دوازدهمین جلسه از دوره شصت و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ به نمایندگی شعبه ابنسینا، به استادی راهنما مسافر کامران، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "قضاوت و جهالت " و دهمین سال آزادی راهنما مسافر ایوب در روز شنبه 9/۰۴/1403 ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کارنمود.
سخنان استاد: سلام دوستان کامران هستم یک مسافر، خدا را شکر میکنم بابت اینکه توانستم یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم و همینطور آموزش بگیرم، از ای جنت محترم و مرزبانان عزیز هم سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند و همینطور از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان نیز سپاسگزارم بابت این بستری که فراهم نمودند تا من هم بتوانم حضورداشته باشم و خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه قضاوت و جهالت است؛ انسان زمانی که خلق شد قدرت مطلق نیرویی به انسان داد که بتواند توسط آن سرنوشت خودش را تعیین کند و به دلیل همین موضوع انسان همیشه بر سر یکدو راهی قرار میگیرد که یکراه فسق و فجور و یکراه تقوا و یا اینکه یکراه تاریکیها و یکراه روشناییها هستند و برای اینکه بتواند راه درست را انتخاب کند به انسان قدرت تفکر داده شد که هر راهی را که بخواهد باقدرت تفکر و عقل خودش انتخاب نماید و برای انتخاب راه باید توجه کند که این راهی که میرود آیا درست است یا خیر و یا این کاری که میخواهد انجام دهد آیا درست است یا نه، من هم وقتی از اعتیاد خسته شدم دنبال راهی میگشتم تا نجات پیدا کنم و از بند اعتیاد رها شوم و زمانی که قدم به کنگره گذاشتم همان ابتدا به من گفته شد که تا سه ماه نباید بههیچوجه هیچ قضاوتی انجام دهی، اما درنهایت این خود من بودم که باید قضاوت میکردم که روش درمان کنگره درست است یانه و بعد شروع به درمان خودم میکردم.
انسان از صبح که بیدار میشود تا زمان خوابیدن همواره در حال قضاوت است و این قضاوتها را بادانش و تجربهای که کسب کرده باید انجام دهد، در جامعه افرادی به نام قاضی هستند که در مورد موضوعی و با کمک اطلاعاتی که از منابع مختلف به آنها میرسد قضاوت میکنند و گاهی میبینیم که قضاوت آنها هم با تمام اطلاعات و دانشی که در اختیارشان است اشتباه میشود، به همین دلیل است که کنگره میگوید بههیچوجه کسی را قضاوت نکنید.
قضاوت کردن یکی از بازیهای نیروهای منفی است که با جهالتی که من دارم صحنهای از کل موضوع را به من نشان میدهند و من هم در مورد کل ماجرا قضاوت میکنم و برای اینکه بتوانیم در مورد هر چیزی قضاوت نکنیم باید میزان دانایی خودمان را بالا ببریم، چراکه وقتی ما راجع به شخصی یا موضوعی قضاوت میکنیم دلیلش این است که وارد مثلث جهالت شدهایم و با آموزش گرفتن و تفکر باید از قضاوت کردن دیگران پرهیز کنیم.
قسمت دوم دستور جلسه دهمین سال آزادی راهنمای محترم آقا ایوب است؛ من و آقا ایوب هم لژیونی بودیم و زمانی که من وارد کنگره شدم و سفر اولی بودم ایشان سفر دومی بودند و تولد یکسالگی خود را هم جشن گرفته بودند و در قسمت اوتی مشغول خدمتگزاری بودند.
اما من همیشه از حمایتهای برادرانه ایشان برخوردار بودم و بابت همین موضوع از آقا ایوب بسیار سپاسگزارم، ایشان بسیار خدمتگزار خوبی هستند و طی این سالها چند دوره در قسمت اوتی و یک دوره مرزبانی حضور داشتند و چند سال هم راهنمای تازه واردین بودند و الآن هم که راهنما هستند و لژیون بیستم را آموزش میدهند، ایشان همیشه خودشان و رهجوهایشان در پارک حضور فعال دارند و خودشان هم در بحث ورزش خیلی فعال هستند.
در اینجا به آقا مسعود که هم راهنمای مواد ایشان و هم راهنمای سیگار آقا ایوب بودهاند و همینطور راهنمای بنده هم بودهاند تبریک میگویم و از ایشان ممنونم و سپاسگزارشان هستم، به راهنمای قسمت خانواده تبریک عرض میکنم و همینطور به خانواده محترم آقا ایوب هم تبریک میگویم و همینطور به رهجوهای ایشان در لژیون بیستم وامیدارم همیشه موفق و مؤید باشند.
اعلام سفر: سلام دوستان ایوب هستم یک مسافر
آخرین آنتیایکس تریاک، 10 ماه و 25 روز سفر کردم به روش دی اس تی، با داروی اوتی، به راهنمایی آقا مسعود،ورزش در کنگره فوتبال و والیبال، آزادی از اعتیاد 10 سال و 2 ماه و 12 روز.
آنتیایکس دوم سیگار، به راهنمایی آقا مسعود، آزادی از سیگار 8 سال و 6 ماه و 12 روز.
خواسته قلبی مسافر: از خداوند میخواهم که هیچ مردی بهواسطه اعتیاد شرمنده خانوادهاش نشود.
سخنان مسافر: سلام دوستان ایوب هستم یک مسافر، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان که زمانی که من در اعتیاد غرقشده بودم و توسط آموزشهای کنگره درمان شدم و به این مرحله رسیدم، از راهنمایم آقا مسعود تشکر میکنم، در ابتدای ورودم فقط من بودم و آقا مسعود که یک لژیون شده بودیم و بعد کمکم دوستان دیگر هم به لژیون پیوستند.
از آقا کامران ممنونم که مثل یک برادر برای من است و هر وقت به مشکلی برمیخورم بهخوبی به من کمک میکنند و امروز هم که مسئولیت تولدم را برعهدهگرفتهاند، از خانواده عزیزم تشکر میکنم چراکه قبل از ورودم به کنگره خیلی از طرف من مورد ظلم قرار گرفتند.
از همسفرم تشکر میکنم که آن روزهای من را تحمل کردند و آن زمان کار بهجایی رسید که جز اعتیاد به چیز دیگری فکر نمیکردم و در محل کار هم که یک نجاری بود همیشه در حال مصرف مواد بودم و پسرم را در تاریکی سالن رها میکردم و خودم میرفتم و مواد مصرف میکردم و پسرم هم به مادرش میگفت من نمیخواهم همراه بابا بروم چون او من را رها میکند و من هم خیلی میترسم.
از خانم آرزو و خانم سولماز و خانم اشرف بسیار متشکرم که به همسفرم آموزش و یاری رساندند، در مورد مصرفکننده شدن هم که باید بگویم من و آقا محمدباقر که ایشان همالان راهنما هستند مصرف مواد را باهم شروع کردیم و همینطور باهم وارد کنگره شدیم و سفر کردیم، از آقا محمدرضا غلامی که من را با کنگره آشنا کرد هم سپاسگزارم.
منبعد از رها ئیم کنگره را رها نکردم و در قسمتهای مختلف مانند اوتی و مرزبانی و چند سالی هم راهنمای تازهوارد ین خدمت کردم و الآن هم به لطف خداوند راهنما هستم و بابت این موضوع خداوند را شکر میکنم، از طرف کنگره دینی به گردن ما است که باید آن را برای کنگره جبران کنیم و هر کس فقط هدفش درمان اعتیاد باشد و بعد از درمان از کنگره برود و از خدمت کردن شانه خالی کند سرش کلاه میرود.
ما باید دست درماندگانی که در اعتیاد هستند را بگیریم و لبخند را بهصورت خانوادههایشان برگردانیم، خیلی پدر و مادرانی هستند که به خاطر اعتیاد فرزندانشان پیر شدند و موهایشان سفید شده و ما باید به آنها نیز یاری برسانیم، در پایان به ای ایجنت محترم شعبه، آقا جمشید عزیز به خاطر فوت مادر بزرگوارشان تسلیت عرض میکنم و از خداوند برای ایشان صبر طلب میکنم، از تمام عزیزانی که در جشن تولد من شرکت کردند هم تشکر میکنم.
سخنان همسفر: سلام دوستان رها هستم یک همسفر، من هم از آقا مسعود راهنمای پدرم و همینطور از آقا کامران دوست پدرم تشکر میکنم و از خانم سولماز راهنمای محترم مادرم تشکر میکنم و همچنین از پدر عزیزم که برای آسایش و آرامش خودش و ما به کنگره آمد و بهخوبی سفر کرد و تا الآن هم ماندگار شد تا ما هم بتوانیم از آموزشهای کنگره استفاده کنیم بسیار ممنون و سپاسگزار هستم و افتخار میکنم که چنین پدر خوبی دارم.
تنظیم، تایپ و نگارش: مسافر روحالله لژیون 21
عکس: مسافر محسن مرزبان خبری
.
- تعداد بازدید از این مطلب :
244