جلسه دوازدهم از دورهی بیست و یکم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی زنجان با استادی راهنما مسافر عباس، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حسین؛ با دستور جلسهی حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ در روز پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار نمود.
![](/EditorFiles/Image/photo12287922639.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر، خداوند را شاکر هستم که فرصت دوبارهای دست داد تا بتوانم در این جایگاه حضور داشته و خدمت نمایم، درباره دستور جلسه باید بگویم که حرمت کنگره۶۰ به قدری اهمیت دارد که در هر کارگاه آموزشی دو بار قرائت میشود، باید بدانیم که حرمت کنگره۶۰ خلق الساعه به وجود نیامده است و طی ۲۵ سال که کنگره آغاز به کار کرد، یک سری مشکلات و مسائلی پیش آمده که مانند ترمزی برای ادامه سفر، سفر اولیها شده بود و به سفر آنها خلل وارد مینمود، به همین خاطر حرمت کنگره۶۰ به شکل امروز به وجود آمد.
باید بدانیم در کنگره۶۰ اولین و تنهاترین وظیفه ما درمان اعتیاد است و از هر چیزی که مانع و مخل درمان اعتیاد شود باید از آن دوری جست، اگر این ممنوعیتها وجود دارد و اگر امروز در حرمت کنگره قرائت میشود که ما باید لباس و پوشش مناسب داشته باشیم و یا از مسائل سیاسی صحبت نکنیم و نباید شماره تلفنی رد و بدل شود و خیلی مسائل دیگر که دو بار در غالب حرمت قرائت میشود به این دلیل است که ما این فضا را آماده نگاه داریم برای رهایی عزیزان و درمان دوستان سفر اولی.
بنابراین تجربیات گذشته در کنگره۶۰ سبب شده که در طول سالها دیدهبانان و بنیان کنگره۶۰ تصمیم گرفتند که تمام مسائل ذکر شده در حرمت کنگره۶۰ حتماً لازم الاجرا شوند تا راه برای کسانی که خواسته درمان دارند هموار شود.
شاید در حال حاضر برای برخی نکات مطرح شده در حرمت مهم قلمداد نشود ولی پس از مدتی شخص متوجه میشود با رعایت نکردن هر کدام از این نکات میتواند از مسیر درمان دور شده و سقوط نماید.
روزمرگیهای ما باید پشت در کنگره بماند، گاهی ما نداسته با دادن یک شماره تلفن به هم لژیونی خود نمیدانیم که چه آسیبهایی در ابتدا به خود، سپس به هم لژیونی خود و خانواده ایشان وارد میکنیم، از این بابت است که حرمت کنگره۶۰ بسیار مهم است و در هر کارگاه آموزشی دوبار قرائت میشود، و یکی از دستور جلسات سالیانه ما همین دستور جلسه میباشد.
صحبتهای راهنمای محترم عباس آقا درباره اولین سال رهایی مسافر علی:
درباره تولد علی عزیز جا دارد که اینجا واقعا خوشحالی خودم را ابراز کنم، علی عزیز از هیدج تشریف میآوردند به همراه دو پسر و همسفر محترمشان، جالب است که من در روز رهایی ایشان متوجه شدم که نمایندگی هیدج از منزلشان فاصله کمی دارد ولی علی به خاطر یک سری از مشکلات ناچار شد که از هیدج به زنجان بیاید و درمان خود را اینجا انجام دهد و شاید من بر این باور هستم که، آنهایی که در سفر خود به سختی میافتند و به سختی راهی را طی میکنند، قدر سفر خود را بیشتر میدانند.
علی بدون غیبت سفر کرد و این برای من خیلی جالب بود، مانند ما که برای سفر کردن از اینجا به هیدج میرفتیم، یک نفر هم از هیدج به نمایندگی زنجان آمد و گرمای تابستان، سرمای زمستان و خرابی ماشین و همه اینها را به جان خرید و یک سفر عالی داشت و تقریباً تمامی آنچه که یک راهنما از یک رهجو میخواهد را انجام داد، بدون کم و کاست، سیدی اضافه مینوشت و همیشه سیدیها را تشریح میکرد، غیر از ورزش که البته گاهی اوقات میآمدند مابقی جلسات را حضور داشتند.
خدا را شکر یکی از بهترینها بودند و رهایی بسیار خوبی داشتند و من از خاطرم نمیرود که در رهایی علی انرژی بسیار بالایی بود، علی مدتی در اوتی و در جایگاههای مختلف خدمت کرد و من افتخار میکنم به انسانهایی که با صلابت و با درستی و با رفتار خودشان نشان میدهند که این مسیر خیلی هم سخت نیست و میشود این مسیر را طی نمود.
امیدوارم خداوند هم کمک نماید و یکی از ماندگارهای کنگره باقی بماند و از خدمتگزاران کنگره باشد، در زنجان و یا در هیدج فرقی نمیکند و باعث ارتقاء فکری و آموزشهای خویش باشد و خدمتگزار در کنگره خدمتگزار باقی بماند. از این که به صحبت های من توجه کردید از همهی شما سپاسگزارم.
![](/EditorFiles/Image/photo12287920580.jpg)
تولد هفتهی اول تیر ماه نمایندگی زنجان
![](/EditorFiles/Image/photo12287996254.jpg)
صحبتهای مسافر علی در جشن اولین سال رهایی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم و خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه قرار گرفتهام، آرزو میکنم که تمام سفر اولیها در این جایگاه قرار بگیرند و شاهد جشن اولین سال رهایی آنها باشیم؛ در ابتدا از جناب آقای مهندس و خانوادهی محترم ایشان صمیمانه سپاسگزارم که چنین مکانی را برای ما به وجود آوردند تا ما به رهایی و حال خوش برسیم.
از ایجنت محترم آقا ابراهیم و لژیون مرزبانی کمال تشکر را دارم و از راهنمای بزرگوارم عباس آقا سپاسگزارم که با صبوری و حوصله، به من آموزشهای زیادی دادند و در مسیر رسیدن به رهایی من نقش بسیار بزرگی را ایفا کردند؛ همچنین از راهنمای محترم لژیون ویلیام وایت آقا اسمعیل سپاسگزارم که انسان بسیار خوب و صبوری هستند و من را در مسیر رهایی از بند اعتیاد به سیگار کمک کردند؛ از راهنمای محترم آقا صابر صمیمانه تشکر میکنم که راهنمای نیما هستند و به نحوی حق راهنمایی بر گردن من دارند و زمانی که مسئول OT نمایندگی بودند، من در خدمت ایشان بودم و مطالب زیادی را از ایشان آموختم.
از راهنمای محترم همسفرم، خانم مینا و ایجنت محترم همسفران خانم یاسمن که راهنمای سفر اول همسفر من بودند، صمیمانه تشکر میکنم و از همسفران عزیزم که در طول این مدت زحمت من را کشیدند و سختیهای زیادی را متحمل شدند، تشکر میکنم؛ به ویژه همسفرم که در طول سفر اول من تمامی جلسات هفته را همراه من از هیدج به زنجان میآمد و از نیم ساعت مانده تا شروع جلسات خصوصی تا پایان آن، در گرما و سرما در ماشین مینشست و به معنای واقعی در طول سفر اول من، همسفر و پشتیبان من بود.
من همسفرم را خیلی اذیت کردم و واقعا در طول این مسیر زحمات زیادی را برای من متحمل شدند و امیدوارم که انشالله روزی بتوانم زحمات ایشان را جبران کرده و به آرزوها و خواستههای قلبی که دارند؛ برسانم، از این که به صحبت های من توجه کردید، سپاسگزارم.
![](/EditorFiles/Image/photo12287915667.jpg)
صحبتهای راهنمای محترم خانم مینا در جشن اولین سال رهایی همسفر سمیه:
سلام دوستان مینا هستم راهنما یک همسفر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق این را دارم که در جشن اولین سال رهایی این عزیزان حضور داشته باشم و آموزش کسب کنم و بابت این امر بسیار خوشحال هستم؛ این تولد را در ابتدا خدمت جناب مهندس و خانوادهی محترم ایشان تبریک عرض میکنم.
همچنین به راهنمای عزیزم خانم فاطمه تبریک عرض میکنم، چرا که ایشان به من آموختند تا من هم بتوانم به دیگران بیاموزم، راهنمای عزیزم خانم فاطمه خواهر خانم سمیهی عزیز هستند و روزی من با حال خراب وارد لژیون ایشان شدم و از ایشان مطالب زیادی را آموختم و امروز خوشحالم که توانستم مطالبی را که آموخته بودم، خدمت خواهر عزیزشان خانم سمیه انتقال دهم.
انشالله که خانم سمیهی عزیز امسال در آزمون راهنمایی قبول شوند و سال بعد مفتخر به دریافت شال نارنجی شوند، چرا که لیاقت این جایگاه را دارند و جزو رهجویانی هستند که همواره در لژیون به صورت منظم حاضر میشدند.
صحبتهای علی آقا که راجع به همراهی همسفرشان بود، پیام خیلی مهمی برای تمامی همسفران داشت و آن پیام این بود که همسفر ایشان خانم سمیه، فرزند خردسال خود را نزد فرزند بزرگتر میگذاشت و همراه با مسافر خود از هیدج به زنجان میآمد و در سرما و گرما همراه مسافر خود بود.
این پیام مهم برای تمامی همسفران است که در زنجان ساکن هستند و فاصلهی زیادی با محل نمایندگی ندارند، ولی حاضر نیستند که این فاصلهی کوتاه را پیموده و به صورت منظم در جلسات خصوصی همسفران حاضر شوند و خانم سمیه برای این عزیزان الگو و نمونهی بسیار خوبی است؛ من به خانم یاسمن عزیز این تولد را تبریک عرض میکنم، خانم سمیه در سفر اول خود در لژیون ایجنت محترم خانم یاسمن عزیز بودند و پس از آن که ایشان لژیون خود را تحویل دادند، خانم سمیه به لژیون بنده تشریف آوردند.
بابت برگزاری این جشن تولد بسیار خوشحال هستم و امیدوارم که انشالله خانم سمیهی عزیز، مسافرشان و دو پسر عزیزشان نیما و رادین که به شدت پسر مهربان و شیرین زبانی است، در کنگره ماندگار شده و جزو خدمتگزاران کنگره باشند؛ در انتها دوباره به این عزیزان تبریک عرض میکنم و به راهنمای محترم عباس آقا تبریک عرض میکنم و امیدوارم که هر روز شاهد جشنهای تولد، رهاییها و موفقیتهای نمایندگی زنجان باشیم و همگی عزیزان در کنگره حضوری مداوم و مستدام داشته باشند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همهی شما عزیزان سپاسگزارم.
صحبتهای همسفر سمیه در جشن اولین سال رهایی:
سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر، در ابتدا از جناب مهندس تشکر میکنم که بدون منت دست مهربانی بر سر من و خانوادهی من کشیدند، از راهنمای عزیزم خانم مینا سپاسگزارم و امیدوارم که بهترینها نصیب دل مهربانشان شود؛ از ایجنت محترم خانم یاسمن عزیز به صورت ویژه قدردانی میکنم که راهنمای سفر اول بنده بودند و همچنین از راهنمای بزرگوار عباس آقا تشکر میکنم که حال خوب مسافرم را مدیون ایشان هستم، همچنین از راهنمای محترم آقا صابر و ایجنت و مرزبانان عزیز صمیمانه تشکر میکنم و از تمامی شما عزیزان بابت تبریکهای صمیمانهتان سپاسگزارم.
من در ابتدا از اعتیاد مسافرم اطلاعی نداشتم و دلیل مشکلاتی که در زندگی داشتیم را نمیدانستم، هر زمانی که میخواستیم یک مشکلی را در زندگی خود حل کنیم، همواره به در بسته برخورد میکردیم و این اتفاق سبب میشد که حال من بدتر و آشفتهتر از قبل شود؛ تا روزی که از اعتیاد مسافرم مطلع شدم و علت مشکلاتی که در زندگی داشتیم را متوجه شدم.
پس از مطلع شدن از اعتیاد مسافرم برای اینکه خانوادههایمان متوجه نشده و در جریان این امر نباشند، از رفتن به نمایندگی هیدج که محل آن سر کوچهی ما بود، صرفنظر کردیم و مسافت هیدج تا زنجان را طی کردیم و در طی این مدت سختیهای زیادی متحمل شدیم، ولی به لطف خداوند و آقای مهندس و همهی شما بزرگواران امروز در این جایگاه هستیم؛ بنابراین من خداوند را به خاطر سختیهایی که قبل شروع سفرمان متحمل شدیم که همین سختیها سبب شد مسیر کنگره۶۰ را پیدا کنیم، شاکر و سپاسگزارم و بابت حال خوب خودم و مسافرم همواره میگویم: شکر، شکر، شکر؛ از این که به صحبت های من توجه کردید، از همهی شما عزیزان متشکرم.
![](/EditorFiles/Image/photo12287915160.jpg)
صحبتهای همسفر نیما در جشن اولین سال رهایی:
سلام دوستان نیما هستم یک همسفر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز توانستیم در این جایگاه قرار بگیریم، خدمت مسافرم و مادرم که در طول مدت سفر خود سختیهای زیادی کشیدند، تبریک عرض میکنم و از راهنمای محترم عباس آقا که برای مسافر من زحمات زیادی کشیدند، صمیمانه تشکر میکنم، همچنین از ایجنت محترم خانم یاسمن و راهنمای محترم خانم مینا که راهنمایان سفر اول و دوم مادرم هستند، صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم.
از راهنمای عزیزم آقا صابر به صورت ویژه و صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم که زحمات زیادی برای من کشیدند و مطالب زیادی را خدمت ایشان آموختم و در طول این مدت خیلی به ایشان زحمت دادم و امیدوارم که بتوانم زحمات ایشان را جبران نمایم؛ در انتها از ایجنتها و مرزبانان گروه همسفران و مسافران که زحمات زیادی برای نمایندگی میکشند و انرژی نمایندگی را مضاعف میکنند، تشکر میکنم؛ از اینکه به صحبتهای من توجه کردید ممنونم.
صحبتهای همسفر رادین در جشن اولین سال رهایی:
سلام دوستان رادین هستم یک همسفر، من میخواهم یک پیام بخوانم:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است؛ من که میگویم، کلام خود نیست؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست؛ مگر معنای آن، بداند که چیست.
ارابهها را در بیکران به حرکت در آورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین میگذرد، نیازمندند؛ بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیبها را جدا نمایید؛ متشکرم.
![](/EditorFiles/Image/photo12287917401.jpg)
رهاییهای هفتهی اول تیر ماه:
مسافر ابوالفضل از لژیون ویلیام وایت به راهنمایی راهنما مسافر اسمعیل
خدمتگزاران سایت نمایندگی زنجان:
تایپ: مسافر محمد رضا از لژیون سوم و مسافر شهرام از لژیون ششم
ویراستار: مسافر مهرداد از لژیون سوم
ارسال: مسافر مرتضی مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
248