به پروانه شدن فکر کن

ای که می‌پرسی نشان عشق چیست

عشق چیزی جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مشکلی آسان کنی

دردی از در‌مانده‌ای درمان کنی

در میان این همه غوغا و شر

عشق یعنی کاهش رنج بشر

عشق یعنی گل به جای خار باش

پل به جای این همه دیوار باش

عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر

واگذاری آب را بر تشنه‌تر

عشق یعنی دشت گل‌کاری شده

در کویری چشمه‌ای جاری شده

عشق یعنی ترش را شیرین کنی

عشق یعنی نیش را نوشین کنی

هر کجا عشق آید و ساکن شود

هر‌چه ناممکن بود ممکن شود
   
سلام دوستان خدیجه هستم همسفر مهدی

اکنون که در حال نوشتن این متن هستم، کمی روحم آرام گرفته و در ساحل امنی قرار گرفته‌ام که می‌توانم با اطمینان در آن قدم بگذارم، زیرا قدرت‌ مطلق در سرنوشت من مکانی رقم زده که بتوانم خود را به بهترین شکل پرورش دهم. اکنون روزهایی را سپری می‌کنم و شب‌هایی را به صبح می‌رسانم که لحظات خوب، ناب و شیرین در زندگی‌ام اتفاق افتاده است.
با ورودم به کنگره۶۰، جرقه‌ای از نور امید برایم روشن شد که خدا فراموشم نکرده است؛ این سخن درست است که می‌گویند: "کنگره مکان مقدس و امن است‌" زیرا به محض ورود به این مکان از آرامشی برخوردار شدم که قابل وصف نیست؛ این‌جا همه چیز با نظم و قانون و در عین حال با موجی از آرامش در حال پیشروی به سوی آینده‌ای روشن و مملو از درک و شعور انسانی است؛ آری این‌جا مکانی است که انسان‌ها احیاء می‌شوند.
کنگره۶۰ به من جسارت و شهامت داد؛ بر زخم‌های کهنه و ملتهب من مرهمی شد که حالم روز به روز بهتر می‌شد و آرامشی که سال‌ها از دستش داده بودم به من برگرداند؛ البته هنوز راه طولانی در پیش دارم؛ آموختم عجله نکنم و آرام‌آرام در مسیر درست حرکت کنم تا به مقصد برسم. خدایا برای رسیدن این لحظه‌ها هزاران هزار شکر.
در این مکان مقدس به عنوان همسفر، همراه و همدل مسافری شده‌ام که به سلامتی و سرافرازی‌اش می‌اندیشم تا هر دو در کنار هم به فردایی روشن برسیم و از قید و بند تاریکی‌های زندگی رهایی یابیم.
هرگاه مسافران با در دست داشتن گل رهایی، با بغض از احساس خویش سخن می‌گفتند، چشمانم می‌بارید؛ همه این حس‌های قشنگ و زیبا را ابتدا مدیون آقای مهندس و خانواده محترم‌شان و سپس راهنمای عزیزم خانم ناهید هستم که با تلاش، زحمات و عشق ورزیدن، آرامش و حال خوش را نصیبم نمودند؛ از ایشان صمیمانه تشکر و قدردانی و از خداوند برای محبت و عشق‌های نابی که از زمان ورودم به کنگره۶۰ نثارم کرده است، سپاس‌گزاری می‌نمایم.
آیا قادر به جبران این همه حس و حال خوب خواهم بود؟ قطعاً نمی‌توانم همه زحمات این عزیزان را جبران نمایم. سعی می‌کنم مانند ستاره‌ای کوچک در این آسمان پهناور باشم زیرا آن‌چه آموختم، می‌آموزم و دریافت می‌نمایم، قابل جبران نیست.
به پروانه شدن فکر کن!
به پاره شدن پیله‌ای که از غم‌هایت بافته شده و تو را در خودش حبس کرده است، به پر کشیدنت با امید که تو را به عشق می‌رساند و دنیای جدیدی از رنگ و زندگی را برایت آشکار می‌سازد؛ به پروانه شدن فکر کن؛ به روزی که آزادی را با بال‌هایت حس می‌کنی و قفس را پیله می‌شکنی، دوباره متولد و بزرگ می‌شوی و پر می‌کشی تا برای به دست آوردن آن‌چه که می‌خواهی، پرواز کنی. روزی که رویای پرواز برایت محقق و آماده اوج‌گیری در آسمان آبی زندگی‌ات خواهی شد.
به امید رهایی همه مسافران و همسفران.

خداوندا به حق نیک مردان
که احوال بدم را نیک گردان

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان مهناز هستم همسفر ایمان

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این مکان مقدس که همان کنگره‌۶۰ می‌باشد قرار دارم؛ از جناب مهندس دژاکام تشکر می‌کنم بابت آموزش‌های نابشان که در اختیار ما می‌گذارند، تا چگونه زندگی کردن را آموزش ببینم و به دانایی برسم، همینطور نقطه‌ی تحمل خودم را بتوانم بالا ببرم.
زمانی‌که مسافر من هر شب به خانه می‌آمد، از کنگره۶۰ برای من تعریف می‌کرد، آن زمان به مسافرم می‌خندیدم و مورد تمسخر قرار می‌دادم و به او می‌گفتم اصلاً چنین مکانی وجود ندارد، چرا که تمام راه‌های ترک مواد را گذرانده بود و موفق به درمان نشده بود، حدود دو ماه از کنگره‌۶۰ برای من تعریف می‌کرد. زمانی‌که توانست وارد کنگره۶۰ شود، کم‌کم تغییرات و حال خوب را در او دیدم، رفتارش عالی شده بود، من هم مشتاق شدم تا وارد کنگره‌۶۰ شوم و ببینم چگونه مکانی است.
زمانی‌که کتاب‌۶۰ درجه را دیدم و خواندم ناخودآگاه گریه‌ام گرفت، با مسافرم تماس گرفتم و آدرس کنگره۶۰ را گرفتم و وارد این مکان مقدس شدم؛ مسافرم خیلی خوشحال شدند که من وارد کنگره۶۰ شده‌ام.
من با یک حال خراب و غرق در ناامیدی بودم اما از نظر خودم حالم خوب بود و اینطور وانمود می‌‌نمودم در حالی که این گونه نبود.
از راهنمای عزیزم همسفر ناهید سپاسگزارم که با جان و دل به صحبت‌های من گوش و با صبوری پاسخ می‌دهند.
از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم.

ویراستاران متن: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم)، همسفر منصوره رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)
ارسال مطلب: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)

همسفران نمایندگی بنیان مشهد