برای قضاوت، پیشزمینههایی مثل جلوتر بودن از مطلب، دانایی، خودشناسی، علم و آگاهی، عدالت، فرمان عقل، بیطرفی، آموزش، ایمان، صبر و تقوا لازم است ولی جهالت به معنای نادانی است یعنی عدم دانایی مانند عدم وجود نور که باعث تاریکی میشود و این ظلمت بهاندازه منشأ نور است و در حقیقت نادانی به معنی عدم وجود آگاهی است بنابراین برای قضاوت پیشنیاز لازم است ولی در جهالت نیاز نیست.
به دنبال جهالت احساساتی مثل ترس، منیت و ناامیدی به وجود میآید و ناامنی نیز نتیجه جهالت است یا همینطور خودخواهی زاییده جهالت و نادانی است یعنی این صفات نیستند که جهالت را به وجود میآورند بلکه اینها میوههای حاصل از جهالت است.
مصرف مواد از سر جهالت و نادانی است و کسانی که به رهایی رسیدهاند بهواسطه آموزشهایی که کسب میکنند به دانایی میرسند و سپس مواد مخدر کنار رفته و خیلی از موارد ضد ارزشی دیگر هم کنار خواهد رفت.
قدرت مطلق، انسان را با ویژگیهای خاص و از خاک خلق کرد، اینکه میگویند از خاک به این مفهوم است که تمام ذرات فیزیکی که در خاک وجود دارد در کالبد فیزیکی انسان وجود دارد و یک ویژگی دیگر به انسان داد که به جامدات، نباتات و حیوانات داده نشده است و آن اختیار بود و از روح و صفات خود در انسان دمید و از او خواست که راه خود را تعیین کند و به راه فجور یا به راه تقوا برود و وقتی این موجود به مرحله میانه رسید در یک دوراهی قرار گرفت یکی راه الهام تقوا و دیگری الهام فجور که در هر دو اختیار و قدرت قضاوت به انسان داده شد، انسان فطرتاً موجودی است که گویی قاضی به دنیا آمده و مرتب در حال قضاوت است و در تمام موارد اختیار دارد که به هر راهی که میخواهد برود و این راهها ممکن است هزاران شاخه شود و شامل فساد و فجور یا تقوا باشند.
خداوند یک عملیات شعبدهبازی انجام داد و گنج را پیش روی انسان نگذاشت تا برای به دست آوردن آن تلاش کند و در زمان حرکت یکراه مثل گلستان است با آب و یکراه هم مثل آتش، کویر و خار است، شعبده اینجاست که وقتی وارد گلستان میشوید از جهنم و دوزخ و کویر سر در میآورید و وقتیکه پا در کویر میگذارید وارد گلستان میشوید یعنی راهی که آسانتر است بهسختی منتهی میشود و راهی که سخت است بهآسانی منتهی میشود بهعنوانمثال شخصی چند سال زحمت میکشد و کمکم سرمایهای را از راه صراط مستقیم به دست میآورد و خودش و همه فرزندان و نوهها استفاده میکنند و چند نسل از این مال بهرهبرداری میکنند ولی شخص دیگری دو کیلو شیشه معامله میکند و در زمان خیلی کوتاه از راه ضد ارزشی به درآمد بیشتر میرسد و باید دید از کجا سر در میآورد، مثال دیگر اینکه در طول درمان در کنگره ممکن است با مشکلات زیادی برخورد کنید و این راه کویر است و اگر بخواهید آن را گلستان کنید دو حبه تریاک و چیزهایی از این قبیل که ظاهر آن گلستان است برمیدارید ولی به ناکجاآباد میروید بنابراین قضاوت در فطرت همه برنامهریزیشده است ولی مشکل از جایی آغاز میشود که مواقعی که به ما ربطی ندارد وارد حوزه قضاوت میشویم و اینجا جهالت مطرح میشود مثلاً ما در کنگره وارد امور شخصی هیچکس نمیشویم و تجسس نمیکنیم.
برای قضاوت پارامترهای زیادی لازم است که باید رعایت شود و اول باید مراحل قانونی طی شود و سپس قاضی، پرونده را بررسی میکند و درنهایت بازهم امکان اشتباه است بنابراین در اموری که به ما هیچ ارتباطی ندارد نباید داوری کنیم چون باعث تخریب میشود و اینها همه ریشه در جهالت دارد.
بهطورکلی این موضوع این را میخواهد مطرح کند که در اموری که به ما مربوط نیست دخالت نکنیم و افکار و اندیشه خود را بر پایه مثبت بگذاریم و اگر خیلی خوب بیل میزنیم باغچه خودمان را بیل بزنیم و دوربین را روی خود بیندازیم و از خود فیلمبرداری کنیم و فراموش نکنیم که قضاوت کار هرکس نیست و نیاز به منابع اطلاعاتی زیادی دارد و نمیتوان با حدس و گمان راجع به دیگران داوری کرد.
نگارش: همسفر نرجس، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ثبت: همسفر رها (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
31