ابتدا باید اندکی در رابطه با پیشزمینه جهالت، توضیحاتی را ارائه بدهم. جهالت مترادف با نادانی است؛ یعنی، همان عدم بودن یا به عبارتی نیست بودن، است؛ نور چیزی است که وجود دارد اما ظلمت وجود ندارد و به عبارتی، عدم نور به معنای تاریکی و ظلمت است. ظلمت به اندازه منشاء نور است. برای قضاوت پیشنیازهایی لازم است و بالعکس برای جهالت، هیچ پیشنیازی لازم نیست؛ وقتی جهالت وجود داشته باشد؛ ترس، منیت و ناامیدی را با خود به همراه میآورد؛ نتیجه جهالت؛ نداشتن امنیت، خودخواهی و نادانی است.
یکی از میوههایجهالت، خرافات است. در جهانبینی، مثلثجهالت در مقابل مثلثدانایی قرار میگیرد؛ سه ضلع مثلثجهالت؛ ترس، منیت و ناامیدی است که جهالت را به وجود میآورد و اینها در قضاوت ما تأثیرگذار است. معمولاً انسان از نظر ادراکعقلی میداند که قضاوت کاری اشتباه است؛ ولی در نهایت آن کار را انجام میدهد؛ به این دلیل که دستور قضاوت در مغز انسان، در کسری از ثانیه صادر میشود؛ راهکار مقابله با این فرایند، بالا بردن سطح دانش و آگاهی است.
زمانی که در مورد دیگران قضاوت میکنیم؛ این کار باعث ازبین رفتن انرژی ما میشود، انرژی که باید صرف کارهای خودمان، از جمله درمان و آموزش شود. قضاوتکردن در مورد انسانها در ما تخریب ایجاد میکند و آرامش و آسایش ما را سلب میکند.
انسان همیشه بر سر دوراهی قرار میگیرد؛ بههرحال خواسته و یا ناخواسته همه انسانها در طول زندگیروزمره بر سر دوراهیهای مختلفی قرار میگیرند که باید انتخابهای مختلفی نیز انجام دهند و پیشزمینه انتخابهای ما میتواند هدفی را دنبال کند و این میتواند با تفکر و یا بدون تفکر باشد که مربوط به قضاوتهای ماست. انسان فطرتاً موجودی است که گویی قاضی بهدنیا آمده و مرتب در حال قضاوتکردن است. در تمام موارد، انسان به دلیل اینکه اختیار دارد بر سر یک دوراهی قرار گرفته که هر کدام از راهها ممکن است هزاران شاخه بشود؛ هم راه فساد و فجور و هم راه تقوا.
حال نوع دیگری از قضاوت که در این دستورجلسه بیشتر مدنظر ما است؛ قضاوتی است که ما بدون در نظرگرفتن شرایط و دلایل در موضوعاتی که به ما ارتباطی ندارد، انجام میدهیم و این یعنی، نادانی و یا توهمدانایی که من، هم خود و هم جایگاهم را داناتر و بالاتر از آنچه که هست در نظر میگیرم و به خود اجازه میدهم در مورد همهچیز و همهکس قضاوت کنم، تشکیل پرونده داده، او را بازخواست کرده، حکم او را امضاء و صادر میکنم و بعضاً از اشخاص دیگر نیز برای تأیید حکم خود استفاده کرده و تشکیل یک هیئت بزرگتری از جاهلان را میدهم.
اتفاقی که اینجا رخ میدهد، به این شکل است که ما یک عمل و یا یک کنشی، علیه شخص دیگری انجام میدهیم و حال انتظار میرود که او هم متعاقباً عکسالعمل و واکنشی از خود نشان دهد و اینجاست که درگیریهای مختلفی شروع شده و میتواند باعث تیرهوتار شدن، روابط بین دو دوست، همکار، برادر و... شود؛ این قضاوت، به قیمت از دست رفتن آرامش خود و اطرافیانمان است که ضرر کمی نیست؛ پس چنین قضاوتی که از عدم آگاهی است به همراه ضدارزشهای دیگری میآید؛ همانند زلزله، پسلرزه هم دارد و بعد از آن هم خرابیها و گرفتاریهای خود را دارد؛ همچون فضولی، تجسس و غیبت که درنهایت بازنده بزرگ این بازی، بدونشک خود شخص قضاوتکننده است و تمامی این صفات که گفته شد؛ برای خارجشدن از صراط مستقیم و آلوده شدن گوهر وجودی انسان میتواند کارساز باشد.
شخصی که در کنگره در حال سفر و درماناعتیاد است باید تمرکزش تنها بر روی اعمال خود باشد؛ باید سعی شود که با صبر، تلاش و آرامش به درمان خود بپردازیم تا به تعادل نزدیک شویم. اگر ظن و گمانبد به کسی بردیم و در مورد دیگران تجسس کردیم؛ وارد مرحله سرزنش میشویم و شروع به غیبت میکنیم که قطعا وارد جهالت میشویم. پس بهتر است؛ افکار و اندیشههایمان را مثبت نماییم و به اصطلاح، دوربین را به سمت خود برگردانیم تا از گزند قضاوت و جهالت در امان باشیم.
باز این سؤال پیش میآید که در مورد چه کسانی من جایگاه قضاوت دارم؟ به غیر از قضات و اشخاص خاصی که کار آنها قضاوتکردن است و تخصص این موضوع را کسب کردهاند و بابت آن هم حقوق دریافت میکنند؛ دیگران نمیتوانند قضاوت کنند؛ برای اینکه عقل آدمی بتواند به درستی قضاوت کند؛ بایستی بداند، قدرت عقل به میزان دانایی اوست و هر چه دانایی انسانها در بستر آموزش، تجربه و تفکر افزایش یابد به همان نسبت قدرت تشخیص، افزایش مییابد و خطا در قضاوتها کم و کمتر میشود که خود باعث انتخابهای سالم و درست میگردد و به برقراری صلح و آرامش در زندگی و حیاتها میانجامد. به امید روزی که نه قضاوت کنیم و نه قضاوت شویم.
منابع: سیدی قضاوت و جهالت استادامین، سایت کنگره۶۰، جزوهجهانبینی
نویسنده: راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی عمان سامانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
131