردی را عرض کنم، خب ما همیشه در حال قضاوت کردن و قضاوت شدن هستیم، ولی قضاوت یکسری پیش نیازهایی دارد، این نیازها اول این است که باید علم و آگاهی آن قضاوت را داشته باشیم، به خود شناسی و فرمان عقل رسیده باشیم ایمان داشته باشیم. عدالت و بیطرف بودن و صبر و تقوا داشته باشیم.
من خودم هنوز علم قضاوت کردن را ندارم و باید به آن علم و آگاهی رسیده باشیم که بتوانیم کسی را قضاوت کنیم.یک قاضی که درس قضاوت را خوانده باشد میتواند در مورد دیگران قضاوت کند. تازه آن هم بعد از یک مدتی شاید اشتباهی قضاوت کرده باشد. منِ اسماعیل نمیتوانم با اولین برخوردی که با کسی داشته باشم قضاوتش کنم و این را باید بدانم که حتماً این آموزش و آگاهی را داشته باشم و آن کسی که میخواهد قضاوت کند مسئولیت و جایگاه دارد و آن حقوق میگیرد که میتواند قضاوت کند.
اگر بخواهیم مثلث قضاوت را بگوئیم از تفکر و آموزش و تجربه آمده است و کسی که میخواهد یک جایگاهی را بگیرد اول بر روی آن یک تفکری میکند و حتماً آموزش هم دیده است و تجربه هم دارد که میتواند کسی را مورد قضاوت قرار بدهد.در اینجا قضاوت نقطه دانایی میشود و جهالت نقطه روبروی آن قرار میگیرد. اما قضاوت یکسری پیش نیازهایی دارد ولی جهالت پیش نیازی ندارد و از روی جهل می آید. پس جهالت از یک مثلث به نام ترس، ناامیدی، و منیت میآید معمولاً کسانی که به هر حال منیت دارند، تکبر هم دارند آن کبر که باعث میشود طرف خودش را در یک جایگاه قرار بدهد، مثلاً بخواهد کس دیگری را قضاوت کند و یا آن را مورد قضاوت قرار بدهد.
به هر حال من خودم را الآن در نظر میگیرم زمانی که به عنوان مصرف کننده قبل از اینکه بیایم به کنگره یک موقعهایی مثلاً شاید الآن برای همه پیش آمده باشد، مثلاً تصادفی سر یک چهار راه اتفاق میافتد ما خودمان را جلو میاندازیم، یا هر شخصی میرود آنجا که قضاوت کند که به هر حال علم و آگاهی آن را ندارد که بفهمد مقصر که هست و در آنجا یک پلیس راهنمایی رانندگی قرار گرفته است که قضاوت راجب این تصادف را بکند، من خودم برایم پیش آمد؛ یک حادثه تصادف زمانی که آن طرف مقابل مقصر بود ولی یک بنده خدایی آمد جلو و قضاوت کرد که مقصر شما هستید! آن طرف مقابل که با من تصادف کرده بود آن را رها کرد و دست به یقه این فردی که آمده بود جلو قضاوت کند را گرفت، گفتم آقای عزیز شما چه کاره هستید که آمدید راجب این موضوع قضاوت کنید. حالا پلیس میآید و اگر من مقصر باشم یا آن شخص خود پلیس تشخیص میدهد.
ممکن است این موضوع برای همه ما پیش آمده باشد و حتماً در این جایگاه باید قرار بگیرند، یعنی علم و آگاهی آن را داشته باشد تا بتواند قضاوت کند. من اگر بخواهم خودم را در نظر بگیرم معمولاً برای هر کاری مورد قضاوت قرار گرفتهام، اگر بخواهم این جایگاه را تجربه کنم از قبل که بهم گفتند که استاد جلسه هستی و زمانی که قبول کردم خودم را در یک جایگاهی قرار دادم «که این خودش یک نوع قضاوت میباشد» و امیدوار هستم بتوانم آن مطلب و موضوع را به شنوندهها برسانم و امیدوار هستم که خودم یک آموزشی بگیرم. ولی اگر بخواهم از حرمتها و قوانین کنگره ۶۰ عدول کنم هم اکنون؛ این از جهالت و نادانی میباشد و آموزش نگرفتم، ممنونم از اینکه به حرفهایم گوش کردید امیدوارم که توانسته باشم حق مطلب را به حاضرین در جلسه رسانده باشم ممنونم از اینکه به صحبت هایم گوش کردید.
جلسه هماهنگی راهنمایان
مرزبان کشیک مسافر رسول
ضبط صدا: مسافر منصور ل۴ و مسافر حمید ل۱۸
تایپ: مسافر اکبر ل۹
ویراستار: مسافر یحیی ل۶
تنظیم و ارسال: مسافر ابراهیم ل۴
- تعداد بازدید از این مطلب :
411