جلسه ششم از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر روزبه، نگهبانی مسافر حنیف و دبیری مسافر فرهاد، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» و در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر علی در روز شنبه ۹ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo_5766881481040446362_y(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان روزبه هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم و میتوانم در حضور شما عزیزان اندکی به دانایی خودم اضافه کنم.
دستور جلسه امروز دررابطهبا قضاوت و جهالت است. دستور جلسات دوبخشی کنگره ۶۰ جای تفکر دارند. به این دلیل که این دو بخش با هم ارتباط دارند و در یک دستور جلسه قرار داده شدند. من همیشه آدمها را با کوچکترین اطلاعاتی که از آن فرد به دست میاوردم حتی اگر آن آدم را نمیدیدم قضاوت میکردم و دستهبندی میکردم و آن آدم را در آن دستهبندی قرار میدادم. بعداً زندگی به من نشان داد که چقدر اشتباه میکنم و این قضاوتها باعث شده انسانها را به شکلی که هستند نبینم.
استاد امین در یک سی دی تعریف میکنند که آدمها چگونه با این کار حالشان خوب میشود و انرژی دزدی میکنند. ما با این قضاوتی که علیه افراد دیگر میکنیم در واقع حال آنها را در واقع خوب میکنیم. گاهی پیشآمده که دو رهجو در یک هفته به لژیون من آمدهاند و در فکرم گفتم این رهجو از آن دسته افرادی است که میآید، نامهاش را نمیگیرد و کنگره را رها میکند. رهجوی دیگر اما معلوم است که پایکار است و تا آخر میآید؛ اما دقیقاً برعکس تصورات من اتفاق افتاده است.
من فکر نمیکنم هیچ راهنمایی بتواند بگوید فردی که بهعنوان تازهوارد، وارد کنگره میشود به رهایی میرسد یا نمیرسد. حتی شخص آقای مهندس هم میگویند: من هم نمیتوانم بگویم که فردی میتواند به رهایی برسد یا نمیتواند به رهایی برسد. برای همین وظیفهٔ همهٔ راهنماها این است که تمام تلاش خود را برای رهجویی که روی این صندلی مینشیند انجام دهند. یعنی اینقدر قضاوت انسانها را درگیر میکند .
قضاوت رابطه مستقیم با تاریکی دارد. یعنی هر چه جهل بیشتر باشد، انسان بیشتر در تاریکی است. قطعاً من وقتی قضاوت میکنم جهالت به سمت من میآید و من را در تاریکی میبرد. وقتی من از شخصی بدم میاید، جز اینکه این شخص حسهای من را خراب کرده چیز دیگری نیست. حال راهکار این است که من قبل از اینکه قضاوت کنم به طرف مقابل حق بدهم. زمانی که ما فکر میکنیم میتوانیم قضاوت کنیم قطعاً با آدمها رفتار خوبی نداریم. به این دلیل که حق را به خودمان میدهیم و به آنها حق نمیدهیم. زمانی که من به انسانها حق بدهم میتوانم همه انسانها را دوست داشته باشم و از کسی بدم نمیآید.
![](/EditorFiles/Image/photo_5764642677797798386_y.jpg)
قسمت دوم این دستور جلسه مربوط میشود به تولد مسافر علی از لژیون دهم. در مرحله اول من این تولد را به علی و همسفرش و خانوادهاش و راهنمای همسفرش و رادین و به کل خانواده کنگره ۶۰ و در رأس به آقای مهندس دژاکام تبریک میگویم. علی با مشکلات فراوانی پا به کنگره گذاشت، ولی سفرش یک نکته مثبت داشت و موفقیت علی به این دلیل بود که این همه چیز را در سفرش رعایت کرد. اول اینکه به مشورتی که از راهنمایش میگرفت عمل میکرد. خیلی از ما در ارتباط با مشکلاتمان با راهنما صحبت میکنیم و راهنما به ما راهکار میدهد؛ ولی دوباره کار خودمان را میکنیم. ولی علی به این شکل نبود و در تلاش بود تا راهکارهایی که میگرفت را اجرا کند.
دوم اینکه علی در همهٔ فرصتهایی که میتوانست مثل پارک طالقانی، پارک لاله، اردو آبیاری و خدمت در نمایندگی حضور داشت. همین حضور داشتن باعث میشد که بتواند ذرهذره تغییر کند و به دانایی خود اضافه کند و با سلاح بهتر و بیشتری بتواند با تاریکی درون خودش بجنگد. علی تا الان خوب پیش رفته و از الان به بعد بهتر و بهتر هم میشود. همه ما در مسیر تکامل هستیم و یاد میگیریم از بدیهای خودمان کم کرده و به خوبیهای درست زندگی اضافه کنیم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید تشکر میکنم.
![](/EditorFiles/Image/photo_5764642677797798384_y(1).jpg)
اعلام سفر مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم مسافر.آخرین انتی ایکس الکل و قرص، ۱۱ ماه به روش DST و با داروی درمان شربت OT سفر کردم. راهنمای محترم آقا روزبه. در حال حاضر ۱ سال و ۴ ماه است که رها هستم. ضمنآ سفر دخانیات هم به راهنمایی آقا دانیال انجام دادم، رهایی از بند نیکوتین هم ۱ سال ۱ ماه می باشد.
![](/EditorFiles/Image/photo_5764642677797798381_y.jpg)
خلاصه سخنان مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. همانطور که همه شما عزیزان مستحضر هستید اعتیاد در جسم، روان و جهانبینی تخریب ایجاد میکند؛ ولی تخریب افکار و اندیشه و روان در من خیلی بیشتر از تخریب در جسم بود. افکارم بهقدری غیرقابلتحمل بوده است که همسرم از من جدا شده بود. بعد از ۳ الی ۴ ماه که به کنگره آمدم و با آموزشهای کنگره آشنا شدم فهمیدم که ۱۸۰ درجه با آنچه که من فکر میکردم در اشتباه بودم.
من عطش زیادی برای آموزههای کنگره داشتم و این سبب شد تا تغییرات در من خیلی سریع به وقوع بپیوندد. تغییرات بهقدری بوده است که همسرم کمکم به من نزدیک شد و دوباره به زندگی برگشته است. این معجزهٔ کنگره است. از جناب مهندس و راهنمای خوبم آقا روزبه تشکر میکنم و ممنونم که به صحبتهایم گوش دادید.
![](/EditorFiles/Image/photo_5764642677797798379_y.jpg)
خلاصه سخنان همسفر مهیا:
سلام دوستان مهیا هستم یک همسفر. خیلی خوشحالم که چنین روزی را تجربه میکنم. عرض تبریک دارم خدمت جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و همچنین به آقا روزبه راهنمای همسفرم و به خانم آتنا راهنمای عزیزم تبریک میگویم. در نهایت به علی همسفرم تبریک میگویم.
من وقتی شنیدم و فهمیدم که علی اعتیاد دارد بسیار شکستم و شروع به لجبازیکردن با خودم، همسرم، بچهام و خانوادهام کردم و تخریب زیادی را ایجاد کردم. انسان وقتی راهحلی برای مشکلات و مصائب خودش پیدا نمیکند، شروع میکند به لجبازی و من با آموزشهایی که در کنگره گرفتم توانستم با دانایی با این لجبازی مقابله کرده و وارد صراط مستقیم شوم تا امروز نتیجهاش را ببینم و جشن یک سال رهایی همسرم را شاهد باشم. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از همهٔ شما سپاسگزارم.
![](/EditorFiles/Image/photo_5764642677797798380_y.jpg)
خلاصه سخنان راهنمای محترم همسفر آتنا:
سلام دوستان آتنا هستم یک همسفر. در ابتدا تولد یک سال رهایی علی آقا را در اصل به جناب آقای مهندس، خانواده محترم ایشان، راهنمای علی آقا، آقا روزبه و همچنین به همسر محترمشان خانم مهیا عزیز تبریک میگویم. در ابتدای سفر مهیا بسیار آرام و ساکت بود و خودش را بروز نمیداد. اما بعد از چند ماه شروع به صحبتکردن کرد و کمکم توانست از طریق آموزههای کنگره، ساختارهای منفی و معیوب داخل خودش را شکسته و ساختار جدیدی ایجاد کند.
در ادامه هم توانست آرامش را به خودش و خانوادهاش هدیه بدهد. همهٔ آدمهایی که به کنگره میآیند در ابتدا این گارد را دارند؛ از جمله خودم. ولی نهایتاً این آموزههای کنگره است که ساختارشکنی میکند و ساختارهای منفی جای خودشان را به ساختارهای نو، بکر، درست و سالم میدهند و نتیجهاش میشود جشنهای رهایی که در نوع زیبایی بیهمتاست. کنگره در افکار، اندیشه، روان و جسم زیباسازی میکند. ممنونم به صحبتهایم گوش دادید.
تایپ: مسافر حامد و مسافر نادر
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
83