قضاوت یکی از پلههای وادی پنجم و به معنای داوری و حکم صادر کردن، میباشد. انسان همواره در حال قضاوت، انتخاب و تصمیمگیری در مورد مسائل مختلف و روزمره زندگیِ خود است؛ از اینرو انسان موجودی است که از ابتدا گویی قاضی به دنیا آمده و مرتب در حال قضاوت کردن است که کاری را انجام دهد یا خیر. خداوند نیز در کلامالله میفرماید: «وَهَدَيۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَيۡنِ » او را بر سر دو راهی قرار دادیم که با اختیار خود راه خویش را انتخاب میکند؛ راه خیر و یا شر؛ لذا قضاوت کردن، امری فطری است.
قضات در دادگستریها بهصورت قانونی و مشروع و براساس اطلاعات و آگاهی به قضاوت میپردازند؛ بنابراین قضاوت احتیاج به پیشنیازهای فراوانی همچون ایمان، فرمان عقل، خودشناسی، علم، آگاهی، عدالت، آموزش، بیطرف بودن، صبر و تقوا دارد؛ اما آنچه اشتباه و ضدارزش میباشد، قضاوت در مورد دیگران و بدون آگاهی است و مشکل از همینجا شروع میشود که انسان در حیطهای که به او مربوط نیست وارد شده، تجسس میکند و از روی ظواهر و بدون دانستن دلایل، دیگران را پیشداوری و قضاوت کرده و در جایگاه یک قاضی حکم صادر میکند و در ادامه دچار ضدارزشهای غیبت، خبرپراکنی، تجسس و غیره میشود و نام آن را کنجکاوی و خیرخواهی میگذارد.
منشا اصلی قضاوت، جهل و نادانی است و جهالت؛ یعنی عدم آگاهی و ندانستن. در جهانبینی میآموزیم سه ضلع مثلث جهالت شامل ترس، منیت و نامیدی میباشد. ترس، تفکر را میخورد و انسان جاهل بدون تفکر و تعقل و براساس پیشفرضهایش به قضاوت دیگران میپردازد. ضلع دیگر منیت است، فردی که منیت دارد، خود را برتر میداند و اجازه دخل و تصرف در امور دیگران را به خود میدهد و گاهاً از خطوط قرمز و مرزها عبور کرده و به قضاوت میپردازد. ناامیدی یک دیوار نامرئی است که فرد حس، حوصله و هدفی برای انجام کارهایش ندارد. تفکر و تمرکز بر روی ناخالصیهای درون بسیار سخت است و کمتر کسی جرأت روبهرو شدن با خود واقعیش را دارد؛ بنابراین انسان جاهل دوربینش را به سمت دیگران گرفته و در امور آنها دخالت، تجسس و قضاوت میکند. او بدین صورت گریزگاهی برای فرار از خود مییابد و همه کاستیها را به دیگران حواله میکند.
مثلث جهالت در مقابل مثلث دانایی قرار میگیرد. هرچه سطح دانایی بیشتر باشد؛ یعنی آموزش، تجربه و تفکر افزایش یابد، قضاوت دیگران کاهش مییابد. ارتباط این دو کلمه به این معنی است که ما باید از قضاوت بر مبنای جهالت پرهیز کنیم. خرابههای ویران توسط انسانهای دانا آباد میشود و دانا کسی است که بداند کجا قضاوت کند و کجا قضاوت نکند.
هرگز ظاهر قضایا، شاهد خوبی برای ماهیت آنها نیست. از این رو انسان نمیتواند، تنها با ظواهر امر، دیگران را قضاوت کرده و برچسب بزند؛ بنابراین بهتر است کمی عقبتر ایستاده و تأمل کند و دقایقی با کفشهای وی در خیابانهایی که گذر کرده است، راه برود. به فرموده آقای مهندس: «بایستی به اعمال خویش نظری بیفکنیم و اگر ما بیلزن هستیم، باغچه خودمان را بیل بزنیم و قضاوت کردن را به اهلش واگذار نمائیم» و به قول شاعر بزرگ؛ حافظ:
عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزهسرشت
که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
نویسنده: همسفر لیلا (ک) از لژیون یکم
عکاس خبری: راهنما همسفر اعظم (ر)
تنظیم و ارسال: همسفر لیلا (ک) رهجوی راهنما همسفر لیلا
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
465