هفتمین جلسه از دوره ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دامغان با استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر محمدرضا، و دبیری مسافر پوریا، بادستور جلسه "قضاوت و جهالت"، یکشنبه 10 تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
از نگهبان محترم و دبیر جلسه و همچنین راهنمای محترم مسافر محمد تشکر میکنم که اجازه دادند من در این جایگاه قراربگیرم، خدمت کنم و آموزش ببینم. دستور جلسه امروز در مورد قضاوت و جهالت است، همانطور که از نام آن پیداست قضاوت کردن کار هر کسی نیست، شخصی که میخواهد قضاوت کند باید از سطح علمی و آگاهی بالایی برخوردار باشد و تجربیاتی از قبل داشته باشد که بتواند قضاوت کند. خود من قبل از اینکه وارد کنگره شوم به راحتی دیگران را قضاوت میکردم که فلان شخص با این لباس و قیافه حتما" آدم مهمی است و با فرد دیگر چون لباس مناسبی بر تن ندارد حتما" فقیر و بیچاره است ولی من بدون اینکه از باطن زندگی این اشخاص باخبر باشم آنها را قضاوت میکردم. وقتی ما از روی جهالت و نا آگاهی ققضاوت میکنیم این قضاوت به هیچ عنوان درست و بهجا نخواهد بود. همانطور که ما از روی جهالت و نادانی دچار اعتیاد شدیم و توانایی قضاوت درست در مواقع گوناگون را از دست دادیم تا اینکه با کنگره 60 آشنا شدیم، وقتی وارد کنگره شدیم باید از همه قوانین پیروی کنیم تا هم جسم و هم نفس ما درمان شود همانطور که ما دارای صور آشکار و پنهان هستیم. ما برای اینکه به درمان برسیم باید آموزشهای کنگره را دریافت کنیم. قضاوت پیشنیازهای بسیاری دارد از جمله: دانش، آگاهی و اطلاعات، عدالت ، قوه تشخیص و تفکر و تعقل، اما جهالت هیچ پیشنیازی به جز نادانی و ناآگاهی ندارد و ثمره آن حسد و بخل و کینه و از این قبیل موارد ضدارزشی است. با جهالت هیچگاه به آن جایگاه رفیع انسانی که باید برسیم نخواهیم رسید. انسان دانا کسی است که کمتر در مورد دیگران قضاوت میکند، و در صورت اینکه مجبور به قضاوت شد به جا و به اندازه قضاوت کند. در دین ما هم بسیار سفارش شده که هر کس میخواهد خدای خود را بشناسد ابتدا باید خود را بشناسد. خود من هم زمانی دچار قضاوت بیجا شده بودم ، شخصی که اصلا" نسبت به او دیدگاه مثبتی نداشتم و حتی با اکراه با او سلام و علیک میکردم و هرگز با او هم دم و هم کلام نشده بودم ،همان شخص وقتی من در منزل تازه سازم نیاز به برق داشتم بدون اینکه از او بخواهم انشعاب برق موقتی به من داد تا در تاریکی به سر نبرم و باعث شد که من از قضاوت عجولانه و بیمورد خودم بسیار پشیمان شدم که چگونه این فرد را قضاوت کرده بودم. و در آخر اینکه وقتی من در مورد راه رفتن کسی قضاوت میکنم ابتدا باید کفش های او را بپوشم تا بعد او را اگر جایز بود قضاوت کنم.
ممنون از اینکه با سکوت خودتان به حرف های من توجه کردید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
65