دهمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی لوییپاستور با استادی راهنما مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر کامران و دبیری مسافر میلاد با دستور جلسه «قـــــــضـــــاوت و جــهالــــت» در روز شنبه 9 تیر ماه ۱۴۰۳ در ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که توانستم در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. موضوع جلسه قضاوت و جهالت است؛ این بار سوم است که این دستور جلسه با استادی من برگزار میشود. من در گذشته بسیار مشکل قضاوت داشتم و خداوند را بابت این شاکرم که هر بار با استادی این دستور جلسه این موضوع را برای خود مدام تکرار کردم.
یکی از دوستان، همکار خود را به شعبه آورده بود، پرسیدم چرا همکار خود را به شعبه آوردی..؟ در پاسخ گفت که همکار من مدام از من میپرسید که کجا میروی که اینقدر حال خوبی داری، میخواهم بدانم و من هم او را به شعبه آوردم.
واقعاً این طور است، من در محل کار خود حال خوبی نسبت به همکارانم دارم. ما افراد کنگره نسبت به افراد بیرون پُر انرژی تر هستیم. با خود فکر میکردم این روش DST است که باعث میشود اینطور سیستم ایکس ما ساخته و حال ما خوب شود؛ سفر اولیها خبر ندارند که همین مشارکتها باعث میشود روان آنها ساخته شود.
در سفر اول و دوم ما با جهان بینی کار میکنیم و این کار به تعادل ما کمک میکند؛ یکی از نکات مهم جهانبینی همین مسئله قضاوت است. به عقیده من قضاوت خیلی مطلب مهمی است که جناب مهندس آن را به عنوان دستور جلسه انتخاب کردند. من در زمان مصرف در مورد هر کسی که میتوانستم قضاوت میکردم.
من متوجه نبودم قضاوت چقدر انرژی من را میگیرد و من چه هزینههایی بابت قضاوت پرداخت میکنم. من امروز متوجه میشوم که چرا من در گذشته به کار و زندگی خودت نمیرسیدم. قضاوت تمام فکر و ذکر من را مشغول میکرد.
جناب خدامی مثالی زدند که بچه میمون لحظهایی آرام و قرار ندارد و ذهن ما همینطور است. به عقیده من هنگام قضاوت این بازیگوشی بیشتر هم میشود. قضاوت برای من مسئله بُلدی است. جناب مهندس در CD قضاوت کاملاً توضیح دادند که قضاوت چه تخریبی در بدن انسان دارد. من با انجام هر کار ضد ارزشی، حتی در جایگاه راهنمایی هم به حال خراب میرسم چه برسد به قضاوت کردن.
در گذشته اینطور نبود؛ از پنجره زباله خود را به بیرون پرتاب می کردم و...، امروز بازی ما در آگاهی است. زمانی که آگاهی به وجود میآید، متوجه میشویم که قضاوت چه تخریبی دارد و با قضاوت کردن به حال بدی میرسیم. با پیدا کردن آگاهی با انجام کارهای ضد ارزش به حال بدی میرسی به عقیده من سختی سفر دوم در این است.
با قضاوت نکردن به حال بهتر و ریلکس تر میرسیم؛ همه چیز با عمل کرد است، فقط با گوش دادن نمیتوان به جایی رسید باید عملکرد هم داشته باشیم. با جناب زرکش صحبت میکردم در رابطه با این که به دنبال مطالبی هستم که بخوانم و گوش کنم و ایشان به من گفتند که اینقدر به دنبال مطالب نباش، برو و به فکر تزکیه و پالایش باش و روی عملکرد خودت کار کن؛ با شنیدن این حرف جرقهایی در من خورد که به روی عملکرد خود کار کنم تا این که به دنبال مطالب و CD خاصی بگردم.
من در زندگی فیزیکی خود ماندهام، در حل کردن قضاوت، غیبت، دروغ ماندهام و بعد به دنبال اشخاص خاص و بزرگ میگردم، به عقیده من این که زندگی خاکی خود را تکمیل کنم مهم تر است.
تایپ،عکس و ارسال: مسافر رضا(لژیون چهارم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
91