سلام دوستان عصمت هستم یک همسفر
به نام قدرت مطلق الله؛
در سیدی قضاوت و جهالت آقای مهندس من متوجه شدم که برای قضاوت چه چیزهایی لازم است که انسان بتواند به درستی قضاوت کند و پیش نیاز قضاوت است، مثلا معرفت، دانایی، عدم وابستگی، صبر و تجربه، تخصص داشتن، خودشناسی، علم و آگاهی، تقوا، شنیدن سخن دوطرف، ذهن شلوغ و ناآرام نداشته باشیم و از روی احساس نباشد. قضاوت فقط شایسته خداوند است.
همه این موارد برای کسی که میخواهد قضاوت کند، لازم و پیش نیاز است تا بتواند به عدالت قضاوت کند؛ ولی برای جهالت پیش نیازی لازم نیست؛ چون لازمه قضاوت جاهلانه نادانی و ناآگاهی است و هیچ پیش نیازی ندارد. وقتی جهالت و نادانی باشد یعنی ترس منیت ناامیدی هم وجود دارد؛ اگر جهالت باشد و قضاوت نادرست کنیم نتیجهاش نداشتن امنیت است؛ ولی اگر جهالت نباشد و دانایی کسب کرده باشیم آن موقع امنیت بهوجود میآید. قضاوت نادرست، خودخواهی، خرافات، حرص و بخل زاییده جهالت و نادانی است. مصرف مواد مخدر هم همینطور است؛ چون جهالت و نادانی بود افراد به طرف مصرف مواد مخدر میرفتند.
شما وقتی به رهایی رسیدید و ذره ذره آموزش دیدید و به دانایی رسیدید و آن چراغ روشن شد مواد و خیلی مسائل ضد ارزشی هم کنار رفت.
پس برای قضاوت درست خیلی باید آموزش دید و هزینه کرد ولی برای قضاوت جاهلانه لازم نیست هزینه کنیم. این است که وقتی انسان خلق شد و خداوند انسان را خلق کرد فرمود که این انسان دارای ویژگیهای خاصی است که من انسان را از خاک خلق کردم، به این مفهموم که تمام ذراتی که در خاک وجود دارد در انسان هم وجود دارد. در خاک پتاسیم و منگنز آهن و همه چیزهایی که در خاک وجود دارد در انسان هم وجود دارد.
خداوند فرمود انسان یک ویژگی خاصی دارد که در جامدات و نباتات وجود ندارد و خداوند نمیخواست انسان دست آموز باشد گفت میخواهم سرنوشت انسان را دست خودش بدهم. تا راه و چاه را خودش انتخاب کند؛ یعنی اختیار را به انسان داد و همه چیز شامل: صفات خودش، نامها، علم و دانش همه چیز را به انسان داد و اختیار را هم به او داد که خودش راه را انتخاب کند که یکی انتخاب تقوی و دیگری انتخاب فجور است.
یکی از شاخههای اختیار قضاوت است که انسان میتواند درمورد خودش و درمورد مسیر خودش و دیگران قضاوت کند. انسان بر حسب فطرت و اختیار قضاوت هم میکند و مرتب درحال قضاوت است مثلا کنگره بروم یا نه، به کسی تلفن بزنم یا نه؟ اصلا این کار را بکنم یا نه؟
پس به انسان اختیار داده شد و سر یک دوراهی قرار گرفت. یک راه منفی و یک راه مثبت یک راه فسق و یک راه تقوا سر راه انسان قرار گرفت؛ ولی هر راه خودش ممکن است صدها شاخه و راه داشته باشد، پس ما دائما درحال قضاوت و انتخاب هستیم و سرنوشت در اختیار خودمان است، خداوند به ما اختیار داده چه کاری را بکنیم یا نکنیم و حق انتخاب داریم.
همراه این قضاوت و اختیار یک شعبده راهم بهکار برده است، گنج را جلوی انسان نگذاشته که به راحتی به آن برسد؛ بلکه وقتی که انسان میخواهد قضاوت یا انتخاب کند یک راه مثل گلستان و یک راه مثل آتش جلوی او قرار میگیرد و شعبده اینجا است که وقتی مادر مسیر ضد ارزشها و به ظاهر گلستان میرویم از جهنم سر درمیآوریم و وقتی راه آسان را میرویم به سختی میرسیم. ولی زمانی که راه سخت و به ظاهر پر مشقت ارزشها را میرویم به آسایش، آرامش میرسیم. مثلا کسی که با زحمت پولی را در میآورد در آسایش است ولی کسی که پولی را از راه خلاف به دست میآورد در جهنم و سختی میافتد، شاید ظاهر کاری خوب باشد؛ ولی در واقعیت چیز دیگری است و انتخاب راه درست به دانایی و آگاهی ما برمیگردد.
ما باید تفکر کنیم و از دیدگاه و زاویههای مختلف یک موضوع را بررسی کنیم و مواظب باشیم که آن در مسائلی که به ما مربوط نیست، درمورد دیگران دخالت نکنیم. خودمان را گول نزنیم و اگر خیلی خوب بیل میزنیم باغچه خودمان را بیل بزنیم و اگر خوب فیلم برداری میکنیم از خودمان فیلم بگیریم و دوربین را روی خودمان بیندازیم. پس قضاوت کار هرکسی نیست، ما برای قضاوت و داوری به خیلی از منابع و اطلاعات احتیاج داریم و برحسب ظن و گمان به داوری ننشینیم.
رابطخبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون یازدهم)
ویراستاری: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
عکس: مرزبانخبری، همسفر مریم
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
73