جلسه سوم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ ویژه نمایندگی جهانبین به استادی همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر سودابه، نگهبانی همسفر صدیقه و دبیری همسفر سهیلا با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز یکشنبه دهم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/c895d49c-799c-4856-ad61-e692803fae4f.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم، از راهنمایم که زندگی خودم را مدیون آموزشهای ایشان هستم، ممنون و سپاسگزارم که باز هم امروز این اجازه و حال خوش را به من دادند که بتوانم در این جایگاه خدمت کنم.
«خواهش میکنم برای رهایی خودمان از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است، ۱۴ ثانیه سکوت کنیم و به خداوند بزرگ پناه ببریم»؛ این جملهای است که استاد و مربی بزرگ ما همیشه قبل از صحبت کردن بیان میکنند. اهمیت یک موضوع را میتوانیم از تکرار آن متوجه شویم و تکرار این جمله توسط جناب آقای مهندس دژاکام، قبل از شروع سخنانشان در تمام جلسات؛ نشان از اهمیت بالای آن موضوع دارد.
ریشه و سرمنشأ تمامی مشکلات ما انسانها جهل و ناآگاهی خودمان است. اما قضاوت اصلا چیست و چگونه به وجود میآید؟ و من چرا به خودم این جرأت و جسارت را میدهم که دیگران را به راحتی قضاوت کنم؟ اگر من این جمله که میگوید: «هرچه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی» را بفهمم و یاد بگیرم که اگر قضاوت کنم آسیبش به خودم برمیگردد، اگر دروغ بگویم به خودم برمیگردد و هر خطایی انجام بدهم ضرر و نتیجه آن به خودم برمیرسد آن زمان راحتتر میتوانم با مسائل و آدمها کنار بیایم.
آن کس که توانایی و حق قضاوت را دارد؛ تنها قدرت مطلق، «خداوند» است، اما من نمیتوانم در این جایگاه قرار بگیرم زیرا علم و دانش آن را ندارم، حتی با درس خواندن و داشتن تحصیلات در این زمینه نیز باز هم انسان ممکن است دچار خطا و اشتباه شود، مثل یک قاضی که با وجود داشتن علم قضاوت و در کنار یک هیئت کارشناس باز هم حکمی که صادر میکند ممکن است اشتباه باشد و یک نفر را به عنوان قاتل شناسایی کنند و اما بعد از چند سالی، یک نفر پیدا شود که ادعا کندکه او مرتکب آن قتل شده بود.
پس ما انسانها حتی با داشتن این علم هم نمیتوانیم در جایگاه قضاوت قرار بگیریم. انسان از زمانی که متولد میشود اجازه قضاوت کردن را دارد؛ به شرط اینکه در حیطه زندگی خودش باشد و زمانی که وارد حیطه و حریم دیگران شود آنجاست که دچار ضد ارزش میشود.
من گاهی در زندگیام بر سر دوراهی قضاوت قرار میگیرم؛ مثلا اینکه آیا میتوانم ادامه تحصیل بدهم یا نه؟ یا اینکه آیا امروز میتوانم فلان کار را انجام بدهم یا خیر؟ این قضاوتها تا زمانی که در مورد زندگی خودم باشد مشکلی ندارد.
در مسائل جهانبینی؛ حس معادل نیرو است و حس آن چیزی است که باعث حرکت انسان میشود. زمانی که من در یک مکان احساس خوبی ندارم و یا نسبت به شخصی حس بدی پیدا میکنم؛ یعنی من حس و ناخالصی طرف مقابل را در وجودم دارم و گاهی در صور آشکار، میتوانم آن را ببینم؛ مثل زمانی که من از آدمی بدم میآید، چون دروغگو است، اما خودم هم گاهی دروغ میگویم یا گاهی اوقات این حس در صور پنهان من است؛ مثلا زمانی من از انسانی کینه و نفرت دارم چون او حسود است، پس خود من هم این حسادت را در وجودم دارم اما ممکن است مدتی طول بکشد تا این بذر آشکار و شکوفا شود.
دیدن اشکالات در دیگران بد نیست اما زمانی که ما حسمان نسبت به افراد بد شود؛ آن زمانیاستکه وارد مسیر خطا و قضاوت میشویم. به نظر من بالاترین دلیل امن بودن کنگره؛ همین قضاوت نکردن در کنگره است. ما در کنگره آموزش میگیریم تا دانایی و آگاهیمان بالا برود و رشد کنیم و بتوانیم از ضد ارزشها دوری کنیم. جایی که من حسم نسبت به دیگری بد و خراب میشود مثل آن است که موشکهایی به طرف مقابل پرتاب میکنم، جنگ الزاما سلاح بهدست گرفتن و کشتن دیگران نیست، همین قضاوت دیگران حتی اگر زبانی هم نباشد و فقط در ذهن من باشد مثل پرتاب موشک در صور پنهان به طرف دیگران و این یک جنگ است که در این پرتابها و رفت و برگشتها تمام آن نیروهای من هدر رفته و حسهای منفی طرف مقابل نیز به من بر میگردد و به خودم آسیب میزند.
من تا زمانی مورد قضاوت هستم که انرژی و نیروی انجام کارهایم را از تأیید دیگران بگیرم و در هرکاری نظر دیگران برایم مهم باشد، زمانی که من پرتاب موشک را از سمت خودم تمام کنم طرف مقابلم هر چقدر موشک میزند، جوابی نمیگیرد، بنابراین جنگ تمام میشود چون این جنگ برد و باختی ندارد و دو سر زیان است.
![](/EditorFiles/Image/852b801b-a04e-4acd-8e47-ba6acab81be7.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر رضا
تایپ: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر شکیبا (لژیون هفتم)
عکاس خبری، ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
236