چهارمین جلسه از دور چهل و چهارم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی عمانسامانی با استادی راهنمای محترم آقا محمد، نگهبانی مسافر حمزه و دبیری موقت مسافر احسان با دستور جلسه « حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و خانوادگی در کنگره ممنوع است. و همچنین یکمین سال رهایی مسافر امیر حسین » پنجشنبه ۷ تیر ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان محمدهستم مسافر.
دو دستور جلسه داریم و هر دو خیلی مهم هستند. دستور جلسه اول خیلی مهمتر است آنقدر این دستور جلسه اهمیت دارد شاید بیشتر از آن تفکری است که یک خانواده حضور پیدا کند و در این محیط بتواند درمان شود. قدیمها همه چیز حرمت داشت، حرمتها به مرور زمان شکسته شد.
انشعابهای خطرناکی شروع شد و حمله کرد به سرزمین انسانها، خانواده حرمت داشت، بزرگمردی حرمت داشت، پدر و مادر حرمت داشتند. متاسفانه نیروهای منفی با کم ارزش کردن حرمتها توانست کار خودش را شروع کند، وبه این مصیبتی که انسانها دچارند دچار بشوند.
اگر میگویند کنگره مکان مقدس و امنی هست تصور این نباشد که یک زیارتگاه است که یک پارچه شده. نه اینطور نیست، این ما هستیم که مکان کنگره را تقدس میبخشیم و برخلافش با عکس کردن آن یک امنیت را از آنجا دور میکنیم. اگر میگویند یک خانواده امنیت دارد چون به خاطر این است که همه به یکدیگر احترام می گذارند، نه اینکه فقط پدر و مادر حرکت کند، تمام اعضا به سهم خودشون برای امنیت خودشون در آن راستا حرکت میکنند.
تجربه به من ثابت کرده است کسانی که از روز اول تا روزهای آخر کنگره ه به رهایی میرسند و از کنگره لذت میبرند به امنیت و تقدس کنگره ایمان دارند و رعایت میکنند، اما کمی که پیشکسوت میشوند، آن موقع فکر میکنند میتوانند بالاتر از قانون حرکت کنند و اینجا نیروی منفی شروع به حرکت میکند. صحبتهایی که آقای امین در سی دی موسی ۲ فرمودند، برگشت به تاریکیها شروع میشود همون لحظه من فکر میکنم حرمت مختص سفر اولی است و به من ربطی ندارد اما ما تک تک وظیفه داریم حریم و حرمت کنگره را حفظ کنیم و حتی من اجازه ندارم اعضای کنگره ۶۰ را به عنوان دوستان خودم انتخاب کنم و هر کسی که اسم مسافر روی آن است، باید حرمت کنگره را حفظ نماید و هر زمان اسم مسافر از روی آن برداشته شد آن موقع است که هر کاری که خواست انجام بدهد. به نظر من کنگره ۶۰ برای خیلیها اهمیت نداره و من باید در آن لحظه بترسم که لحظه ای حرمت کنگره را بشکنم در ضمن قانون را میشود کم و زیاد کرد، ولی حرمت را نمیشود به هیچ وجه شکست. و امیدوارم که افرادی که از آموزش های کنگره لذت می برند و می خواهند زندگی کنند، به هیچ وجه اجازه ندهند که حریم و حرمت کنگره ۶۰ را بشکنند.
اما دستور جلسه دوم رهایی تولد امیرحسین عزیز مرزبان محترم و همسفرشون خانم پروین.
من به نوبه خودم به این دو عزیز وبزرگوار که خدمتگزاران کنگره ۶۰ هستند تبریک میگویم، نمیدانید چقدر لذت دارد تولد امیرحسین برای من، خیلی جالب بوده چرا دستور جلسه حرمتها با تولد امیرحسین یکی شد. امیرحسین یک سفر مارکوپولویی داشت و با هم لژیونی های خودش همیشه در این سفر ارتباط داشت اما یک نقطه پررنگی که امیرحسین داشت، در کنار این سفر مصمم بود و پای سفرش ایستاد. چون همسفر خیلی خوبی داشت امیرحسین یک بار با برادرم سفر کرده بود و سفر خود را خراب کرده و دوباره رهجوی من شد، در آخر سفرش من یک کلام گفتم امیرحسین اگر حالت خوب است صبح بلیط بگیریم، البته خدایی خودم هم ناراحت بودم چرا که مادر گرامیش پای امیرحسین ایستاده بود و امیرحسین هم داشت دوباره مبارزه میکرد و حریف هم نمیشد گفتم :امیر بیا بریم رهایی بگیر، خانم پروین برود سفر دوم و هر کاری که میخواهی بکنی بکن، اما مادرش پای امیر حسین ایستاد این خیلی حرفه، چون اگر من بودم این کار را میکردم. همسفری که پا به پای مسافر ایستاد و واقعاً از جون و دل خواست که مسافرش رها شود.
من تبریک میگویم به خانم پروین که ایستاد و نشون داد که لیاقت دارند خدمتگزار شوند و مطمئنم روزی امیرحسین راهنما می شود، چون علاقه به خدمت کردن دارد، مطمئنم که امیرحسین تلاشش را میکند یک راهنما شود. من تبریک میگویم به ایجنت محترم پارک برادر بزرگش آقا فربد و تبریک به راهنمای خانم پروین و راهنما های قبلی و جدید خانم پروین به همشون تبریک میگویم خدا قوت بده بهشون. ما آموزش به رهجوها میدهیم، ولی در واقع خودمان هم آموزش میگیریم. خوشحالم که امیرحسین تا اخر کار ایستاد و رهایی خودش را گرفت.
خیلی ممنونم که به صحبت هایم گوش دادیدخودتون را تشویق کنید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_0828(8).JPG)
سخنان مسافر:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر.
خدا را هزاران هزار بار شکر که لیاقت و فرصت دوباره به بندههایش میدهد که گذشته خودشان را جبران کنند و اجازه میدهد که دور هم جمع بشویم و انرژی بگیریم و به حال خوش برسیم. سپاسگزارم در رأس از آقای مهندس و خانواده محترمشان آقای کامران که واقعاً زحمت میکشند و جایگاه بسیار والایی در قلب خانواده من دارند و از راهنمای خودم آقای محمد رضائی که درس زندگی را از او یاد گرفتم. سپاسگزارم ازآقا شاهین ایجنت شعبه سپاسگزارم از راهنمایان مادرم، خانم ندا، خانم آرزو، خانم سودابه و خانم نسرین تشکر میکنم، از برادرم، خدمتگزاران و در نهایت از همه بسیار بسیار تشکر میکنم. خوشحالم که در این جایگاه هستم و این جشن را با هم تقسیم میکنیم، اگر بخواهم از تجربه یکسال رهایام و سفرم بگویم، اواخر سال ۹۷ بود که آمدم شعبه و همانطور که برادرم گفت واقعاً حالم بد بود من روزی که آمدم داخل کنگره خوب ترس زیادی داشتم، میترسیدم که حالا باید درمان انجام بدهم یا بخواهم قدمی بردارم، میترسیدم که لحظهای بخواهم بدون مواد زندگی کنم و وقتی آمدم به کنگره، راهنمای تازه واردین آقای شاهین بود که یادم نیست چی بهم گفت چون کلاً از آن روزها چیزی یادم نمیاد خوب آمدم و سه جلسه تازه واردین را پشت سر گذراندم، واقعاً خسته بودم از اینکه صبح پا میشدم و تا شب فکر اینکه پول و مواد از کجا تهیه کنم خسته بودم، از التماس کردن به آدمهایی غریبه، بهم بر میخورد، ولی خوب چارهای نبود مجبور بودم. سفر خودم را شروع کردم و بعد از ۹ ماه تازه متوجه شدم چی به چیه، تازه یه ذره سرحال شده بودم چون مصرف قرص داشتم به خیال خودم همه چیز را گذاشتم کنار فقط دارم قرص میخورم اصلاً قرص برای من یه دنیای دیگهای بود من موقعی که آمدم داخل کنگره دوست داشتم درمان بشوم ولی حریف نفس خودم نمیشدم، من برای بار سوم باز هم خراب بودم، خوب حساب باید صاف میشد باید یک دل سفرمیکردم، نمیشود یک روز خوب باشی و یک روز بد، یا زیر و رو بکشی و این نوید را به مادرانی که در این جمع هستند میدهم که ورق برمیگردد و تلافی تمام این روزها در میاد فقط و فقط تحت هر شرایطی به کنگره وصل باشید با حال خوب با حال بد بیاید سی دی ننوشته باشید هم بیاید، فقط بیاید و جای هیچگونه نگرانی نیست نوبت باران محفوظ است.
خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_0826(9).JPG)
نگهبانان نظم مسافر یعقوب و مسافر عبدلله
![](/EditorFiles/Image/IMG_0821(13).JPG)
مهمانداران مسافر عادل و مسافر ستار
![](/EditorFiles/Image/IMG_0819(8).JPG)
میکروفن گردان مسافران مسافر هادی
![](/EditorFiles/Image/IMG_0822(10).JPG)
![](/EditorFiles/Image/IMG_0820(6).JPG)
نگارنده: مسافر صفدر لژیون ششم و مسافر علی لژیون نهم
ویراستار: مسافر امیر حسین لژیون نوزدهم و مسافر سهراب لژیون پنجم
تنظیم: مسافر کیارش
ارسال: مرزبان خبری جعفر
- تعداد بازدید از این مطلب :
484