سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
زمانی که خداوند انسان را آفرید او را بر سر دوراهی قرارداد راه مثبت و راه منفی تا با اختیاری که به او تفویض شده بود بر سرنوشت خودمختار و حق انتخاب داشته باشد تا با انتخابات خود که در راستای خواستههایش میباشد و در غلیان نیروهای مثبت یا الهی و منفی یا شیطانی رشد کرده و در این مسیر با کسب دانایی و بهکارگیری آن بهفرمان عقل نزدیک شده و درنهایت از حال خوشی برخوردار باشد پیرو این قضیه یکی از ویژگیهایی که انسان دارا میشود امر قضاوت کردن است قضاوت به معنای داوری و رای دادن البته به افکار، اعمال و کردار خودمان بهمنظور تزکیه و پالایش آنها و ارتقاء خودمان یعنی هرزمانی که برایم مشکل ایجاد میشود یا حسم آلوده میشود و خرابکاری به وجود میآید میباید بهجای تأسف و تأثر خوردن به افکار و اعمال خودم درگذشته نظر بیندازم تا نقاط اشتباه و منفی آن را دریابم. با دریافت و بهکارگیری آموزشهای مربوط به آن موضوع آنها را رفع کنم.
گاهی کشش نیروهای منفی درون خودم که همان جهل و نادانی است باعث میشود موضوع قضاوت و داوری را وارونه به کار بگیرم و در مورد دیگران قضاوت کنم این کار باعث میشود نهتنها رشد و ارتقایی اتفاق نیفتد بلکه همانند دیواری که زیرش نشسته باشیم روزی بر سرمان خراب شود، انرژیمان را هدر میدهد و حال خودمان را خراب میکند لذا باید به این امر پی ببریم که قضاوت در مورد دیگران ارتباط مستقیم با جهالت دارد به همین سبب در کنگره یادآور میشویم بزرگترین دشمن ما جهل و نادانی ما است و برای نجات خودمان از این مسئله باید به خداوند یا به عبارتی فرامین خداوند و قوانین حاکم بر هستی پناه ببریم و آنها را اجرا کنیم تا رستگار شویم چراکه قضاوت در مورد دیگران فقط مخصوص خداوند یا سیستم طبیعت و کائنات است که میتوان این برداشت را داشت هرچه بکاری همان را برداشت خواهی کرد.
این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا
فعل تو کان زاید از جان و تنت همچو فرزندی بگیرد دامنت
پس تو را هر غم که پیش آید ز درد بر کسی تهمت نه بر خویش کرد
فعل توست این غصههای دمبهدم این بود معنای قد جف القلم
تایپ و تنظیم: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
74